در بخش پیشین این گزارش، در گفتوگو با «بهروز جاوید تهرانی»، زندانی سیاسی که از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۰، ۱۱ سال زندانی بوده و عمده دوران زندانش را هم در بند زندانیان عادی گذارنده است، به زیست جنسی در زندان مردان پرداختیم. در انتهای این گفتوگو، او تاکید کرد گزارشهای تازه نشان میدهند که زیست جنسی در زندان در چند سال اخیر از هر لحاظ بحرانیتر شده است.
گزارشی که در پی میآید، حاصل گفتوگو با سه زندانی عادی در زندان «رجاییشهر» و روایتهای آنها از تجاوز در زندان است. یکی از آنها در ماههای اخیر آزاد شده است و دو زندانی دیگر هنوز در این زندان محبوس هستند. آنچه اینجا روایت میشود، در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ در زندان رجاییشهر رُخ داده است.
ایرانوایر:شاهد علوی
بند۵ زندان رجاییشهر تا چند ماه پیش از این، محل نگهداری زندانیان جوان بود. اما اکنون این بند به دستور رییس زندان منحل و زندانیان جوان ساکن آن در همه بندها پخش شدهاند. این زندانیان در سه رده سنی ۱۸ تا ۲۲، ۲۲ تا ۲۵ و ۲۵ تا ۲۷ سال در سالنهای ۱۳، ۱۴ و ۱۵ این بند نگهداری میشدند. اما در همین سالنها، برخی زندانیان باسابقهتر هم حضور داشتند و این تفکیک به طور کامل رعایت نمیشد.
سالن ۱۳ این بند که محل نگهداری جوانترین زندانیان بود، بدترین وضعیت را در زمینه تعرض جنسی و تجاوز داشت. در یک مورد، «فریدون»، معروف به «فری بیناموس» که به دلیل قتل به زندان افتاده بود و در آن جا هم قتل دیگری مرتکب شده و زیر حکم اعدام بود، با همدستی یکی از همراهانش در همین سالن، به جوانی تازه زندانی شده ۲۰ سالهای به نام «محمد»، معروف به «محمد کلاغ» تجاوز کردند.
این تجاوز بیارتباط به زندگی پیش از زندان فریدون نبود. لقبی که به فریدون داده بودند هم از آنجا آمده بود که او برای اخاذی از کسانی که با پرداخت پول با مادرش همبستر میشدند، فیلم میگرفت. فریدون حین فیلمبرداری، با یکی از همین افراد که متوجه فیلمبرداری او میشود، درگیر میشود، او را میکشد و به زندان میافتد.
محمد صبح فردای تجاوز سراغ «ولی علیمحمدی»، رییس وقت اندرزگاه۵ (که هم اکنون رییس بند۴ و مدیر داخلی زندان است) رفته و از آن دو نفر شکایت کرده بود. علیمحمدی، محمد را بدون رسیدگی به بند بازگردانده و تنها اقدامش، انتقال فری بیناموس به سالن ۱۱ بند ۴ بود. این برخورد نرم با متجاوزان، بیدلیل نبود. آنها قبلا برای دفتر رییس بند، سماور، دستگاه فتوکپی و صندلی راحت خریده بودند. فریدون تقریبا در اکثر بندهای این زندان چرخیده است و در هر بندی سابقهای از دستدرازی دارد.
یک مورد دیگر در سالن ۱۳ بند ۵، جوانی ۲۲ ساله به نام «شروین» بود که مورد تجاوز یک زندانی شرور معروف به «خوابآلود» قرار گرفت. خوابآلود هم با اعمال نفوذ و پرداخت رشوه، از مجازات فرار کرد و موضوع تجاوز علیرغم شکایت شروین، پیگیری نشد.
موردِ دیگرِ دردناکِ همین سالن ۱۳، جوانی ۱۸ ساله به نام «میثم» بود که با وجود مخالفت وکیل بند، با اصرار ولی علیمحمدی، رییس وقت بند، به سالن مسالهدار ۱۳ منتقل شد. من صبح روز تجاوز در بهداری او را دیدم. به خاطر پارگی گوشش به آنجا آمده بود. وقتی از میثم درباره دلیل پارگی گوشش پرسیدم، گفت که چند نفر در سالن ۱۳ به صورت دستهجمعی به او تعرض کردهاند و وقتی مقاومت کرده است، با ضربه سیلی، باعث پارگی پرده گوشش شده و بعد کارشان را انجام داده بودند. میثم که یک ریز گریه میکرد، حاضر نشد نام افراد متجاوز را به رییس بهداری زندان بگوید. او که بسیار ترسیده بود، گفت تهدیدم کردهاند اگر اسمشان را بیاورم، دوباره به من تعرض میکنند.
مورد بعدی تجاوز که این بار در سالن ۱۵ همین بند ۵ اتفاق افتاد، باز به دوره مدیریت علیمحمدی بازمیگردد. یک زندانی شرور به نام «مهدی» و همدستش به نام «مجتبی» به زندانی جوان ۲۰ سالهای به نام «مصطفی» تجاوز کرده بودند. همچون سایر موارد تجاوز، موضوع پیگیری نشد. اضافه کنم که مهدی که از قبل حکم اعدام داشت، سال ۱۳۹۵ اعدام شد.
یک مورد هم در سالن ۶ بند۲ (دارالقران) اتفاق افتاد. رییس این بند شخصی است با نام فامیلی «شجاعی». دو زندانی شرور (“ب.ص” و “م.ش”) به زندانی به اسم «احمد» که اهل تهران است، تجاوز کردند. احمد شکایت کرد اما رییس بند حتی حاضر نشد برای انتقال این دو متجاوز به سالن یا بند دیگری کاری بکند. بعد معلوم شد دو متجاوز برای اتاق کار شجاعی و حسینیه بند از جیب خودشان کولرهای گازی خریده بودند.
یک مورد دیگر تجاوز که واکنش هم به دنبال داشت، به زندانی به نام «علی عوضزاده» مربوط است. عوضزاده در سالن ۳۴ بند ۱۰ نگهداری میشود. او به جرم تجاوز به زنانی که به مغازه بوتیک فروشی او در منطقه اتابک تهران میرفتند و فیلم گرفتن از تجاوزش برای ساکت کردن قربانیان، به زندان محکوم شده است. این شخص که بیش از ۷۵ شاکی دارد، پیش از زندانی شدن، از مسوولان بسیج در منطقه «اتابک» تهران بود.
عوضزاده به دلیل وضعیت مالی خوب و روابطی که دارد و با وجود اینکه دستکم پنج مورد سابقه تعرض در این بند داشته، انباردار بند است. هفته اول اردیبهشت ۱۳۹۸، زندانیان این بند به صورت دستهجمعی از عوضزاده شکایت کردند اما به واسطه تغذیه مالی زندان از سوی این زندانی و رفاقت نزدیکی که با ریاست زندان دارد، به شکایت زندانیان بند از او توجهی نشد. عوضزاده پیش از آنکه به بند نسبتا نوساز ۱۰ منتقل شود، در بندهای ۳ و ۶ هم سابقه تعرض به زندانیان را داشته است. یکی از قربانیان او، زندانی جوانی به نام «سعید» است.
به طور کلی، مسوولان زندان تن فروشی و روابط جنسی را همچون جزیی از زیست زندان به رسیمت شناختهاند. آنها در قبال متجاوزان کاری نمیکنند. خیلی بخواهند واکنش نشان دهند، تبعید یا انتقال زندانی از یک بند به بند دیگر است. گاهی در همان بند آنها را از این سالن به آن سالن منتقل میکنند. بعد از گذشت چند ماه هم همه چیز فراموش میشود.
اما این همه مساله نیست؛ «آرمان»(اسم مستعار) از زندانیان قدیمی محبوس در سالن ۲ بند یک میگوید آسانترین روش برای تجاوز که اکنون در زندان رایج شده، استفاده از قرص است. متجاوزان با دو سه تا قرص «لارگاردین» یا «آمیتریپتیلین» و یا از این نوع قرصها که در نوشیدنی یا غذای قربانی میریزند، او را بیهوش و در بیهوشی به او تجاوز میکنند: «قرص به آدم میدهند، صبح بلند میشوی میبینی که دیشب وضعیت خراب بوده است و ۳۰ نفر به تو تجاوز کردهاند. من این را به چشم خودم دیدهام. چند سال پیش در حسینیه سالن ۱۶ بند ۶، یکی را قرص خور کرده بودند. یادم میآید یک صف ۳۰ نفره تا صبح ایستاده بودند که یکی یکی به این به خواب رفته بدبخت تجاوز کنند. قربانی، یک زندانی بود که خیلی هم جوان نبود.»
آرمان ادامه میدهد که وضعیت سالن ۲ بند یک هنوز خوب است و تجاوز در آن به این معنا رخ نمیدهد اما وضع سالن ۳ به این خوبی نیست: «بند ۵ خیلی وضعش بد است؛ به ویژه سالنی که زندانیان جوان بیشتری آنجا نگهداری میشوند. بعضی از آنها حتی زیر ۱۸ سال هستند. آنجا خیلی بد است؛ مخصوصا اگر تازه وارد و ۱۶، ۱۷ ساله باشی . این بند به عنوان بند جوانان الان منحل شده است اما هنوز زندانیان جوان در آنجا نگهداری میشوند.»
روابط جنسی رایج در زندان را میتوان در چند دسته جای داد؛ در دسته نخست، نوع روابط اختصاصی بین زندانی قدرتمند با زندانی محتاج حمایت است. در این نوع روابط، زندانی قدرتمند و دارای نفوذ، یک زندانی جوان و خوشمنظر را شریک جنسی خود میکند و او را در همین چارچوب، تحت حمایت و امنیت خود قرار میدهد. این زندانیان که از سر ناچاری تن به این رابطه نابرابر میدهند، در زندان رجاییشهر با شلوار شیرازی سفیدی که میپوشند، از سایر زندانیان متمایز میشوند. پوشیدن این نوع شلوار از سوی زندانی جوان، یعنی این زندانی به اصطلاح «معطل/جوجه» یک زندانی صاحب نفوذ یا قلدر است و کسی نباید مزاحمش شود. گاهی البته پیش میآید که به خاطر شکستن اقتدار یک زندانی بانفوذ یا شرور، به جوجه او تعرض میکنند. نتیجه این تعرض، درگیریهای خونین و وحشتناک بین فرد متعرض و گروهش با فرد صاحب جوجه و گروهش است. جوجهها عموما دایمی نیستند. پس از مدتی و اغلب زمانی که زندانیان شرور با زندانی جوان تازه واردی مواجه میشوند که میتوانند او را به رابطه ناچار کنند، جوجه قبلی طرد میشود. این طرد شدن به معنای پایان رابطه سلطه نیست و عمدتا کسی دیگر مالک این زندانی میشود.
دسته دوم، زندانیان معتاد هستند که به خاطر هزینه چند صد برابری مواد مخدر در زندان، ناچار به تن فروشی میشوند. این دسته علنا تنفروشی میکنند و برای همه همبندان خود شناخته شده هستند. یکی از این دسته، در حسیینه بند یک بود که شبها با صدای بلند در بند داد میزد هر کسی … میخواهد، به دستشوییها مراجعه کند. حمامها شبها بسته هستند و او برای تنفروشی جایی بهتر از دستشوییها نداشت.
اما دسته سومی هم باز در میان زندانیان معتاد هست که منابع درآمدی دیگری دارند اما گاهی به خاطر نرسیدن پول ناچار میشوند تن فروشی کنند. در یکی از مواردی که من شاهدش بودم، زندانی معتاد وقتی نتوانست قرضش را پرداخت کند، از سوی مواد فروش و دستهاش ناچار از سکس دهانی شد و کارش به خاطر آسیب دیدن دهانش به بهداری زندان کشید.
دسته چهارمی هم هستند که به سفارش مسوولان زندان و به عنوان تنبیه از سوی زندانی شرور، مورد تجاوز قرار میگیرند. این افراد به دلیلی از نظر مسوولان زندان، «مخل نظم» تشخیص داده شده و یا در مواردی، با یک مسوول زندان درگیر میشوند. یک مورد را که خودم شاهدش بودم، یک زندانی بود که به خاطر چند بار سابقه درگیری با زندانیان، مسوولان بند و نگهبانها، مورد غضب ریاست بند قرار گرفت. زندانیان شرور سفارش شده، دستهجمعی به او تجاوز کردند. قربانی فردای تجاوز با در دست داشتن شورت خود که در زندان به طنز به آن «کارتکس» میگویند، به نگهبانی مراجعه و اعلام کرد شب قبل مورد تجاوز قرار گرفته است.
کارتکس برگهای است که هویت و مشخصات زندانی روی آن ثبت و روز ورود زندانی برای او صادر میشود و یک نسخه از آن در اختیار قرار میگیرد.
نگهبانهایی که در جریان موضوع بودند، نه شکایتش را پذیرفتند و نه حتی حاضر به ثبت آن شدند. این را هم بگویم که تهدید به تجاوز برای ترساندن زندانیان از سوی نگهبانان و مسوولان زندان، رفتاری رایج است؛ تهدیدی که البته خیلی کم عملی میشود اما اثر روانی زیادی روی زندانی دارد.