– شیعیان فارغ از عقاید پسینزمانی که دارند، بیاعتنا به وقایعنگاری و مستندات محکم و شکناپذیر، تاریخ صدر اسلام را هم به زشتترین شکل ممکن تحریف کردهاند.
– تاریخ صدر اسلام، بسیار خونبار و سرشار از ترور است چنانکه حتی جانشینان اولیه پیامبر اسلام هم از آسیب آن دوران در امان نماندند. از میان خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان و علی)، سه نفر آخر به قتل رسیدند.
– علی بن ابیطالب نه هنگام نماز و سجده بلکه حین ورود به مسجد کوفه و در درگاه آن، از روبرو هدف حمله دو نفر از خوارج قرار گرفت و ضربت کاری شمشیر عَبدالرّحمن بن عمرو بن مُلْجَم مُرادی موجب قتل او شد.
یوسف مصدقی, کیهان چاپ لندن:
چند روز پیش، مداح دهندریدهای در پخش زنده شبکه پنجم سیمای جمهوری اسلامی، مولودیخوانیاش را با ناسزا گفتن به خلفای سهگانه و عایشه- محبوبترین همسر پیامبر اسلام از میان زنان فراوان او- شروع کرد.
هر چند فحاشی به بزرگان اهل سنت عملی رایج و فراگیر میان بسیاری از شیعیان است ولی پخش چنین هتاکیهایی حتی با معیارهای منحط صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم زیادهروی محسوب میشود. اگرچه این ماجرا با عذرخواهی و برکناری مدیر شبکه پنج و دستگیری چند ساعته مداح کذایی رفع و رجوع شد، اما بار دیگر سرشت پر کینه شیعهگری و آداب و رسوم وقیحانه طایفه مداحان اهل بیت را نمایش داد.
نیمه دوم رمضان، پس از دهه نخست محرم هر سال، پر هیاهوترین بخش سال قمری برای باورمندان به آداب شیعهگری است. زادروز امام دوم شیعیان در پانزدهم این ماه و سالمرگ امام اول این مذهب، به روز بیست و یکم این ماه، موقع رونق دکان اهل منبر و برهکُشان صنف مداحان است. مراسم تابع این دو مناسبت- که با ایام لیالی قدر (به روایت امامیه) همزمان میشود- فرصت انواع مداحی و ذکر مصیبت را به کاسبان شریعت میدهد تا هر نوع یاوه و دروغ شاخدار نامعقول و مسموم را به هم ببافند و به شیعیان پاکیزه پای منبر بیاندازند.
کمتر آدم عاقلی در این حکم که فروشندگان مَتاع خرافات شیعی شیادترین نوع بشر هستند، شک دارد. درجه شیادی و تبهکاری اما میان اصناف متنوع این کاسبان، متفاوت است. از فقیه صاحب رساله و فتوا تا معممِ مدعی کرامت و عرفان، از واعظ جاهل روضهخوان تا مداح هفتتیرکش و ذاکر ابله مصیبتهای خیالی، هر کدام به درجهای از شیادی مبتلا هستند. ریشه و بنیان این حقهبازیها اما یکسان است. تمام کاسبان شیاد شیعهگری، از یک آبشخور آب میخورند و آن، مردابِ جعل تاریخ است.
مردم ایرانزمین قرنهاست که هر روز زیر رگبار دروغ و افسانههایی زندگی میکنند که بجای حقایق تاریخی به آنها عرضه شدهاند. صنف آخوند به عنوان مروجین اصلی شیعهگری، از همان بدو شکلگیری، نه تنها تمایلی به سخن از واقعیات تاریخی نداشتند بلکه با تمام توان به کتمان حقایق و جایگزینی آنها با افسانههای آبکی و دروغهای مضحک پرداختند. این افسانهسازیها بر این باور بنا شده که علی بن ابیطالب جانشین بلافصل پیامبر اسلام بود اما حقاش توسط خلفای سهگانه پایمال شد. پندار «نطفه مقدس» که از ایرانیان به هواخواهانِ عرب پسر ابوطالب سرایت کرده، اولاد او را تا پشت دوازدهم وارثان معصوم پیامبر اسلام میداند و آخرین آنها را موعود غایب و منجی آخرالزمان معرفی میکند. چنین باورهای آخرالزمانی، در ذات خود تاریخستیز و ضد تفکر هستند و به این سبب، مروجین و حامیان آنها، بیگانه با عقلانیت روزگار میگذرانند.
شیعیان فارغ از عقاید پسینزمانی که دارند، بیاعتنا به وقایعنگاری و مستندات محکم و شکناپذیر، تاریخ صدر اسلام را هم به زشتترین شکل ممکن تحریف کردهاند. از ماجرای نخستین گروندگان به آیین اسلام تا سیره و عادات پیامبر، از وقایع منجر به خلافت ابوبکر تا ثروتاندوزی ائمه شیعه و سهم اضافه آنها از بیتالمال، از همدلی حسن و حسین در حمله به ایرانزمین تا همراهی آنها در به غارت بردن اموال و به بردگی گرفتنِ ایرانیان، همگی در روایات شیعه، تحریف شدهاند. یکی از مشهورترین نمونه از این تحریفات تاریخی که همواره در روزهای آخر رمضان از منابر مروج شیعهگری تکرار میشود، نحوه به قتل رسیدن علی بن ابیطالب امام اول شیعیان است.
قرنهاست که شیعیان آل علی، از آخوند و مداحجماعت شنیدهاند که علی بن ابیطالب در سحرگاه نوزده رمضان سال چهل هجری، حین خواندن نماز صبح در مسجد کوفه، به وقت سجده، از پشت سر و ناجوانمردانه از شمشیر زهرآلود ابن ملجم ضربت خورد و دو روز بعد به شهادت رسید. بنا به همین روایت، علی پس از اصابت ضربت شمشیر به فرق سرش فریاد زد: فُزتُ و رَبِّ الکَعبه (قسم به خدای کعبه که رستگار شدم). آخوند و مداح، از این صحنهپردازی دراماتیک، بسیار داستانهای فرعی ساختهاند و از پامنبریهای جاهل، اشک و آه گرفتهاند. واقعیت قتل پسر ابوطالب اما چیز دیگری است.
تاریخ صدر اسلام، بسیار خونبار و سرشار از ترور است چنانکه حتی جانشینان اولیه پیامبر اسلام هم از آسیب آن دوران در امان نماندند. از میان خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان و علی)، سه نفر آخر به قتل رسیدند. نفر اول هم شاید اگر قدری بیشتر زندگی میکرد، سرنوشتی چون اخلافش مییافت اما کهولت باعث شد که دو سال و اندی پس از خلافت به مرگ طبیعی در خاک رود. از میان سه خلیفه مقتول، آنکه به وقت نماز کشته شد، عمر بن الخطاب خلیفه دوم بود که به دست پیروز نهاوندی (فیروز ابولوءلوء) به قتل رسید. عثمان در خانه خودش پس از شورش مسلمانان و محاصره خانهاش، کشته شد. علی بن ابیطالب اما حین ورود به مسجد کوفه و در درگاه آن، از روبرو هدف حمله دو نفر از خوارج قرار گرفت و ضربت کاری شمشیر عَبدالرّحمن بن عمرو بن مُلْجَم مُرادی موجب قتل او شد. چنانکه واقدی (مهمترین مورخ اسلام) از حسن بن علی نقل میکند:
«… در همین هنگام، ابن نبّاح که مؤذن بود آمد و رسیدن وقت نماز را اعلام کرد، من دست پدرم را گرفتم که برخاست و به راه افتاد، ابن نبّاح پیشاپیش پدرم و من از پشت سرش حرکت میکردیم و علی(ع) همینکه از در بیرون آمد بانگ برداشت که ای مردم نماز نماز و همهروز چنین میکرد و با تازیانهای که در دست داشت، مردم را بیدار میکرد، در همین هنگام آن دو مرد جلو میآیند، کسى که خود حاضر بوده است میگفته است ناگاه برق شمشیرها را دیدم و شنیدم کسی میگوید: حکم فقط برای خداست نه برای تو اى على. و هر دو شمشیر با هم فرود آمد و شمشیر ابن ملجم بر فرق على(ع) برخورد کرد آن را چنان شکافت که تا مغز و بالای پیشانی نفوذ کرد، ولی شمشیر شبیب به طاق نشست و شنیدم که علی(ع) میگوید این مرد نگریزد و مردم از هر دو سو به آن دو نفر حمله بردند…»(۱)
باقی مورخین مشهور و ثِقه تاریخ اسلام، اعم از طبری، ابن اثیر، مسعودی و یعقوبی نیز با قدری کم و زیاد به همین شکل، ضربت خوردن علی بن ابیطالب را روایت میکنند. در این روایت نه خبری از ناجوانمردانه ترور شدن به وقت سجده است و نه جمله مشهور « فُزتُ و رَبِّ الکَعبه».(۲)
غرض نگارنده از همه آنچه آمد، ذکر این نکته است که اگر آخوند شیعه در باب کیفیت فوت نخستین امامش چنین واضح دروغ میگوید و خشت نخست تاریخاش را چنین کج مینهد، عجیب نیست که باقی سخنان و رفتارش هم آلوده به انواع دروغ و خباثت باشد. شک نیست که فرقه تبهکارِ شیعهگرای اشغالگر ایران، عامدانه به مداحانش اجازه میدهد که رکیکترین الفاظ را درباره همسر پیامبر اسلام بگویند و به نزدیکترین صحابه او دروغ ببندد. بسیاری از دشمنیهای کشورهای همسایه ایران با مردم ایرانزمین، در همین دروغگوییها و نفرتپراکنیهای مروجین شیعهگری ریشه دارد.
آخوند شیعه قرنهاست با جعل تاریخ و نفرتپراکنی علیه «دیگران» و «غیرخودیها» بر گرده عوام سوار شده و به آب و علف رسیده است. ذات تبهکار و سرشت دروغگوی این صنف، از چهار دهه پیش به مدد جهل جمعی و اخلاق رمهوار جامعه «دینخو»ی(۳) ایران، مقدرات این کشور کهن را به دست گرفته و آن را با سرعتی جنونآسا به قهقرای نابودی میبرد.
هرچند قدری دیر شده، اما شاید ترویج تاریخاندیشی و تشکیل یک حکومت سکولار، بتواند ایران ما را از ورطه کنونی برهاند.
(۱) کتاب «طبقات» نوشتهی محمد بن سعد کاتب واقدی، ترجمهی دکتر محمود مهدوی دامغانی، جلد سوم: مهاجرین در جنگ بدر ، انتشارات فرهنگ اندیشه ۱۳۷۴، ص ۲۹.|
(۲) در سال چهارم هجری (۳۶ سال پیش از قتل علی بن ابیطالب)، در واقعه بئر معونه فردی به نام حرام بن مِلحان در زمان مرگ چنین جملهای را گفته است؛ ابن عبدالبر مورخ قرن پنجم، چنین نقل میکند: در واقعه بئر معونه ضربهای به سر حرام بن مِلحان برخورد کرد. او با دستش خون را گرفته، بر سر و صورتش مالید و گفت: فزت و ربّ الکعبه؛ قسم به خداى کعبه، رستگار شدم. ر.ک. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص ۳۳۷.
(۳) اصطلاح «دینخویی» بنا به تعریف واضع آن، آرامش دوستدار (تنها فیلسوف دوران معاصر ایران) چنین معنی میشود: «دینخویی یعنی آن رفتاری که امور را بدون پرسش و دانش میفهمد». برای اطلاع بیشتر به صفحات ۴۳ تا ۴۹ کتاب «درخششهای تیره» (چاپ دوم انتشارات خاوران) رجوع کنید. نگارنده همچنین خواندن کتابگزاری الاهه بقراط «ما احشام الاهی» درباره این کتاب مهم را توصیه میکند.