تحقیر و ذلّت ملّی، هزینه‌ی غرور و مقاومت اسلامی

By | ۱۳۹۸-۰۷-۰۵

– تحقیر در برابر چینی‌ها: سپردن دارایی‌های ایران به بانک‌های چینی و برداشت از حساب‌ها با اجازه‌ی دولت چین در دوران تحریم‌ها، نقض مقررات جهانگردی برای مسافران چینی و سپردن صید ترال به صیادان چینی.
– چین قرار است حق رجحان در هر قرارداد جدید برای توسعه هر میدان نفتی جدید یا نیمه‌کاره و همچنین کلیه پروژه‌های صنعت پتروشیمی‌در ایران را دریافت ‌کند.
– تحقیر ملّی در برابر روسیه: واگذاری کامل رژیم حقوقی دریای خرز به تصمیم گیری و سیاست‌های دولت پوتین.
– رویکرد دشمن‌سازی مایه‌ی تحقیر ایرانیان در جامعه‌ی خود و در دنیا به خاطر رفتار حکومت‌شان شده است.
– امر به معروف و نهی از منکر یعنی تحقیر هر روزه‌ی تک تک شهروندان.
– دلیل اصلی مهاجرت انبوه ایرانیان به کشورهای دیگر نه صرفا فقر، بیکاری، و فقدان دمکراسی بلکه تحقیر فردی و جمعی هر روزه است.
– آیا آتش‌افروزی در منطقه می‌تواند تحقیر ملّی را جبران کند؟

مجید محمدی, کیهان چاپ لندن:

یکی از ادعاهای مقامات جمهوری اسلامی برای موجه و مشروع‌سازی حکومت دینی در ایران این است که سیاس

رویکرد جمهوری اسلامی از یکسو مایه‌ی تحقیر ایرانیان در جامعه‌ی خود و از سوی دیگر موجب تحقیر ایرانیان در دنیا به خاطر رفتار حکومت‌شان شده است

ت‌های ضدغربی و ضداسرائیلی رژیم و آتش‌افروزی‌ها و جاه‌طلبی‌های آن در منطقه موجب غرور ملّی و استقلال کشور شده است. اما در عالم واقع- و نه در عالم تبلیغات سیاسی و توهمات اسلامگرایان- غرور مذهبی و اسلامی مقامات و هواداران آنها موجب تحقیر ملّی شده و می‌شود. این بحث را با چند مثال بسیار ملموس آغاز کرده و به علل و دلایل این تحقیرها می‌پردازم.

سوسک‌پنداری

در قسمت پنجم از فصل سوم مجموعه‌ی درخشان «آینه‌ی سیاه» (‌Black Mirror) سربازانی را می‌بینیم که با گذاشته شدن یک تراشه در مغزشان انسان‌های عادی را به صورت موجوداتی خشن و عجیب و غریب می‌بینند در حالی که در عالم واقع آنها چنین نیستند. در این مجموعه انسان‌های عادی که باید کره‌ی خاک از وجود آنها پاک شود «سوسک» نامیده می‌شوند.

نمونه‌ی واقعی رفتار سوسک‌‌وار با آدمیان در عالم واقع رفتار نازی‌های آلمان نازی با یهودیان و رفتار اسلامگرایان با یهودیان و شهروندان غربی و غیرباورمندان در جامعه‌ی خود است. عبارت اسلامگرایان برای افرادی که انسان شمرده نمی‌شوند «صهیونیست» و «غربی» و «مرتد» و «ملحد» و «بی‌حجاب» است. از منظر اسلامگرایان یهودیان و غربیان «وحشی‌اند» (عین سخنان خامنه‌ای در مورد تک تک شهروندان غربی) و کشتن آنها کار صواب. حکم مرتدان و ملحدان نیز  قتل است. روزنامه‌ها و وبسایت‌های تحت نظر ولایت فقیه وقتی کودکان اسرائیلی به دست فلسطینیان کشته می‌شوند در خبر آنها را «صهیونیست» می‌نامند (به این معنا که شایسته‌ی کشته شدن بوده‌اند).

مقامات جمهوری اسلامی در کاشتن تخم تنفر استادند. تمام رسانه‌های اسلامگرایان چنین نگرشی را هر روز تبلیغ می‌کنند. خامنه‌ای «غیرانسان‌های شایسته‌ی قتل و حذف» را دشمن خبیث می‌نامد. مخالفانی که از خشونت حکومت گریخته باشند «فراری» نام می‌گیرند، گویی جذام داشته و از جامعه‌ی متشکل از انسان‌های کامل طرد شده‌اند. این رویکرد در دنیای امروز از یکسو مایه‌ی تحقیر ایرانیان در جامعه‌ی خود و از سوی دیگر موجب تحقیر ایرانیان در دنیا به خاطر رفتار حکومت‌شان شده است.

سیاست نگاه به شرق

سیاست ضدغربی جمهوری اسلامی و دشمنی «جاهلیت سنتی» (اسلامگرایان) با غرب (که آن را «جاهلیت مدرن» می‌نامند) مقامات را مجبور کرده است که اولا نظام‌های دیکتاتوری چین و روسیه را به مردم ایران به عنوان شرق بفروشند (شرق فرهنگی و فلسفی چیز دیگری است) و ثانیا تا حدی که فراتر از انتظار است به این دو ابرقدرت باج بدهند. سپردن دارایی‌های ایران به بانک‌های چینی و برداشت از حساب‌ها با اجازه‌ی دولت چین در دوران تحریم‌ها، نقض مقررات جهانگردی برای مسافران چینی، امکان ورود چینی‌ها به هر پروژه‌ای بدون مناقصه، و سپردن صید ترال به صیادان چینی از مواردی است که مردم ایران در برابر چینی‌ها تحقیر شده‌اند.

بر اساس اظهارات یک مقام بدون نام ایرانی در گفتگو با نشریه پترولیوم اکونومیست بر اساس توافق جامع شراکت راهبردی ایران و چین قرار است چین ۲۸۰میلیارد دلار در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی‌ و ۱۲۰میلیارد دلار هم در حوزه جاده و راه‌آهن در طول ۲۵سال آینده در ایران سرمایه‌گذاری کند. این منبع ایرانی گفته است در عوض این امتیاز، چین حق رجحان در هر قرارداد جدید برای توسعه هر میدان نفتی جدید یا نیمه‌کاره و همچنین کلیه پروژه‌های صنعت پتروشیمی‌ در ایران دریافت می‌کند. یکی از شروط این قرارداد این است که ۵۰۰۰ از کارکنان امنیتی چین برای محافظت از کارگران و متخصصان چینی به ایران خواهند آمد. این قرارداد به صراحت حق حاکمیت ملّی را به چین واگذار می‌کند. مقامات ایرانی نیز این قرارداد را تایید کرده‌اند.

واگذاری کامل رژیم حقوقی دریای کاسپین (خزر) به تصمیم‌گیری و سیاست‌های دولت پوتین نیز تحقیر ملّی در برابر روسیه بوده است تا در مواردی از رژیم در برابر سیاست‌های آمریکا دفاع کند یا برخی سلاح‌ها را به رژیم بفروشد. سیاست نه شرقی- نه غربی جمهوری اسلامی در سال‌های اول شکل‌گیری نظام دقیقا به خاطر غرب‌ستیزی در نهایت به تحت‌الحمایگی روسیه و چین انجامیده است. به خاطر همین تحت‌الحمایگی است که سرکوب مسلمانان ایغور و چچن توسط مقامات بطور کلی نادیده گرفته می‌شود.

خسارات جنگ هشت ساله

دولت عراق در یک جنگ هشت ساله حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت به ایران وارد کرد (بر اساس تخمین‌های متفاوت). اما جمهوری اسلامی برای اهداف گسترش‌طلبانه در عراق و درست کردن گروه‌های نظامی مثل حشدالشعبی این خسارات را کاملا نادیده گرفته ست. دریافت خسارت از کشوری که ذخایر کافی برای پرداخت آنها را  دارد (کویت سال‌هاست که دارد خسارات خود را دریافت می‌کند) بیشتر غرور ملّی می‌آورد یا نادیده گرفتن آن؟

«باید ببازی!»

باختن قهرمانان ملّی پدیده‌‌ی خوشایندی برای یک ملت نیست اما مردم درک می‌کنند که ورزش برد و باخت دارد. ولی باخت اجباری حتما تحقیرآمیز است. چهل سال است که بر اساس سیاست عدم مسابقه با ورزشکاران ملّی اسرائیلی، ورزشکاران ایرانی در مقابل حریفان خود در مراحل مقدماتی با دستور از بالا می‌بازند یا خود را به تمارض می‌زنند تا با حریفان اسرائیلی مواجه نشوند. یک سیاست نادرست ضداسرائیلی چهل سال است که موجب تحقیر ورزشکاران ایرانی و مردم ایران می‌شود.

پیراهن بی‌کیفیت ورزشکاران

در نتیجه‌ی تحریم‌های آمریکا (که قرار نیست در برابر قلدری‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و روحانیون شیعه ساکت بنشیند) ورزشکاران ایرانی نمی‌توانند بهترین لباس‌های ورزشی یعنی لباس‌های آدیداس و نایکی را بر تن کنند و به مارک‌های بی‌کیفیت مثل آلشپورت رو کرده‌اند. این لباس‌ها در میادین ورزشی بر تن ورزشکاران زار می‌زنند و بینندگان در استادیوم و بر صفحه‌ی تلویزیون این وضعیت را با چشمان خود احساس می‌کنند. اینگونه تحقیرها در میادین ورزشی نتیجه‌ی مستقیم احساس خوبی است که به مقامات برای غنی‌سازی هسته‌ای، پرتاب موشک، ارسال موشک به تروریست‌های منطقه‌ای و عملیات تروریستی در کشورهای غربی و منطقه دست می‌دهد.

تحقیر همگانی و هرروزه و همه‌جایی

به دلیل رفتارهای تروریستی حاکمان، ایرانیان در همه‌‌ی دنیا در حال تحقیر شدن هستند و مسبب همه‌ی اینها حکومت تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی است. عدم صدور ویزا توسط ده‌ها کشور برای ایرانیان، مشکلات ایرانیان در باز کردن حساب بانکی در برخی کشورها، بی‌ارزشی ارز ایران در برابر ارز دیگر کشورها، و نگاه بسیاری به ایرانیان به عنوان تروریست همه موجب تحقیر ملّی هستند اما حاکمان هر روز باد به غبغب می‌اندازند که همه‌‌ی دنیا از «ما» هراس دارند. درست است: مردمان عادی از لات‌ها و اراذل و اوباش می‌ترسند اما اراذل و اوباش وقتی حاکم باشند برای بقیه تحقیر به بار می‌آورند.

تحقیر ملّی در داخل کشور

جمهوری اسلامی بیش از هر دولتی هر روز ایرانیان را تحقیر می‌کند. امر به معروف و نهی از منکر یعنی تحقیر هرروزه‌ی تک‌تک شهروندان. گزینش ایدئولوژیک، نظارت استصوابی، کسب مجوز، سانسور، پارازیت، فیلترینگ، جمع‌آوری تجهیزات دریافت از ماهواره، شلاق زدن شهروندان برای خوردن غذا و نوشیدن، و همه‌ی سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی نظام تحقیر مستقیم تک‌تک شهروندان هستند. در چنین شرایطی غروری برای کسی باقی نمی‌ماند. دلیل اصلی مهاجرت انبوه ایرانیان به کشورهای دیگر نه صرفا فقر، بیکاری، و فقدان دمکراسی بلکه تحقیر فردی و جمعی هرروزه است. این عوامل ممکن است در دیگر کشورهای نیز وجود داشته باشد ولی تا این حد مردم را از زادگاه خود نمی‌راند.

تصور مقامات این است که با گذاشتن دو تعبیر «ایرانی» و «اسلامی» در کنار هم به عنوان توصیف‌کننده‌ی سیاست‌هایشان (مثل سبک زندگی ایرانی- اسلامی یا الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی) هم غرور ملّی و هم غرور اسلامی را پاس می‌دارند اما متوجه نیستند که غرور اسلامی (حاکمیت اسلام سیاسی با قدرت مطلقه‌ی روحانیت و پاسداران روحانیت) و مقاومت اسلامی (گسترش‌طلبی و غرب‌ستیزی) غرور ملّی را زیر پا له کرده است. سوالی که از شهروندان ایرانی باید پرسید این است که آیا موشک‌پرانی و آتش‌افروزی در منطقه اینهمه تحقیر آنها در داخل و خارج را جبران می‌کند؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *