این یادداشت را بابک ابراهیمی برادر مازیار ابراهیمی، در اختیار «ایران وایر» قرار داده است. بابک ابراهیمی که در سوریه زندگی میکرده، پس از بازداشت برادرش همانجا دستگیر میشود. او ۱۸ ماه را در زندانهای مختلف گذرانده است از زندانهای حزبالله لبنان و زندانهای استخبارات سوریه تا زندان اوین. یادداشت زیرحکایت بخشی از شکنجههای جسمی و روحی او در این زندانها و تاثیر این اتفاق بر زندگی اوست.
من بابک ابراهیمی هستم. از سال ۱۳۸۰ به صورت حرفهای کار گریم سینما و تلویزیون را شروع کردم و از سال ۱۳۸۵ به صورت مستقل به عنوان طراح گریم در کشورهای عربی مشغول به کار شدم، همان سال (۲۰۰۶ میلادی) در کشور سوریه ازدواج کردم و ماندگار شدم.
سال ۱۳۹۱ یا ۲۰۱۲ میلادی دو هفته بعد از پخش اعترافات اجباری برادرم، مازیار ابراهیمی نیروهای استخبارات عسگری سوریه به دستور وزارت اطلاعات ایران من را در کشور سوریه دستگیر کردند. بعد از دستگیری به زندانهای زیر زمینی حزب الله لبنان منتقلم کردند. آن جا یک افسر اطلاعات ایرانی، که به گفته خودش کسی بود که مازیار را شکنجه کرده بود، شروع به شکنجه من کرد. همسرم را هم که در آن زمان ۳ ماهه باردار بود، هم دستگیر کرده بودند، مامور اطلاعات ایرانی من را تهدید میکرد که به همسرم جلوی من تجاوز میکند و بچهام را سقط میکند. من را روی یک تخت آهنی با کش ترک بند موتور میبستند و بعد ۲۰ دقیقه با کابل به کف پای من میزدند.
مدت ۲۰ روز در زندان حزب الله لبنان به صورت دست و پا بسته بودم. بعد به زندانهای انفرادی استخبارات سوریه منتقلم کردند و بعد از دو ماه من را به ایران و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. مدت ۲ ماه بازجویی شدم و بعد من را به قول خودشان به فراموش خانه یعنی بند ۲۴۰ زندان اوین، فرستادند. در این مدت فقط راجع به اینکه بچهام را در زندان به دنیا میآورند و من و زنم را اعدام میکنند و بچهام را به پرورشگاه میسپارند، صحبت میکردند و من را از نظر روحی تحت فشارهای شدید قرار میدادند.
من را چهار شنبه ۱۶ یا ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ازاد کردندو بعد از یک سال همسرم و بچه ۱سالهام را دیدم.
موقع دستگیری توی یک کیف نزدیک ۱۰ هزار دلار پول داشتم، یک تبلت اپل و یک موبایل نوکیای تیتانیوم هزار دلاری با یک گوشی اپل ۵ داشتم، وقت ازادیم هیچ خبری از این وسایل نبود.
سربازان امام زمان کلی وسایل گریم گران قیمت من را موقع دستگیری دزدیدند. مثل (موی سفید که قیمت ان کیلویی ۱۰۰۰ دلاره، تورهای مخصوص ریش و سبیل بافی متری ۳۰۰ دلاره، و غیره)
در سوریه ۱۲ هزار دلار از همسرم بعد از آزادی گرفتند. چون او را تهدید کرده بودند که برادرانش را هم دستگیر میکنند و این مبلغ را برای نجات آنها میخواهند.
زمانی که من را دستگیر کردند از نظر موقعیت اجتماعی یکی از گرانترین و بهترین گریمورهای سوریه بودم. اما بعد از آزادی، دوستان امنیتی ایران نگذاشتند که کارم را در کشور امارات متحده عربی ادامه بدهم، یک قرار داد که ساعتی ۱۵۰ درهم دستمزد داشت و یک قرار داد سریال با مبلغ روزی ۵۰۰ دلار را از دست دادم و پس از این ماجرا از ترس مجبور به فرار از ایران شدم چون به قول آقای شهریاری هنوز پرونده بسته نشده.
من الان دارم برای امرار معاش خانواده ۴ نفرهام کارگری ساختمان میکنم. زمانی معروفترین گریمور در کشورهای عربی بودم و قبل از دستگیری درآمد ماهی پانزده تا بیست هزار دلاری داشتم، اما الان صدقه سر سربازان امام زمان دارم کارگری میکنم و آرزو دارم ۱۰۰۰ دلار داشته باشم تا بتوانم دختر بچه کوچکم را به استخر ببرم.
آیا زندگی از دست رفته من را میتوانید برگردانید؟
سربازان امام زمان را میتوانید مجبور به برگرداندن چیزهایی که دزدیدن کنید؟
میتوانید خسارت ماهی پانزده هزار دلار، ۱۸ ماه زندان ما را بپردازید؟
میتوانید زمان را برگردانید تا من موقع به دنیا آمدن فرزندم در بیمارستان بالای سر همسرم باشم و دنیا آمدن بچه اولم را ببینم؟
میتوانید اقامت امارات را برایم بگیرید تا برگردم و به کارم ادامه بدهم؟
ایران وایر: