الف ـ اهنگ گسترش جنبش بسیارسریع بود. بلافاصله به بیش از ۱۰۰شهرسرایت کرد. در قیاس با خیزش ۹۶ نه فقط ازشهرهای متوسط و کوچک به کلان شهرها و از جمله تهران و تبریز و اصفهان و مشهد و شیراز و رشت … سرایت کرد بلکه مهم تر از آن، ترکیب شرکت کنندگان بازتابی از جماعات رنگین کمان ایران یعنی ترک و کرد و عرب و فارس و لر و گیلک… در برگرفت که دستاوردمهمی برای جنبش و بستری ضروری برای سراسری شدن آن است. باین ترتیب جنبش انقلابی توانست در همان گام های اولیه بسرعت با افروزش جرقه ها توسط جوانان و بخش های پیشتار و خط شکن به سرعت خود را در بعدجغرافی گسترش دهد و به جلب بخش های تازه ای موفق شود. تا همین جا موفقیت بزرگی بدست آمده است که رژیم تصورش را نمی کرد. تاکتیک راه بندان جاده ها تاکتیک درخشانی بوده است که حضورجنبش و غافلگیری رژیم را به نمایش گذاشت. اگر تاکتیک و نقشه راه این نوع جنبش ها جدید را اشغال فضا و مکان ها و بیرون کشیدن خیابان ها و تثبیت نوعی حضور و قدرت موازی و دوگانه بدانیم، حرکت جنبش بدان سمت بوده است. اما برای تثبیت آن لازم است که جنبش بتواند به موازات گسترش بعدجغرافی بعدتوده ای هم پیداکند.
سوای سرکوب سنگین اکنون جنبش با دو چالش مهم مواجه است که تداومش در گرو حل آن هاست: الف با شتاب مناسبی توده ای شدن. نقش مردم در حفاظت از موج های خط شکن و میدانی بسیارمهم و تعیین کننده است. ب- مقابله مؤثر و کارآیند با قطع اینترنت از طریق بدیل های مکملی که می تواند مانع از گسست قاطعارتباطات در داخل و نیز با جهان شود. در این مورد اگر مقاومت جنبش طولانی شود، حاکمیت مشکل بتواند همین قطع گسترده را تداوم دهد. ضمن آنکه همواره عرصه ها و گسست هائی در کاررژیم وجود دارند که فعالین از آن بهره می گیرند. نکته اصلی در این مورد آن است که شبکه های واقعی تعیین کننده هستند و چون این شبکه ها وجود دارند و خلاقیت اصلی از آن آن سرچشمه می گیرد قاعدتا بدرجاتی قادر به خلق و یا استفاده از ارتباطات مکمل بین شبکه ای و بازتاب دادن مبارزات خود خواهند بود.
البته فعال سازی تلفن و ارتباطات غیراینترنتی و یا استفاده ازگسست های سیستم رژیم و احتمالا ناتوانی وی از قطع کامل و انواع راه های خلاقی که بهرحال نسل های جدید خود بهتربه آن ها واقفند وجود دارند. در عراق اینترنت را برای چند روز قطع کردند. در ایران هم احتمالا رژیم نمی تواند طولانی مدت آن را ادامه دهد. بهرحال این یک چالش واقعی است. با وجود چالش های فنی-ارتباطی، این وجوه استراتژیک و سیاسی –اجتماعی است که تعیین کننده است و اکنون مهمترین مساله همانا تقویت همبستگی و حمایت فعال و پیوستن قشرها و لایه های گوناگون جامعه به جنبش یا همان ضرورت توده ای شدن جنبش است. کارگران و معلمان و دانشجویان و دانش آموزان و جنبش زنان و …. می توانند این حمایت فعال را با دامن زدن به مبارزات خود در محل زیست و نیز حضوردر جنبش های خیابانی به منصه ظهور برسانند و به جنبش نفس تازه ای بدمند و تداوم آن را تضمین کنند. علاوه برآن با حضورخود در شفاف سازی مطالبات و تعمیق گفتمان جنبش نیز موثرباشند.
نکته مهم دیگر آن است که گرچه خشونت را رژیم با سرکوب و تیراندازی خود شروع کرده است و گرچه واکنش های دفاعی و دفع آن در این جنبش های ضداستبدادی اجتناب ناپذیراست، اما در عین حال فعالین و اکتیویست های جنبش تا آنجا که به آن ها مربوط است باید به سهم خود هوشیارباشند که دامنه خشونت از کنترل خارج نشود. چرا که اولا بخصوص به صورت زودرس مانع توده ای شدن جنبش که امری حیاتی است می گردد و ثانیا موردبهره برداری رژیم برای ترساندن و سرکوب بیشتر به بهانه برقراری امنیت قرار می گیرد و نتیجتا می تواند به تداوم جنبش آسیب برساند. و بالاخره باید به آکسیون ها و حمایت های فعالین خارج از کشور اشاره کرد که آنها نیز باید با حدکثر توان و احساس مسئولیت در این لحظات سرنوشت بسهم خود بتوانند در مقابله با این چالش های بکوشند.
ب- با این که رژیم با ارتکاب حماقت تاریخی خود بدست خود و با زدن کبریت به بنزین آتش گسترده ای را بر افروخت، اما راس هرم قدرت این را فهمید که هرگونه تردید و تزل و عقب نشنینی می تواند دودمان آن ها را برافکند. بهمین دلیل با مداخله سریع خامنه ای و با اشرار و اوباش خواندن مردم به جان رسیده و دفاع از تصمیم سران نظام راه عقب نشینی را بست. با ا ین همه تحقق آن با قیمت بقول خودشان فشل کردن مجلس و فرمان سانسورمطبوعات پیرامون هرنوع انتقادی صورت گرفت و نشان داد که ابزارهای میانجی رژیم واقعا نمایشی و هیچکاره و نخودسیاه هستند که فقط پول و هزینه های ملت را بباد می دهند و این که جنبش باید کجای ساختارهرم قدرت را نشانه بگیرد. با این همه رژیم اگر پل پشت سرش را ویران کرد اما در مقابل خود نیز گریزگاهی واقعی مگر از این ستون به آن ستون فرارکردن ندارد. برعکس در چهاردیواری و چنبره چندین بحران بزرگ و نفس گیر بطورهمزمان محاصره شده است که مطلقا راه گربزی ندارد و مشخصا مساله بحران هسته ای که به اوج بن بست خودر رسیده و آماده منفجرشدن است (و خیزش اخیر بسی به قدرت چانه زنی و آشوب افکنی اش در منطقه رخم کاری زده است) و نیز انتخابات مجلسی که در پیش است و با تنش های درونی و رویکرد به مراتب گسترده تری از تحریم مردم مواجه است و رژیم مجروح باید از گردنه های نفس گیردیگری هم عبور کند. و فرصتی برای برآمد و تداوم انقلاب!
ج- فرسایش قدرت: ممکن است اصابت امواج سهمگین به صخره های قدرت نتواند به طورضربتی همه پی های آن را درهم بشکند و نظام را سرنگون کند و در این نقطه رژیم را وادار به عقب نشینی کند. اما رژیم حتی اگر بتواند از دست این موج بلند و سهمگین هم قسر دربرود اما دیگر همان رژیم قبل از خیزش مردم نیست. همه چیز حتی اگر فروکش هم بکند عوض شده و هیچ چیز آن نخواهد بود که قبلا وجود داشت. و این یعنی آن که تا همین جا هم رژیم ضربات سنگینی خورده و اتوریته اش به شدت در داخل و حتی در درون صفوف خود بخصوص اتوریته «رهبرمعظم» در انظارجهانی و در منطقه بشدت آسیب دیده است و بشدت از اعتمادبه نفس نظام کاسته شده است. همانطور که اشاره شد تا همین جا دست آوردهای جنبش کنونی از خیزش های قبلی و دیماه جلوتررفته و حتی اگر با وقفه های کوتاه مدت هم مواجه شود در فاصله حضورمجدد می تواند هم با بازتولیدجبنش های دیگر کارزارتمرین مبارزه را گرم نگهداد وهم همانطور که گفته شد با ترصدگردنه های پیشاروی رژیم (باتوجه به آن که بین بحران بنزین و بحران تحریم و سیاست های کلان رژیم در این مورد و در منطقه و نیزسیاست های ریاضی بودجه بدون نفت ارتباط تنگاتنگی برقرارشده است )، در انتظارتعرضمجدد باشد.
بطورکلی یکی از پیش شرط های فراگیرشدن جنبش درهم شکستن اراده معطوف به سرکوب رژیم و درجه روحیه و آمادگی نهادهای سرکوب است (فاکتورنتوانستن). با این همه پدیده نتوانستن یک امر مطلق نیست و ممکن است به شکل ضربتی صورت نگیرد و در چندضربه درهم نوردیده شود. بعنی به مثابه فرایندی باشد که بر افکندنش نه با اصابت یک موج بلکه با موج های چندی همراه باشد. خیزش ها و موج های ۸۸ (که تاحدی دو رگه بود: از درون سیستم برخاست و به بیرون سیستم جهت گیری کرد) و موج دوم بزرگ خیزش دیماه بود … و بالأخره اکنون با موج بزرگ سوم مواجهیم.درایران شاید به یک، دو، سه و چندخیزش و برآمدانقلاب نیاز باشد…. خوشبختانه کاهش فاصله زمانی این موج های بلند نشان می دهد که توان خودترمیمی جنبش از توان خودبازسازی رژیم سبقت می گیرد. زخم ها وجود دارند اما چه باک! یکی در حال شکفتن است و دیگری در حال فرسوده شدن و هم چون چرم ساغری کهنه درحال چروکیدن و ترک خوردن… این مردم هستند که بنیان گذاران واقعی هستند…
تقی روزبه ۱۷ نوامبر۲۰۱۹