بعید است کسی تردید داشته باشد که وضعیت جامعه امروز بحرانی است. درست است که ما قبلا هم شرایط سخت و تنگناهای سیاسی و اقتصادی همچون دوران جنگ تحمیلی داشتهایم، اما این امید وجود داشت که وضعیت بهتر میشود. به عبارت دیگر در اوج مشکلاتی که در نتیجه جنگ بهوجود آمده بود شامل کمبودها و… این امید بود که بالاخره جنگ تمام میشود و امید به پایان جنگ وجود داشت.
مشکلی که در حال حاضر بهوجود آمده این است که امید داشتن سخت شده است. ضمن آنکه در دوران بعد از جنگ هیچ زمانی این وضعیت بهوجود نیامده که مردم نسبت به آینده نگرانی داشته باشند و بپرسند که بالاخره چه خواهد شد. در 8 سال زمان مرحوم آیتا… هاشمی و یا در 8 سالی که دوران اصلاحات بود و حتی در 8 سال احمدینژاد منهای سالهای آخر آن، اینکه چه خواهد شد و چه قرار است بشود چنین احساسی وجود نداشت.
هر چند مشکلات و انتقادات در زمان مرحوم آیتا… هاشمی و دوره دولت اصلاحات و دوران احمدینژاد هم وجود داشت، اما وضعیتی که بهوجود آمده این است که زمانی که به هر کجا و در هر جمعی میروید اولین سوالی که افراد از یکدیگر میپرسند این است که بالاخره اوضاع چه میشود؟ این سوالی است که همه از یکدیگر میپرسند و هیچ پاسخی هم برای آن وجود ندارد. این مساله را میتوان به شکل دیگری دید.
گفته میشود ظرف دو سال گذشته (96، 97 و حتی 98) حدود 30 تا 40 میلیارد دلار پولاز کشور توسط ایرانیهایی که وضعیت مالی خوبی داشتهاند خارج شده و بااین پول در کشورهایی همچون امارات، گرجستان، ترکیه و… سرمایهگذاری کرده و با این سرمایهها ملک، آپارتمان خریده و یا در بانکهای خارجی پسانداز کردهاند.
این مساله بسیار هولناک است. بهدلیل آنکه این پول معادل یک سال درآمد نفتی کشور است آن هم در شرایطی که وضعیت عادی باشد و تحریم وجود نداشته باشد. این پولی است که باید در صنعت، کشاورزی، حمل و نقل و جهانگردی و… سرمایهگذاری شده و باعث رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و صادرات میشد. اما آنهایی که تا حدودی توان مالی بهتری دارند، امیدی به آینده ندارند، و برای همین سرمایههای خود را به خارج از کشور منتقل کردهاند.
در سوی دیگر هجوم و فشاری که برای رفتن به خارج از کشور وجود دارد، تا آنجایی که بهخاطر دارم، سابقه نداشته است. بهگونهای که حتی بعد از انقلاب و یا زمانی که جنگ بود تا این میزان تمایل به مهاجرت و رفتن به بیرون از کشور در میان اقشار و لایههای جوان جامعه و تحصیلکرده جامعه وجود نداشت.
تمایل زیاد برای مهاجرت از ایران نشان دهنده آن است که نسل جوان آینده روشن و تابناکی نمیبیند و متاسفانه نمیتوان مردم را در این مسائل مقصر دانست. سوالی که مطرح میشود این است که چرا مردم هند، نروژ، ژاپن و یا حتی مردم عراق نمیپرسند فردا چه میشود؟ چرا مردم ما یکی دو سال است که احساس ناامنی میکنند و این سوال مدام مطرح میشود که آیا میان ایران و آمریکا درگیری خواهد شد، یا نخواهد شد؟
متاسفانه هر روز هم یک اتفاقی میافتد که آن نگرانی و اضطراب را بیشتر میکند. یک روز مساله نفتکشها در خلیج فارس و روز دیگر مسالهای جدید مطرح میشود. این مسائل باعث نگرانی و تردید در میان مردم میشود. خیلی تاسف انگیز است که تا این میزان در بلاتکلیفی و استرس چه از نظر روحی و روانی و چه از نظر اقتصادی به سر ببرند و کسی هم حاضر نیست در داخل کشور سرمایهگذاری کند.
روزنامه آرمان ملی: