میراث ناخواسته؛ آثار فعالیت برون مرزی سپاه پاسداران بر آینده ایران

By | ۱۳۹۸-۰۲-۰۱

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جز معدود نیروهای مسلح متعارف در جهان که نام کشور برآمده از آن را ندارد. وقتی از نیروی متعارف نظامی می‌گوییم یعنی اینکه رسما متعلق به حکومت یک کشور مستقل باشد و خود را متعهد به قوانین و مقررات بین المللی جنگ و حقوق بشردوستانه بداند فارغ از اینکه چقدر به آن پایبند باشد.

سپاه پاسداران نیمی از نیروی مسلح جمهوری اسلامی ایران است. همچون ارتش‌های کلاسیک جهان، سپاه نیروی سه گانه دارد اما یک نیروی اضافی هم برای فعالیت‌های خارج از مرزهای ایران ابداع کرده است: نیروی قدس که نام آن یادآور شهر مقدس کثیری از مذاهب ابراهیمی است.
فرامرز داور, ایران‌وایر:

در زمان جنگ ایران و عراق، نیروهای ایرانی برای نشان دادن اهمیت پیروزی بر عراق، شعار می‌دادند که راه قدس از کربلا می‌گذرد. یعنی فتح سرزمین‌های اشغال شده فلسطینی و آزادی از دست اسرائیل که جمهوری اسلامی می‌گوید از آرمان‌های اصلی‌اش است، با پیروزی در عراق (کربلا به عنوان نمادی از اهمیت مذهبی عراق برای شیعیان) به دست می‌آید.

نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همین ایده تشکیل شد و اکنون عملا نقش‌های متنوعی در خارج از مرزهای ایران دارد. اولین این نقش‌ها، یک سال پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ با کار تاسیس حزب الله لبنان توسط سپاه پاسداران آغاز شد. در واقع جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان مقام مراد و مرشدی دارند. حزب الله اهدافی بسیار مشابه با سپاه دارد: مبارزه با اسرائیل، رویکرد ضدغربی و رویای برپایی حکومت اسلامی در لبنان. نفوذ جمهوری اسلامی ایران بر حزب الله به قدری است که آمریکا و آلمان چندبار برای آزادی شهروندانشان که به دست حزب الله گروگان گرفته شده بودند، از ایران درخواست کمک کردند.

یکی از این‌ها درخواست جورج بوش پدر در شروع ریاست جمهوری‌اش از ایران بود و وعده داد بود در صورت آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان «حسن نیت ایران جبران می‌شود.»

تامین مالی، تجهیز و کمک‌های آموزشی ایران به حزب الله از زمان تاسیس آن وجود داشته اما تا سال‌های اخیر، هردو طرف از علنی کردن آن پرهیز داشتند. اولین فردی که به  شکل علنی پرده از این موضوع برداشت،حسن نصرالله دبیرکل حزب الله پس جنگ‌های سی و سی روزه حزب الله و اسرائیل بود.

نصرالله در سالگرد این جنگ که با شروع تحریم‌های اتمی علیه جمهوری اسلامی همزمان بود، گفت که در نبرد با اسرائیل «راهنمایی‌های آیت الله علی خامنه‌‌ای را دریافت می‌کرده». کمتر از یک دهه بعد در زمانی که با توافق هسته‌‌ای برجام، همه تحریم‌های  اتمی علیه ایران بر طرف و دارایی‌های این کشور آزاد شده بود، نصرالله در اظهاراتی بی‌سابقه گفت «ما در خصوص بودجه حزب الله شفاف هستیم، درآمدهایش، هزینه‌هایش، هرآنچه که خورده و نوشیده می‌شود، موشک‌ها و راکت‌هایش همه از ایران دریافت می‌شود تا زمانی که ایران پول داشته باشد، ما پول داریم.»

رابطه ایران و حزب الله در سومین سال تاسیس آن تا حد بسیار زیادی بر سرنوشت جمهوری اسلامی ایران و جایگاه بین‌المللی‌اش از نظر پایبندی به مقررات جهانی اثر بی‌بازگشت گذاشت.

آبان سال ۱۳۶۲، کامیونی حامل صدها کیلوگرم مواد منفجره، خود را به استراحتگاه صلح‌بانان نیروهای چند ملیتی در لبنان کوبید که انفجار بسیار شدیدی تولید کرد. بیش از ۲۴۰ نظامی آمریکایی کشته و چندین نفر دچار معلولیت‌های جسمی شدید شدند. ایالات متحده می‌گوید این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین تلفات تفنگ‌داران دریایی آمریکا در یک روز، پس از جنگ جهانی دوم و بزرگ‌ترین کشتار آمریکایی‌ها در یک روز در خارج از خاک ایالات متحده نام است.

مسئولیت این حمله را گروه «جهاد اسلامی» لبنان به عهده گرفت اما درباره این که اصولا چنین گروهی به طور مستقل وجود داشته باشد، تردیدهایی مطرح بوده است. ۱۸ سال پس از این حمله مرگبار، خانواده قربانیان و بازماندگان آن‌ها در یکی از دادگاه‌های امریکا در نیویورک علیه جمهوری اسلامی ایران شکایتی مطرح کردند.

دادگاه اعلام کرد جهاد اسلامی عنوانی است که «حزب‌الله» لبنان برای عملیات مرگبار خود استفاده کرده و چون حزب‌الله یک گروه مورد حمایت ایران است، دولت جمهوری اسلامی مسئول این حمله است و باید خسارات خانواده قربانیان را جبران کند. اکنون خانواده قربانیان برای دریافت غرامت حالا فقط باید نشانی دارایی‌های ایران را به دادستانی بدهند تا آن دارایی و اموال مطابق رای دیوان عالی آمریکا به نفع آن‌ها ضبط شود. این افراد تاکنون توانسته‌‌اند با شکایت به دادگاه‌های آمریکا، احکام قطعی برای دریافت ۸۸ میلیارد خسارات از محل دارایی‌های ایران بگیرند. شکایت‌هایی برای گرفتن ۲۰۰ میلیارد دلار غرامت دیگر در جریان است.

به دلیل اینکه این احکام به نفع شهروندان آمریکایی است و نه دولت که قابلیت بخشش یا مصالحه بر سر آن وجود داشته باشد، به فرض تغییر شرایط ایران هم راهی برای گریز از چنین میزان هنگفتی از بدهی وجود ندارد و یک میراثی قطعی برای دولت‌های آینده ایران است. در واقع آنچه که درباره تروریسم به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، ریشه‌‌اش در ماجرای انفجار سال ۱۳۶۲ بیروت است.

سه سال پس از انفجار بیروت، عربستان سعودی اعلام کرد در چمدان زائران ایرانی که عازم حج بودند، مواد منفجره کشف شده است. آیت‌الله حسینعلی منتظری که قرار بود پس از آیت الله خمینی جانشین او شود در نامه‌‌ای به رهبر وقت گفته بود که «یک نفر از شش نفر افراد سپاهی که متصدی این کار غلط بوده‌‌اند آمد نزد من… اینک آنان که در سپاه این کار غلط را انجام داده‌‌اند و در وقت حج آبرویمان را بردند غیر قابل تعقیبند.»

احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری گفته است شش نفر از نیروهای سپاه پاسداران که زیر نظر اکبر هاشمی رفسنجانی بودند بدون اطلاع ده‌ها نفر از حجاج ایرانی، در ساک‌هایشان مواد منفجره جاسازی کردند. او گفته بود که «یکی از شش سپاهی، شخصا به آقای منتظری گزارش داده بود که ما با ایشان (هاشمی رفسنجانی) کار می‌کردیم». مقام‌های حکومتی مهدی هاشمی برادر داماد آقای منتظری را که مسئول «واحد نهضت‌های آزادیبخش» در سپاه بود، به انتقال مواد منفجره به عربستان متهم می‌کردند. این واحد در واقع هسته اولیه تشکیل نیروی قدس سپاه است. در واقع آنچه که در این دو روایت ثابت است، بردن مواد منفجره به عربستان توسط سپاه پاسداران است.

از دید مقررات بین المللی اظهارات مقام‌های عالی یک کشور درباره انجام یک عمل، مبنای انتساب به دولت و موجب پاسخگویی یا مسئولیت بین المللی آن دولت می‌شود.

هشت سال پس از این، در اوایل تابستان ۱۳۷۳ انفجاری در مرکز یهودیان پایتخت آرژانتین باعث مرگ بیش از ۸۰ نفر و مصدومیت صدها نفر دیگر شد. آرژانتین بعد از انجام تحقیقات مفصل در مورد این انفجار اعلام کرد که نقشه این بمب گذاری در تهران کشیده شده و توسط حزب‌الله لبنان با فرماندهی عماد مغنیه (گفته می‌شود عماد مغنیه شوهر خواهر سرلشکر قاسم سلیمانی است)  انجام شده‌است. ایران انتساب این انفجار به جمهوری اسلامی را قویا رد کرد اما برای اولین بار دو فرمانده ارشد سپاه یعنی سرلشکر محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه) و سرتیپ احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس) با اتهام فعالیت تروریستی تحت تعقیب یک دولت قرار گرفتند.

دقیقا دو سال پس از انفجار آمیا، مقر تفنگداران دریایی آمریکا در سال ۱۳۷۵ در ظهران عربستان سعودی هدف مشابهی با انفجار بیروت قرار گرفت. کامیونی حامل مواد منفجره خود را به پایگاه این نیروها رساند و باعث مرگ ۱۹ نظامی آمریکایی و زخمی شدن ۴۰۰ نفر شد. در ابتدا به دلیل مشابهت جزئیات حمله با انفجار بیروت، ایران مظنون طراحی آن فرض شد اما مقام‌های دولت بیل کلینتون اعلام کردند این حمله کار القاعده بوده و در صورتی که ایران نقشی در آن داشت وزارت دفاع آمریکا آماده پاسخ به آن بود. گفته می‌شود مدتی پس از این، در سفر رسمی محمد خاتمی به عربستان سعودی مقام‌های این کشور، نقشه‌های طراحی حمله آمریکا به ایران را به رئیس جمهور وقت ایران نشان داده بودند.

انفجار ظهران عربستان، مهم‌ترین و شاید تنها نمونه‌ای در آن سال‌ها بود که ایران و حزب‌الله لبنان هرچند مظنون آن بودند اما در نهایت رسما از ردیف متهمان طراحی و‌ اجرای آن خارج شدند.

در زمان حمله آمریکا به القاعده در افغانستان در پاییز ۱۳۸۰ به نظر می‌رسید که فرصتی طلایی برای سپاه پاسداران و نیروی قدس مهیا شده است. آمریکا نیاز داشت تا مقرهای طالبان و القاعده را هدف قرار دهد و سپاه به دلیل سال‌ها حضور در افغانستان شناخت ارزشمندی برای نیروهایی آمریکایی داشت. همکاری احتمالی می‌توانست دو طرف را به هم نزدیک و خاطره سال‌ها تشنج را التیام دهد. این همکاری موفق، در عراق به طور کامل تکرار نشد. مانع اصلی رویکرد غافلگیرانه جورج بوش پسر بود که ناگهان ایران را همراه با عراق و کره شمالی محور شرارت خواند و امکان نزدیکی دو کشور را غیرممکن کرد اما سقوط صدام حسین و خلا یک ارتش توانمند فرصت تازه‌‌ای برای نیروی قدس سپاه بود.

علیرغم هزینه‌های متنوعی که جمهوری اسلامی ایران و شهروندان ایرانی بابت حزب الله لبنان پرداخته‌‌اند، تاسیس این نهاد برای سپاه پاسداران الگوی مطلوبی بوده است. سپاه و نیروی قدس در سال‌های اخیر به غیر از حضور نظامی در عراق و سوریه، در تاسیس حشد شعبی (بسیج مردمی عراق) و قوات دفاع وطنی (بسیج سوریه) و حوثی‌ها (شبه نظامیان یمنی) نقش اساسی داشته است که الگویی کمابیش مشابه حزب الله لبنان دارند.

در سال‌هایی که دولت‌های عراق و سوریه در حال مبارزه با نیروی‌های موسوم به گروه حکومت اسلامی یا داعش بودند، ایران از میان نوجوانان زیر ۱۵ سال برای سازماندهی شبه نظامیان این کشور استفاده کرده است که مطابق قوانین بین المللی به این پدیده «کودک سرباز» می‌گویند و از جرائم بزرگ کیفری بین المللی با قابلیت پیگیری از سوی دادگاه بین المللی کیفری و شورای امنیت سازمان ملل است.

طی این مدت اتباع مهاجر کشورهای پاکستان و افغانستان در ایران از سوی نظامیان راهی میادین جنگ در سوریه و عراق شده اند. گزارش‌های متعددی وجود دارد که می‌گوید اعزام این افراد با دادن وعده‌هایی همچون اقامت دائم در ایران، حقوق و مزایای مالی و حتی در مواردی، تحمیل و به نوعی با کاربرد اجبار همراه بوده است. چنین رفتاری با پناهجویان غیرقانونی است و با توجه با سازمان تروریستی خوانده شدن سپاه، می‌تواند تبعات جدی برای آنها داشته باشد که این افراد ناخواسته به آن دچار می‌شوند.

فعالیت‌های سپاه پاسداران در خارج از مرزهای ایران با این کیفیت و وضعیت، تحمیل میراثی ناخواسته برای دولت‌های بعدی ایران با آثار سو حقوقی و البته مهمتر از آن تاثیر بر منزلت شهروندان ایرانی در جامعه بین‌المللی است.