– رفتار خوددارانهی آمریکا و متحدان منطقهای آن بجز اسرائیل، ظاهرا باعث شده که رژیم ایران گمان کند آنها نمیتوانند و یا به هر قیمتی نمیخواهند دست به اقدام متقابل بزنند. ولی آیا این خودداری یک محاسبهی سیاسی برای کشاندن جمهوری اسلامی به باتلاق جنگی علیه خودش نیست؟!
– احمد حقنگار تحلیلگر سیاسی: ترامپ گزینههای مؤثری در مقابل جمهوری اسلامی ندارد اگر وارد درگیری نظامی شود، بهای نفت بالا میرود که به نفع دموکراتهاست و اگر پاسخ نظامی ندهد، موج حملات تکرار خواهد شد.
-عمار ملکی استادیار دانشگاه تیلبرگ هلند: نظام به این تحلیل رسیده که راه نجات از این وضعیت یکدورهای کردن ترامپ است؛ میخواهند کاری که با کارتر کردند را تکرار کنند؛ تغییر نتیجه انتخابات آمریکا با جنگافروزی.
– آیا بجز گزینه نظامی، راه دیگری برای رویارویی با رژیم تهران وجود دارد؟ بله! مردم ایران بیش از هر کسی جانشان از این رژیم به لب رسیده است. حالا که حملات خرابکارانه علیه منابع انرژی جهان گسترش یافته، آیا آمریکا و اروپا حساب جدی روی «تغییر رژیم» در ایران باز خواهند کرد تا از تبدیل این حملات به یک جنگ تمامعیار جلوگیری کنند؟!
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در واکنش به حمله سنگین به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان میگوید، «دلایلی وجود دارد که میدانیم چه کسی پشت حمله به پالایشگاهها بوده است.»
اینکه ترامپ اقدام نظامی را منوط به تایید عربستان کرده و گفته «هدف را نشانه گرفته و آماده شلیک و منتظریم پادشاه سعودی مقصر را معرفی کند» زمینهسازی برای یک اقدام سخت علیه رژیم ایران است یا «وعده سرخرمن» برای دلگرمی ریاض؟
از تصاویری هوایی که نهادهای نظامی آمریکا در فاکس نیوز منتشر کردهاند، دقت و حجم آتش و گستردگی حملات به تاسیسات نفتی آرامکو بزرگترین پالایشگاه دنیا کاملاً مشخص است. حتی بررسیهای اولیه نشان میدهد برخلاف ادعای حوثیها که مسئولیت این حملات را به عهده گرفتهاند نشانهای از دخالت آنها وجود ندارد.
مقامهای آمریکایی میگویند دستکم ۱۹ نقطه در دو مرکز هدف قرار گرفته اما هنوز دقیق مشخص نیست آیا حملات به صورت موشکی بوده و یا پهپادی و یا ترکیبی از هر دو! حفرههای روی بعضی مخازن که پس از اصابت موشک یا راکت ایجاد شده احتمال این گمان را که حمله از سمت شمال یعنی ایران یا عراق بوده تقویت میکند.
نهادهای امنیتی عربستان بر اساس لاشه یکی از موشکهایی که در بیابان ساقط شده میگویند موشکهای کروز است که تکنولوژی ساخت آن را حوثیها ندارند. بر همین اساس، انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی ایران دراز است.
حوثیها میگویند دستکم ۱۰ پهپاد برای این ماموریت به پرواز درآوردهاند. بعضی منابع میگویند تعدادی پهپاد که پدافند آنها را سرنگون کرده و به هدف نرسیدهاند، در شمال غرب تاسیسات نفتی کشف شده و کمیته مشترکی از کارشناسان آمریکایی و سعودی در حال بررسی آن هستند.
در مورد حمله اخیر به تاسیسات آرامکو تحقیقات پیچیده نیاز نیست و برآوردهای اولیه تا حدود زیادی مشخص است. یک مقام ارشد آمریکا که نام او مشخص نیست به شبکه ABC گفته ایران با استفاده از بیش از ۱۰ موشک و بیش از ۲۰ پهپاد از خاک خود باعث تخریب بخشی از پالایشگاه آرامکو شده است.
ریک پری وزیر انرژی ایالات متحده نیز در کنفرانس آژانس بینالمللی انرژی در وین گفت، این رفتار غیرقابل قبول است و ایران باید برای پذیرفتن مسئولیت پاسخگو باشد. او همچنین گفت «اشتباه نکنید، این یک حملهی آشکار علیه اقتصاد جهانی و بازارهای بینالمللی نفت است.»
رویترز نوشته پس از حمله به آرامکو عربستان ۵ درصد از تولید نفت جهان کاسته شده و بیشترین افزایش قیمت نفت از سال ۱۹۹۱ تا کنون رقم خورده است.
اینکه حملات توسط پهپاد صورت گرفته یا موشک، تکنولوژی طراحی و ساخت آن متعلق به کدام کشور است و اگر از موشک استفاده شده از چه نوع چاشنیها و مواد انفجاری استفاده شده و از چه مسافتی و از کدام سو پرتاب شده و دهها مدرک قابل اعتنای دیگر که برای تشخیص عامل این حملات لازم است از مسائلی هستند که در تصمیمگیریهای نظامی بسیار مؤثر خواهند بود.
بر اساس سابقهای که از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبهنظامیان مورد حمایت ایران در منطقه وجود دارد، بررسی زوایای مختلف اقدامات اخیر ناممکن نیست؛ اما مگر نتیجه بررسیهای قبلی چه شد؟ مگر در واشنگتن لاشه موشکهای تولیدشده در صنایع «شهید باقری» و پهپادهای سپاه پاسداران که با آن خاک عربستان هدف قرار گرفت رونمایی نشد؟ بر اساس همین اسناد و مدارک بود که چندین کارخانه و گروه صنعتی زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی تحریم شدند؛ با اینهمه اقدام نظامی متقابل صورت نگرفت.
اگرچه مرتب تکرار میشود که در سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست اما خیلی بعید است که ترامپ بخواهد حتی برای حمایت از اصلیترین متحد خود در حاشیهی خلیج فارس دست به اقدام نظامی هرچند خفیف بزند. عربستان نیز با وجود اینکه از نظر نظامی به ویژه در سالهای گذشته از بزرگترین خریداران سلاحهای پیشرفته بوده و ارتش مجهزی دارد، به نظر نمیرسد که تن به اقدام نظامی علیه رژیم ایران بدهد. عربستان و امارات حتی موارد متعدد حملات و خرابکاریهایی را که رد پای رژیم ایران در آنها واضح بود لاپوشانی کردهاند تا به تنشها دامن نزنند. درواقع رفتار خوددارانهی آمریکا و متحدان منطقهای آن بجز اسرائیل، ظاهرا باعث شده که رژیم ایران گمان کند آنها نمیتوانند و یا به هر قیمتی نمیخواهند دست به اقدام متقابل بزنند. از مدتها پیش تنها کشوری که بطور مستقیم و غیرمستقیم علیه جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارانش دست به اقدام نظامی میزند اسرائیل است.
حالا خرابکاری در تاسیسات نفتی عربستان به موضوع بحث و تبادل نظر میان کارشناسان و تحلیلگران تبدیل شده و در این خصوص دیدگاههای مختلفی ارائه میشود.
حمله به بزرگترین نقطه قوّت ترامپ
سیداحمد حقنگار تحلیلگر سیاسی و فعال رسانهای معتقد است، «ترامپ یک اشتباه استراتژیک کرد. او میخواست در آستانه رقابتهای انتخاباتی آمریکا، جمهوری اسلامی را آرام کند و بهای نفت را ثابت نگه دارد و حتی کاهش دهد تا از این امر به عنوان یک دستاورد اقتصادی برای پیروزی در انتخابات استفاده کند اما بعد از حمله حوثیها به عنوان یکی از بازوهای عملیاتی جمهوری اسلامی به تأسیسات نفتی شرکت آرامکو عربستان، بهای نفت اکنون بالا رفته و این یک فرصت برای دموکراتهاست تا به بزرگترین نقطه قوّت ترامپ یعنی اقتصاد حمله کرده و افکار عمومی آمریکاییها را علیه ترامپ تحریک کنند.»
او در ادامه میگوید، «از طرفی ترامپ اکنون گزینههای مؤثری در مقابل جمهوری اسلامی ندارد چرا که اگر وارد درگیری نظامی شود، بهای نفت بالا میرود و در این مقطع، به نفع دموکراتها و به ضرر او خواهد بود و اگر هم پاسخ نظامی ندهد، این موج حملات احتمالاً در روزهای منتهی به رأیگیری ۲۰۲۰، تکرار خواهد شد.»
به گفته حقنگار «خطای بزرگ ترامپ این بود که تبانی میان دموکراتها و جمهوری اسلامی را درست تحلیل نکرد و درواقع از فرصتهایی که برای از بین بردن خطر جمهوری اسلامی داشت استفاده نکرد و گمان کرد که بطور ایمن میتواند از رقابتهای ۲۰۲۰ عبور کند. این خطای بزرگ باعث شده ترامپ اکنون در موضع ضعف باشد.»
او همچنین میگوید، «اقتصاد آمریکا به دلیل تقابل با چین و افزایش تعرفهها، تحت فشار است و افزایش قیمت نفت و بیثباتی بازار، برای آمریکا بیش از چین، ضرر خواهد داشت زیرا چین به راحتی میتواند نفتاش را با قیمت بسیار نازل، از ایران (که تحت تحریم است) تأمین کند. این استراتژی خطای راهبردی بزرگی است.»
متعادل ماندن قیمت نفت برای ترامپ چنان حیاتی است که حتی پس از تحریمهای جمهوری اسلامی معافیتهای نفتی برای هشت کشور از مشتریان نفت ایران در نظر گرفت تا بازار جهانی نفت تحت تاثیر خلاء نفت ایران با شوک افزایش قیمت بحرانی نشود. اکنون با این حمله به نظر میرسد این سیاست با مشکل روبرو شده است.
یک دورهای کردن ترامپ با جنگافروزی و بحران نفتی
عمار ملکی استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند میگوید، «نظام به این تحلیل رسیده که راه نجات از این وضعیت یکدورهای کردن ترامپ است؛ میخواهند کاری که با کارتر کردند را تکرار کنند؛ تغییر نتیجه انتخابات آمریکا با جنگافروزی و ایجاد بحران نفتی و درگیری نظامی! چپزدههای جهان هم حمایتشان میکنند؛ حاضرند ایران را ویران کنند اما نرمال نشوند!»
نظام به این تحلیل رسیده که راه نجات از این وضعیت یکدورهای کردن ترامپ است؛ میخواهند کاری که با کارتر کردند را تکرار کنند؛ تغییر نتیجه انتخابات آمریکا با جنگافروزی و ایجاد بحران نفتی و درگیری نظامی! چپزدههای جهان هم حمایتشان میکنند؛ حاضرند #ایران را ویران کنند اما نرمال نشوند!
— Ammar Maleki-عمار ملکی (@AmmarMaleki) 16 september 2019
با شرایط فعلی خاورمیانه چند پرسش قابل طرح است. آیا واقعاً ترامپ منتظر است تا از زبان پادشاه عربستان بشنود که مقصر حمله به تاسیسات نفتی این این کشور کیست؟ آنهم در شرایطی که سعودیها کارشناسان نظامی آمریکایی و عربستان به صورت مشترک در حال تحقیقاند و عربستان منتظر نتیجهی تحقیق آنهاست؟ به نظر میرسد این موضع ترامپ سرشکن کردن دردسرهای اقدام نظامی احتمالی علیه ایران و یا قرار دادن «سنگ بزرگ» پیش پای پادشاه عربستان است؛ زیرا از یکسو بعید است رهبری عربستان بطور رسمی اعلام کند که عامل حملات اخیر رژیم ایران است و از سوی دیگر، در گذشته که بن سلمان ولیعهد یا مقامات دیگر سعودی چنین چیزی را مطرح کرده بودند راه به جایی نبردند و کسی جدی نگرفت! اگرچه هیچکدام از حملات قبلی ابعاد حمله اخیر به تأسیسات نفتی این کشور را نداشتند.
ترامپ پس از حمله به پهپاد آمریکایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز حاضر به مقابله به مثل نظامی نشد. اکنون آیا کاخ سفید به خاطر عربستان حاضر است یک گام به سوی عملیات نظامی بردارد؟ سابقه نشان داده کاخ سفید و به ویژه دولت ترامپ در مورد اقدامات نظامی حتی خفیف در مورد رژیم ایران با احتیاط عمل میکند. مثال مشهود آن در جریان اقدامات خرابکارانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه نفتکشهای خارجی حوالی تنگه هرمز است. با اینکه نظامیان آمریکا از نزدیک رفت و آمد مشکوک قایقهای سپاه پاسداران را زیر نظر داشتند و از قبل نیز هشدار داده بودند که رژیم ایران ممکن است دست به اقدامات خرابکارانه بزند اما هیچ اقدامی برای حفاظت از نفتکشهای که مورد هدف قرار گرفتند انجام ندادند.
•همچنین پس از آنکه نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای برداشتن مینها از روی بدنه نفتکش به محل خرابکاری خود بازگشتند، باز هم نظامیان آمریکایی جز فیلمبرداری و ثبت اعمال آنها اقدام دیگری نکردند.
•در جریان حملات مداوم به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق آنهم در شرایطی که در مواردی خمپارهها و راکتها به اطراف سفارت آمریکا در بغداد میخورد، یا تاسیسات نفتی خارجی در خاک عراق هدف قرار میگرفت، باز هم واشنگتن فقط هشدار داد و کارمندان غیرضروری را از سفارت و مهندسان و تکنیسینها را از پروژههای نفتی خارج و به مناطق امن منتقل کرد.
•از همه اینها مهمتر حتی پس از ساقط شدن پهپاد آمریکا حوالی تنگه هرمز با وجود اینکه دستور اقدام نظامی صادر شده بود اما ترامپ گفت ۱۰ دقیقه قبل از آغاز عملیات دستور لغو آن را داده است.
•اینهمه نشانه چه میتواند باشد؟ آیا دولت ترامپ منتظر است تا نامهی اعمال خرابکارانهی جمهوری اسلامی چنان پر شود که هیچ کشوری از اروپا تا روسیه و چین، نتوانند بهانهای برای ادامهی سکوت و مماشات داشته باشند؟! آیا کشاندن جمهوری اسلامی، با خودداری دولت آمریکا در انجام حملهی متقابل، از عملیات ایذایی به حملهی نظامی علیه مهمترین منابع نفتی و بازار اقتصاد جهانی، بر اساس محاسبات سیاسی است؟! یا اینکه فقط آمریکا رغبتی به به یک درگیری نظامی ندارد و همین سبب شده تا علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارانش گستاخ شده و با خیال راحت از اینکه «جنگ نمیشود» به خرابکاریها ادامه دهند؟! ولی آیا آنها گمان کردهاند میتوانند خرابکاریهای خود را تا تأسیسات نفتی عربستان و بازار جهانی ادامه دهند و باز هم پاسخی نگیرند؟! اینها را آینده نشان خواهد داد.
اکنون همان اندازه که افزایش قیمت نفت برای ترامپ مشکل میآفریند، به راه افتادن یک جنگ نیز میتواند روی سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ تاثیر بگذارد. اما در مقابل، ادامهی خرابکاریهای رژیم ایران در منطقه از یکسو امنیت خاورمیانه و منافع آمریکا و متحدانش را برهم میزند و از سوی دیگر امنیت جهانی انرژی را در خطر قرار میدهد. اما یک نکتهی مهم دیگر، فراهم آمدن بستر یک همگرایی جهانی علیه جمهوری اسلامی در ایران است.
دونالد ترامپ مدعی است از وقتی او روی کار آمده رژیم ایران نسبت به قبل بسیار ضعیفتر شده و تغییر کرده اما اکنون مشخص است جمهوری اسلامی تحت هر شرایطی و به بهای نابودی کشور، پول برای اقدامات تروریستی را تامین میکند. آیا بجز گزینه نظامی، راه دیگری برای رویارویی با رژیم تهران وجود دارد؟ پاسخ مثبت است. تحریمهای تکمیلی مرتبط با مراکزی که رژیم ایران هنوز از آنها تغذیه میکند و همزمان حمایت از اعتراضات مردم با هدف سقوط رژیم مناسبترین راه غیرنظامی برای مقابله با جمهوری اسلامی است. مردم ایران بیش از هر کسی جانشان از این رژیم به لب رسیده است. حالا که حملات خرابکارانهی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و شبهنظامیاناش علیه منابع انرژی جهان گسترش یافته، آیا آمریکا و اروپا حساب جدی روی «تغییر رژیم» باز خواهند کرد تا از یک درگیری نظامی و تبدیل این حملات به یک جنگ تمامعیار جلوگیری کنند؟!
رژیم ایران به سوی باتلاق گام بر میدارد
عملیات نظامی علیه آرامکو در مقایسه با خرابکاریهای قبلی رژیم ایران علیه نفتکشها و موشکپرانیهای منطقهای ابعاد بسیار گستردهتری داشت. تقریباً در همه موارد نهادهای اطلاعاتی آمریکا چند روز پیش از عملیات ایذایی مشابه، از طریق وزارت خارجه یا رسانهها در مورد وقوع آنها هشدار میداد، اما چرا واشنگتن در مورد این حملات ساکت ماند؟! آیا نهادهای اطلاعاتی آمریکا که در ماههای اخیر وقوع چند رشته عملیات خفیف را هشدار داده بود، در مورد حمله علیه تاسیسات آرامکو هیچ اطلاعاتی نداشتند؟! از طرفی طی شش ماه گذشته نیروی نظامی آمریکا در منطقه تقویت شده است. در همین عربستان ارتش آمریکا سیستم پدافندی پاتریوت و هواپیماهای F-22 رپتور مستقر کرده است.
شواهد نشان میدهد که احتمال محاسبات سیاسی در سکوت آمریکا و عدم مقابله به مثل علیه خرابکاریهای جمهوری اسلامی را نباید دستکم گرفت. در شرایطی که جمهوری اسلامی در توهم «اقتدار» و با گستاخی به سوی باتلاق میرود، ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی قویتر میشود؛ با تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران، صادرات نفت عربستان به اروپا دو برابر شد. اکنون ریاض این فرصت را دارد تا پیامدهای حمله به آرامکو را با کاهش صادرات نفت به اروپا منتقل کرده و از این راه همسویی اروپا با آمریکا را تقویت نماید.
اینهمه اما احتمالاتی است که هر کدام را میتوان با شواهد و مستندات مختلف استدلال کرد. اما در حال حاضر جمهوری اسلامی فکر میکند با حمله به تاسیسات آرامکو از عربستان «خفتگیری» کرده است؛ در حالی که پیام عملی آن بسی فراتر از آل سعود و خاورمیانه میرود و گویی رو به آمریکا فریاد میزند: «یا اردَه بِطاسُم کُن، یا بُکشُ خلاصم کن!»
حامد محمدی, کیهان چاپ لندن: