«۲ ماه است که ما هیچ خبری از زهرا نداریم؛ در این دو ماه خانواده ما نتوانسته است هیچ تماسی یا ملاقاتی با زهرا داشته باشد و اصلا نمیدانیم کجا نگهداری میشود، در چه شرایطی است و اصلا زنده است یا بلایی سرش آوردهاند؟ بازجو به خواهر بزرگترم گفته است زهرا باید برگهای را که میخواهیم امضا کند تا تعیین تکلیف شود. خب این یعنی زهرا را تحتفشار گذاشتهاند تا از او اعتراف اجباری بگیرند.»
این سخنان «کانی محمدی»، خواهر زهرا محمدی فعال فرهنگی و معلم زبان و ادبیات کُردی است که امروز شنبه، ۱۵ شهریور وارد ۱۰۹مین روز بازداشت موقت خود شد، بیآنکه تفهیم اتهام شده باشد و یا دلیلی برای بازداشت او به وکیل یا خانواده اعلام شده باشد.
زهرا محمدی، زن کُرد ۲۹ ساله، عضو هیات مدیره انجمن فرهنگی نوژین، ظهر روز پنجشنبه ۲خرداد۱۳۹۸، سر سفره نهار در منزل پدرش به همراه دو تن از دوستانش که آنجا بودند بازداشت شد: «زهرا با پدرم زندگی میکند. آن روز، ادریس و ریبوار منبری، نهار میهمان زهرا بودند. در میزنند، یکی از دوستان زهرا در را باز میکند و چند لباس شخصی، مرد و زن که خود را مامور معرفی میکنند، میخواهند وارد منزل شوند. دوست زهرا، از آنها حکم ورود به منزل میخواهد، آنها حکمی ارایه نمیدهند و وقتی او میخواهد مانع شود او را به کناری انداخته و با خشونت وارد منزل میشوند و زهرا را بازداشت میکنند و به همراه دو دوستش با خود میبرند.»
دوستان زهرا، پس از دو روز با قید وثیقه و بهطور موقت آزاد میشوند اما خانم محمدی هنوز در بازداشت موقت است بیآنکه اتهاماتش مشخص شده باشد یا به وکیلش دسترسی داشته باشد: «ما در ابتدا اصلا نمیدانستیم ماموران بازداشتکننده از وزارت اطلاعات بودند یا اطلاعات سپاه. نه حکم ورود به منزل و نه حکم بازداشت به خواهرم و دو دوستش ارایه نداده بودند و چون لباس شخصی هم بودهاند اصلا معلوم نبوده از طرف چه نهاد امنیتی هستند. بعدا برای ما معلوم شد اینها اطلاعاتی بودهاند.»
به گفته کانی محمدی خواهر زهرا، در ۸ روز اول بازداشت، پیگیری خانواده خانم محمدی برای اطلاع از سرنوشت و وضعیت او بهجایی نمیرسد. هیچ نهادی مسئولیت بازداشت او را نمیپذیرفت. درحالیکه زهرا محمدی در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج در اعتراض به نگهداری در انفرادی، دست به اعتصاب غذا میزند: «بعدا فهمیدیم زهرا ۸ روز نخست بازداشت در انفرادی بازداشتگاه اطلاعات سنندج نگهداری شده است و در اعتراض به وضعیتش اعتصاب غذا کرده بود. زهرا دچار مشکل فقرآهن و کمخونی است و برای همین پس از چند روز اعتصاب غذا، وضعیت سلامتیاش رو به وخامت میرود و هوشیاریاش را تا آستانه کُما از دست میدهد و بهصورت اورژانسی به درمانگاه اعزام شده و پس از تثبیت وضعیت و درمان اولیه به بخش بازداشت موقت زنان، مرکز اصلاح و تربیت سنندج، منتقل میشود.»
سنندج، زندان زنان ندارد و برای همین بازداشتیهای زن را در دوره بازداشت موقت و تا پیش از صدور حکم قطعی و فرستادن به زندان زنان در سایر شهرها، در مراکز اصلاح و تربیت (بازداشتگاه خاص افراد زیر سن قانونی) نگه میدارند.
کانی محمدی میگوید بعد از انتقال زهرا محمدی به این بازداشتگاه موقت، خانواده او تا مدتی میتوانستند او را هرهفته برای چند دقیقه بهصورت کابینی و از پشت شیشه ملاقات کنند: «دیدن زهرا اگرچه تنها چند دقیقه در هفته بود، باعث دلگرمی و اطمینان خانواده ما بود. دستکم با دیدنش مطمئن میشدیم زنده است. چون وقتی خبری از عزیز زندانیت نداری، همیشه نگرانی که چه بلایی ممکن است بر سرش آورده باشند. در همان دوره انفرادی اولیه، اگر در اثر اعتصاب غذا و یا در جریان بازجوییها بلایی بر سر زهرا میآمد، هیچکسی پاسخگو نبود.»
زهرا محمدی در مدت بازداشتش با خانوادهاش تماس تلفنی نداشته است و همین دیدارهای هفتگی چنددقیقهای هم تنها ۵ هفته ادامه داشت: «از دو ماه پیش، یعنی از ۱۵ تیرماه، ناگهان و بدون اینکه دلیلی برای آن ذکر شود یا بهانهای داشته باشند، ملاقات هفتگی با زهرا قطع شد و ما از آن تاریخ دیگر هیچ خبری از زهرا نداریم. نمیدانیم کجا نگهداری میشود، در چه شرایطی است و اصلا زنده است یا نه؟»
با طولانی شدن زمان بیخبری از خانم محمدی، تلاشهای خانواده ایشان برای گرفتن خبری از وضعیت دخترشان شدت گرفت: «خواهر بزرگترم که سنندج است با تلاش زیاد توانسته بود با بازجوی زهرا چنددقیقهای تلفنی صحبت کند. بازجو در واکنش به اعتراض خواهرم به ادامه بازداشت زهرا و بیخبری از وضعیت او جواب میدهد که آنها به خاطر خود زهرا این کارها را انجام میدهند و الان روی او فشار گذاشتهاند تا نامهای را که به او دادهاند امضا کند. پس از رضایت زهرا به امضای این نامه، تعیین تکلیف میشود.»
زهرا محمدی در مدت بازداشتش با خانوادهاش تماس تلفنی نداشته است
کانی محمدی، خواهر زهرا میگوید بازجو به خواهرم گفته است که اگر امضای آن نامه را بپذیرد تازه تعیین تکلیف خواهد شد: «بازجو حتی حاضر نشده بگوید زهرا اگر آن نامه را امضا کند آزاد میشود یا به او ملاقات میدهیم یا گشایشی در وضعیتش ایجاد میشود. ما نگران هستیم که این صحبتها به معنی تلاش بازجوها برای گرفتن اعتراف اجباری از زهرا باشد تا او را به جرم ناکرده متهم کنند و به او حکم بدهند.»
آقای خدایاری، وکیل زهرا محمدی تاکنون نتوانسته است پرونده زهرا را ببینید: «قاضی به خدایاری گفته که پرونده زهرا هنوز تکمیل نشده و آنها هنوز در حال تحقیقات هستند. ما هنوز نمیدانیم که پرونده زهرا به کدام شعبه ارجاع شده است. اما خانواده من برای پیگیری به شعبه دوم دادگاه سنندج مراجعه میکنند اما تا حالا هیچ پاسخی برای دلیل بازداشت او نگرفتهاند.»
به گفته خانم کانی، زهرا بهجز فعالیت فرهنگی یعنی آموزش زبان و ادبیات کُردی در موسسه نوژین هیچ فعالیت دیگری در سایر حوزههای مدنی نداشته است: «تنها فعالیت دیگر زهرا، بهجز تدریس زبان کُردی، کمک به آسیبدیدگان سیل و زلزله در استانهای کرمانشاه و لرستان بود. زهرا در جریان زلزله کرمانشاه و سیل در لرستان و خوزستان، در چارچوب همان انجمن نوژین و به کم اعضای این انجمن، کمکهای مردمی جمعآوری کردند و برای مناطق آسیبدیده بردند.»
زهرا محمدی، آنچنانکه خواهرش کانی به ایرانوایر میگوید کوچکترین فرزند خانواده است: «زهرا که متولد شد، مادر ما فوت کرد و عملا همه ما کمابیش برای زهرا هم خواهر و برادر بودهایم و هم مادر. وضعیت کنونی زهرا و بیخبری از او برای همه ما به شکل مضاعفی دردناک است.»
زهرا محمدی، پیشتر هم چند بار به خاطر فعالیتهای فرهنگی در چارچوب انجمن ادبی نوژین و تدریس زبان کردی در این انجمن، به اطلاعات احضار و بازجویی شده بود: «البته من نمیدانم از زهرا خواسته بودند به تدریس زبان کردی پایان دهد یا نه. درواقع ما از محتوای بازجوییها و اینکه از او چه خواستهاند بیاطلاعیم.»
به گفته کانی محمدی، خواهرش زهرا علاوهبر مشکل فقرآهن و کمخونی، از همان کودکی گرفتار بیماری تنبلی روده است و بیماریاش در سالهای اخیر هم تشدید شده است. «زهرا برای کنترل بیماریش تحت نظر پزشک بود و علاوه بر مصرف منظم دارو، رژیم غذایی خاصی هم داشت. در این مدت بازداشت، ضمن اینکه میدانیم رژیم غذایی او رعایت نشده است، مانع شدهاند زهرا به داروهایش دسترسی داشته باشد، از تحویل گرفتن داروها خودداری کردهاند و تنها گفتهاند حال زهرا خوب است و اگر نیاز به درمان داشته باشد، در درمانگاه زندان درمان خواهد شد.»
کانی محمدی میگوید آنها نگران فشارهای اعمالشده بر روی زهرا هستند و تنها امیدوارند زهرا شکنجه جسمی و فیزیکی نشده باشد: «میدانیم زهرا مثل هر زندانی دیگری زیر شکنجه روحی، تحقیر و ترور شخصیت است. همینکه دو ماه است همه راههای ارتباطی او را با خانوادهاش قطع کردهاند، خود بزرگترین شکنجه برای هر زندانی است. زهرا را بیدلیل بازداشت کردهاند و اکنون هم میخواهند با گرفتن اعترافات اجباری، بهانهای برای موجه کردن بازداشت او بیابند.»
ایرانوایر: شاهد علوی