در فضای مجازی ویدئویی منتشر شده است که در آن یک پاسدار به نام حامد اورگنجی که فرزندش را به پارک کودکان شهر چابهار برده است, با رفتاری توهین آمیز و الفاظ زشت کودکان بلوچ را نهی می کند که از سرسره بازی کودک پائین بیایند تا فرزند او به تنهایی روی سرسره کودک بازی کند. او با لحنی توهین آمیز و تحقیر آمیز کودکان دختر و پسر بلوچ را “خرهایی یکی از دیگری” می نامند و با تنفر می گوید “فقط شرارت از هیکلشان می بارد”.
بسیاری از بلوچها در فضای مجازی اعتراض کرده اند که این پاسداران غیر بومی نظام که این همه کینه و نفرت نسبت به بچه های چهار یا پنج ساله بلوچ دارند, روزانه با چه خصومت مرگباری با پدران آنها برخورد می کنند که به جرم “سوخت بری” و به بهانه های قاچاق سوخت و غیره هدف تیراندازی های سپاه و نیروهای انتظامی قرار می گیرند و کشته می شوند. متاسفانه در بلوچستان در هفته چندین نفر با تیراندازی مستقیم مامورین نظام کشته می شوند و مامورین خاطی و قاتل بجای مواخذه پاداش دریافت می کنند. شوربختانه همانگونه که حمید صمصام استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان بعد از توهین های سخیف به بلوچها, بجای مواخذه و محاکمه, پاداش دریافت کرد و با ترفیع درجه استادی به دانشگاه فردوسی مشهد منتقل شد, این رویه غیرانسانی و بیمارگونه در بلوچستان شیوع پیدا کرده است.
شیوه رفتار مامورین غیربومی نظام نظیر پاسدار حامد اورگنجی نسبت به مردم بلوچ دقیقا شبیه رفتار سفیدپوستان آفریقای جنوبی نسبت به سیاه پوستان آن کشور قبل از برچیده شدن آپارتاید (سیستم برتری نژادی) می باشد. شاید این اعتراض مطرح باشد که در هر صنف و گروه و طبقه ای افراد نژادپرست و ناباب وجود دارد؛ و اینکه نباید رفتار یک یا دو فرد را به کل مجموعه یک گروه نسبت یا تعمیم داد و قضاوت کلی کرد. بعقیده نگارنده در کلیت خویش این اعتراض وارد است. اما در مورد عملکرد رایج مامورین نظام در بلوچستان این رفتار زشت و ضدبلوچی یک حقیقت تلخ و انکار ناپذیر است. زیرا کسانی که در طی سالها به مردم بلوچ توهین کرده اند یا آنها را بیگناه کشته اند, ترفیع درجه گرفته و تشویق شده اند. و این نگاه مرگبار, خطرناک و تنفرآمیز برتری طلبانه و نهادینه شده در بلوچستان عادی شده است و به یک ضابطه و هنجار پذیرفته شده توسط مامورین نظام مبدل گشته است. یا وگرنه اگر امثال حمید صمصام محاکمه و مجازات می شدند, تکرار این “خوارپنداری ها”, مظالم روزافزون عدیده و تحقیر و تبعیض ها به امر عادی مبدل نمی شد. اگر متجاوزین به ناموس دختران ایرانشهری محاکمه و مجازات می شدند, مردم بلوچ این همه نسبت به نظام تبعیضگر بی اعتماد نمی شدند.
متاسفانه مردم بلوچ با کوچکترین اشتباهی (نظیر بی توجهی به ایست مامورین در جاده ها) بلافاصله و بدون ملاحظه کشته می شوند. اما مامورین غیر بومی در هر کاری مجاز هستند. این در حالی است که بعنوان مثال, به غیربومی ها در چابهار زمین و مسکن داده می شود؛ اما کپرهای مستضعفین بلوچ در مناطق فقیر نشین چابهار مثل میرآباد و جنگلوک تحت حفاظت همین پاسداران و نیروهای انتظامی تخریب می شوند. در روز پنج شنبه ٢۶ اردیبهشت ١٣٩٨ تعداد زیادی از مردم طبقه پائین و فقیر بلوچ که منازل کپری آنها با بولدوزرهای شهردای و حمایت مامورین تخریب شده بود با اعتراض جمعی جاده ها را مسدود کردند تا صدای مظلومیت خود را به گوش جهانیان برسانند. بر طبق گزارش ایرنا– سرپرست معاونت استانداری سیستان و بلوچستان و فرمانداری ویژه چابهار مدعی شده بود تنها تعدادی کپر غیرمسکونی توسط یگان حفاظت از اراضی ملی در حاشیه شهر چابهار تخریب شده است. حال سوال اساسی اینجاست اگر فقط چند کپر غیر مسکونی تخریب شده اند, پس چرا این تعداد از زنان و مردان خطر کرده و اینگونه با خشم و استیصال به ستوه آمده و در جاده ها به آتش زدن لاستیک و تظاهرات اعتراضی روی آورده اند؟
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان