«”داوود عربیون” و {…} با “بیاتی”، مسوول حراست برون مرزی سازمان در دفتر مرکزی حراست سیما صحبت میکنند و برای حذف “مازیار ابراهیمی” کمک میخواهند. بیاتی به داوود عربیون پیشنهاد میدهد گزارشی علیه مازیار ابراهیمی در صندوق حراست بیاندازد و بقیه کار را به او بسپارد تا به گفته خودش، او را جایی بیندازد که عرب نی نیانداخت! بیاتی پیشنهاد متن گزارش را هم به عربیون میدهد. داوود عربیون هم گزارشی مینویسد بر این مبنا که صداوسیما چه گونه با کسی معامله میکند که جاسوس اسراییل است؟ در ادامه نوشته بود که مازیار ابراهیمی کُرد یهودی است که برای اسراییل جاسوسی میکند و برای همین هم دفتر کار و محل زندگیاش در سلیمانیه است. این گزارش سفارشی برای وزارت اطلاعات هدیه آسمانی بود. آنها همان زمان چندین نفر را که تنها نقطه مشترک بسیاری از آنها رفتوآمد گاه و بیگاه به سلیمانیه بود، بازداشت کرده بودند تا برای نوشتن سناریویی برای معرفی قاتلان دانشمندان هستهای، از آنها استفاده کنند. با اضافه شدن مازیار ابراهیمی به قصه آنها، طبعا داستانشان جذابتر میشد.»
این روایت یکی از مسوولان پیشین صداوسیما در حالی که تاییدی است بر روایت «مازیارابراهیمی»، قربانی سناریوی اطلاعات برای یافتن عاملان ترور دانشمندان هستهای، پرده از شبکه فسادی در صداوسیما برمیدارد که برای حذف رقبای تجاری، که بازار انحصاری آنها را به خطر بیاندازد، از هیچ اقدامی رویگردان نیستند.
به گفته این مسوول پیشین صداوسیما که به شرط محفوظ ماندن هویتش و با نام مستعار «میثم» با «ایرانوایر» گفتوگو کرد، این شبکه فساد که همچنان دست بالا را در رسانه ملی دارد، عملا در همه قراردادهای خرید تجهیزات، بالغ بر ۵۰ درصد از بودجه تخصیصی را با سندسازی حیف و میل میکند.
داوود عربیون بنا بر آنچه خودش مدعی است، دستکم از آبان ۱۳۸۳ به عنوان مدیر فنی در صداوسیما کار میکند و سالها است یکی از مدیران ردههای میانی صداوسیما است. از او جز آنچه اخیرا مازیار ابراهیمی دربارهاش گفته است، به علاوه یک حساب «لینکدین» با اطلاعات بسیار اندک، حساب فیسبوک غیرفعال و حساب اینستاگرام خصوصی، هیچ چیزی نمیتوان در فضای آنلاین یافت.
بنا بر اطلاعات درج شده در همان حسابهای شخصی، داوود عربیون متولد شاهرود یا یکی از روستاهای این شهر است و در دبیرستان نمونه «علامه حلی» آن درس خوانده و دیپلم گرفته است. عربیون مدرک کارشناسی مهندسی الکترونیک خود را در «دانشگاه علم و صنعت»، کارشناسی ارشد همین رشته را در «دانشگاه تهران» و چهار سال پیش هم در خرداد ۱۳۹۴، دکترای مدیریت کارآفرینی را از دانشگاه تهران گرفته است.
بر اساس اطلاعات حساب لینکدین داوود عربیون، او از آبان ۱۳۸۳ وارد صداوسیما شده و کار خود را با عنوان مدیر فنی کانال خبری «العالم»، شبکه عربی زبان صداوسیما شروع کرده و تا اردیبهشت ۱۳۸۵ هم در همین سمت مانده است. عربیون در یکسال پایانی کار با العالم، یعنی از اردیبهشت ۱۳۸۴ و دو سال پیش از راهاندازی رسمی «پرستیوی» در تیر ۱۳۸۶، مسوولیت مدیر فنی این شبکه انگلیسی زبان سیمای جمهوری اسلامی را برعهده گرفت. همزمان، مسوولیت مدیریت فنی کانالهای تلویزیونی «آیفیلم» که شهریور ۱۳۸۹راهاندازی شد و «هیسپانتیوی»، شبکه اسپانیایی زبان صداوسیما که سال ۱۳۹۰ راه افتاد را هم به او سپردند.
بر اساس همین اطلاعات، داوود عربیون از آذر ۱۳۹۲ به دفتر مرکزی صداوسیما در «جام جم» بازگشت و مسوولیت مدیریت فنی پخش را عهدهدار شد. او اکنون با همین عنوان مدیر فنی پخش، در ساختمان «۱۲ اسفند» جامجم مستقر است و در آپارتمانی مجلل در شمال خیابان «پاسداران» زندگی میکند.
داوود عربیون فروردین ۱۳۸۸ به همراه برادرش «مصطفی عربیون» و شخصی به نام «امیر کاظمی»، شرکت «کهکشان ارتباطات پیشتاز» را برای شرکت در مناقصات کالاهای مجاز بازرگانی و واردات این کالاها تاسیس کرد.
به گفته «امید»، نام مستعار یکی از کارکنان معاونت توسعه و فنآوری صداوسیما که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، عربیون از این شرکت بیشتر برای گرفتن نمایندگی شرکتهای خارجی حوزه الکترونیک، نور، صدا و تصویر استفاده میکند: «داوود عربیون هنگام حضور در نمایشگاههای خارج از کشور مثل نمایشگاه سالانه “آیبیسی”(IBC) در آمستردام، با شرکتهای حاضر در نمایشگاه به عنوان نماینده صداوسیما وارد گفتوگو میشود و قرارداد نمایندگی این شرکتها را با نام خودش و همین شرکت کهکشان ارتباطات پیشتاز میگیرد.»
امید میگوید داوود عربیون در آن هفت سال کار در پرستیوی و دو شبکه دیگر برون مرزی صداوسیما، تخلفات زیادی داشته است اما احتمالا آخرین تخلف او در آن مجموعه پیش از اینکه به همراه {…}، مازیار ابراهیمی را به بزرگترین دردسر زندگیاش بیاندازند، تلاش ناموفقش برای تامین نور دو استودیوی پرستیوی با تجهیزات چینی «شرکتسیستمهای رسانهای بعثت»، متعلق به «سیدسعید رضوی»، پدر «سیدمحمدهادیرضوی» بود: «پرستیوی پیشنهاد این شرکت برای تامین نورهای دو استودیوی این شبکه در سعادتآباد را میپذیرد. پرستیوی سه استودیوی “اچدی” داشت که با سیستمهای ویدیو وال “شرکت بارکو” تجهیز شده بودند. توافق تامین نور دو تا از این استودیوها، خارج از تشریفات مناقصه و با سفارش و تایید داوود عربیون، مدیر فنی وقت پرستیوی حاصل شده بود. عربیون به “محمد سرافراز“، رییس وقت سازمان نامه میدهد که محصولات این شرکت که نمایندگی “شرکت سنآیزر” را هم دارد، همه تولید داخل هستند و با نمونههای اروپایی رقابت میکنند. سرافراز موافقت میکند شرکت بعثت دو استودیو را تجهیز کند تا کیفیت نور آنها در عمل تست شود و در صورت تایید، قرارداد برای هر سه استودیو نهایی شود. اما رضوی که شرکتش اصلا چنین تجهیزاتی تولید نمیکرد و همه آدمهای فنی این حوزه هم این را میدانستند و نورهایش را از چین وارد میکرد، همین نورهای چینی وارداتی بیکیفیت را در دو استودیوی پرستیوی به عنوان نور تولید ایران نصب میکند. علیرغم تایید عربیون، بیکیفیت بودن تجهیزات موجب اعتراض همکاران پخش، از جمله افشار مدیر وقت پخش پرستیوی میشود و در نهایت با بازدید سرافراز، قرارداد تست لغو شده و از رضوی میخواهند برای جمعآوری نورهای نصب شده اقدام کند.»
پرستیوی در نهایت برای خرید سیستم نور سه استودیوی خود در تهران، مناقصه میگذارد و چند شرکت، از جمله «شرکت اهورا»، متعلق به مازیار ابراهیمی و یکی از شرکتهای متعلق به {…} در مناقصه شرکت میکنند.
شرکت اهورا که در آن زمان نمایندگی «شرکت آری آلمان» را داشت، در مناقصه برنده میشود و پرستیوی با شرکت اهورا برای تهیه تجهیزات نور این سه استودیو قرارداد میبندد. اهورا تجهیزات را وارد، نصب و تست میکند اما علیرغم اتمام تعهدات این شرکت، پرداخت مبلغ قرارداد به این شرکت انجام نمیشود و مازیار ابراهیمی، مدیر شرکت هم خرداد ۱۳۹۲ در حال پیگیری طلبش، گرفتار و بازداشت میشود.
به گفته میثم، از مسوولان پیشین صداوسیما، محمد سرافراز پس از ماجرای نورهای چینی شرکت بعثت، هرچند به داوود عربیون بدبین میشود اما او را به این خاطر اخراج نمیکند: «سیدسعید رضوی به دفتر رهبری میرود و از سرافراز شکایت میکند که سرافراز برخلاف سفارشات رهبری و البته تاکید قانون، عمدا محصول ایرانی او را به خاطر محصولات خارجی، کنار گذاشته است. خبر شکایت که به گوش سرافراز میرسد، برای رفع اتهام از خودش، دستور بررسی میدهد و وقتی مطمئن میشود نورها اصلا نه تولید داخل که تولید چین هستند، به دفتر رهبری پاسخ میدهد.»
میثم معتقد است داوود عربیون به واسطه ارتباطاتش با حراست سازمان و چند چهره شناخته شده که با کمک او در مناقصههای سازمان برنده میشدند و با نهاد رهبری و دستگاههای امنیتی ارتباط داشتند، بیهراس از احتمال اخراج یا زندان، از هر فرصتی برای «درآمد بیشتر و پول در آوردن» استفاده میکرده است: «به عنوان نمونه، قرار بود برای استودیوهای پرستیوی، دستگاههای “اتوکیو”(تلهپرامتر) خریداری شود. عربیون به عنوان مدیر فنی، یک نمونه را تایید و قیمت آن را نزدیک به چهار برابر قیمت واقعی آن مدل در بازار اعلام کرده بود. یکی از کارشناسان امور مالی نامهای داد که با یک چهارم این مبلغ، این دستگاه را میتوان از کارخانه تولید کننده آن خرید. این نامه جلوی خرید را گرفت.»
در مورد این نامهنگاری و مساله خرید اتوکیو از امید میپرسیم و اینکه آیا او از آن خبر دارد؟ امید هم تایید میکند نامه یکی از کارشناسان امور مالی موجب شد مدیریت پرستیوی دستور بدهد از چند نمایندگی مختلف استعلام قیمت و مستقیما هم با کارخانه تولید کننده تماس بگیرند: «قیمتی که عربیون داده بود، چهار برابر قیمت کارخانه بود. وقتی این موضوع مشخص شد، اول ادعا کرد که این دستگاهها متفاوت هستند. اما بررسی نشان داد که این طور نیست. در مرحله بعد گفتند که به این قیمت، هزینه حمل تا تهران، گمرک، تحویل در جامجم و آموزش به کارکنان هم افزوده شده است. کارخانه ادعای تحویل در تهران را رد کرد و در مورد آموزش هم گفتند اگر هزینه بلیت و هتل داده شود، آنها برای آموزش دستمزد نمیخواهند.»
میثم میگوید بعد از آشکار شدن افتضاح داوود عربیون برای گرفتن کمیسیونی چند صد درصدی از فروش چند دستگاه اتوکیو، او تلاش کرد برای پاک کردن خود، در مورد دیگر کسانی هم که در کار خرید بودند، داستان بسازد تا ثابت کند همه همکارانش از فروشندهها کمیسیون میگیرند: «تا گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند.»
به گفته میثم، واکنش عربیون به آشکار شدن این موضوع تنها به این ختم نشد: «من بعدا از یکی از همکاران حراست شنیدم یک نفر که ظاهرا از طرف داوود عربیون بوده است، با کارشناسی که نامهاش موجب شد جلوی تخلف گرفته شود تماس گرفته و تهدیدش کرده بود که اگر یک بار دیگر پایش را از گلیمش درازتر کند، جفت پاهایش را قلم میکنند.»
میثم میگوید مساله دیگری که هم در سازمان و هم در پرستیوی خیلی سروصدا به پا کرد، موضوع سوء استفاده عربیون در قضیه خرید فضای ماهوارهای بود: «داوود عربیون چند سال با شخصی در یکی از شرکتهای تلویزیونی و خدمات ماهوارهای در لبنان برای خرید فضاهای مختلف برای ارتباط ماهوارهای قرارداد داشت. بعدها معلوم شد بسیاری از فضاهای ماهوارهای که خریداری شده بودند، هیچوقت استفاده نمیشدند و سازمان برای سرویسی که اصلا استفاده نمیکرد و نیازی هم به آن نداشت، هر ماه چند ده هزار دلار پول پرداخت میکرد؛ پولی که نه به حساب آن شرکت تلویزیونی که در اصل به جیب رابط آن شرکت لبنانی و داوود عربیون میرفت.»
امید میگوید اما تلاش شکست خورده داوود عربیون برای سوءاستفاده در قضیه خرید اتوکیو تنها تلاش ناموفق او نبود: «عربیون در مقطعی تلاش زیادی کرد که پرستیوی را با این استدلال که از سایر شبکههای تلویزیونی عقب نماند، به خرید استودیوهای 3D راضی کند؛ استودیوهایی که او مدعی بود یک شرکت با قیمت خوب به آنها تحویل میدهد.»
میثم در این باره میگوید: «نکته جالب این است که آن تلاش بینتیجه نه لزوما به خاطر مخالفت مدیریت بالای پرستیوی با استودیوهای 3D که به خاطر بدگمانی زیاد به عربیون و باور مدیریت بالادستی به این بود که معلوم نیست داوود عربیون این بار برای پول به جیب زدن چه نقشهای کشیده است.»
در نهایت مجموعهای از اقدامات داوود عربیون، محمد سرافراز را به این نتیجه میرساند که او و برادرش مصطفی را از پرستیوی اخراج کند. به گفته امید، داوود عربیون که تصور میشد عمر حرفهایش با صداوسیما به خاطر این اخراج به پایان رسیده است، پس از اخراج از پرستیوی، به جامجم بازمیگردد و از آذر ۱۳۹۲ کارش را با عنوان مدیر فنی پخش سیما شروع میکند. او در ابتدا مسوولیت فنی کانال تلویزیونی «پویا» را برعهده گرفت که تازه یک سال از راهاندازی آن میگذشت.
میثم، یکی از مسوولان پیشین صداوسیما، نظری برخلاف امید دارد و میگوید پایان کار داوود عربیون با پرستیوی به معنای خاتمه همکاری او با صداوسیما نبود چون عربیون کارمند رسمی صداوسیما است: «داوود تنها برای مدتی به پرستیوی مامور شده بود. اخراجش از آنجا برخلاف نیروهای برآوردی که هر لحظه میتوان به خدمتشان خاتمه داد، به معنای اخراجش از صداوسیما نبود و طبعا باید به سازمان بازمیگشت و جایابی میشد.»
میثم اضافه میکند آنچه قابل تامل است، نه بازگشت داوود عربیون به جامجم پس از رد کردنش از پرستیوی که مسوولیتهایی بود که به او سپرده میشدند: «ما در مجموعه سیما، مسوول فنی درجه یک کم نداریم اما این داوود است که همیشه درست جایی بوده که یا در حال راهاندازی است یا مدت کمی از راهاندازی آن گذشته و در حال توسعه است.»
به این ترتیب، عربیون درست زمانی به پویا میرود که این کانال نوپا در حال توسعه بوده و طبعا به مدیر فنی برای ارزیابی نیازها و تایید کالاها و سفارشهای تازه نیاز داشته است. بعد از پویا هم مسوول کارهای فنی شبکه «افق» میشود که خرداد ۱۳۹۳ راهاندازی شد و زمستان ۱۳۹۳ در جریان مناقصه برای خرید نودالها و تجهیز استودیوهای این شبکه بود و فروردین ۱۳۹۴ مسوول تایید کیفیت کالاهای خریداری شده و نصب آنها در این شبکه. میثم روی همین نکته انگشت میگذارد: «داوود عربیون مدیر فنی است. او به خاطر این مسوولیت، در جلسه ارزیابی نیازها حضور دارد و در جریان سقف بودجه مشخص برای تامین آن نیازها هم هست. داوود خودش برای خرید پیشنهاد میدهد و کالای خریداری شده در مناقصه یا خرید از بازار هم بعدا از طریق واحد خرید کالا زیر دست خود او میآید تا تایید کیفیت کند. به این ترتیب، داوود عربیون که کارچاق کن و دلال کسانی در بازار، از جمله سیدسعید رضوی و {…} است، درصد خودش را از طرفش در بازار میگیرد و کالا را هرچه که باشد، به لحاظ فنی تایید میکند.»
امید میگوید داوود عربیون در میان همکارانش به خاطر برخی دیگر از رفتارهایش هم که خودش «زرنگی» میخواند و همکارانش «دلهدزدی»، شناخته شده است. رسانههای بینالمللی و رسانههای خارجی برای ارتباط تصویری ماهوارهای با خبرنگاران خود در ایران یا گفتوگو با کسانی که از این کشور میهمان برنامههایشان میشوند، باید فضای ماهوارهای اجاره کنند. نمایندگان رسانهها با امور مالی سیما هماهنگ میکردند و پس از پرداخت، از طریق مدیریت فنی، ارتباط آنها هماهنگ میشد: «داوود با برخی از خبرنگاران این رسانهها دوست شده بود و ظاهرا به آنها گفته بود میتوانند از طریق خود او مستقیم هماهنگی و مبلغ کمتری پرداخت کنند. در این شرایط، وقتی یک رسانه زمان رزرو میکرد و او برای هماهنگی فنی آن خبردار میشد، خبرنگار دیگری را هم با این عنوان که میتواند با پرداخت مستقیم، با هزینه خیلی کمتری فضا اجاره کند، دعوت و همزمان هر دو خبرنگار را به عنوان یک ورود، آفیش میکرد. به این ترتیب، هر دو را پشت سرهم به استودیوی ارتباط ماهوارهای میبرد و پول نفر دومی را خودش دریافت میکرد.»
امید میگوید داوود عربیون در این مسیر البته همیشه تنها نبود و از کمکهای برادرش مصطفی هم بهره میبرد؛ کمکهایی ناشی از روابط خانوادگی سببی مصطفی: «دو مورد از وابستگیهای خانوادگی مصطفی عربیون در ایجاد حاشیه امن، برای برادرش داوود موثر بوده است. باجناق مصطفی و همچنین عموی همسر او، هر دو از کارکنان وزارت اطلاعات هستند.»
در مقابل، آنچنان که امید تصریح میکند، داوود عربیون هم به برادرش مصطفی کمک کرده است که حتی پس از اخراج به خاطر تخلفات اداری، به سر کار برگردد: «زمانی که سیستم ورود و خروج در تلویزیون کارتی بود، مصطفی به خاطر تبانی با برخی از رفقایش برای کارت زدن، اخطار کتبی با درج در پرونده گرفت و کسر حقوق شد. بعد هم که سیستم ورود و خروج سازمان دیجیتال شد، مصطفی عربیون برای اینکه دستگاه را خراب کند، روی صفحه دستگاه را با خط خطی کردن، دستکم دو بار از کار انداخت. در نهایت کارگزینی با نصب دوربین، مخفی متوجه عامل خرابی دستگاه شد و پس از شناسایی مصطفی، او را در جا اخراج کردند و به دستور مدیریت، ورودش به تمام ساختمانهای صداوسیما در داخل و خارج از کشور ممنوع شد.»
اما داوود مراقب برادرش بود و او را پس از اخراج از صداوسیما، به عنوان نیروی برآوردی، کنار دست خودش در اداره فنی پرستیوی استخدام و بعد هم پس از بازگشت به ساختمان مرکزی، برادرش را دوباره جذب سازمان کرد و این بار یک صندلی برای او در معاونت سیاسی تدارک دید.
* {…} نام این فرد بنا بر ملاحظاتی فعلا منتشر نشده است و نزد «ایرانوایر» محفوظ است.
ایرانوایر: شاهد علوی