یکی اینکه جمهوری اسلامی از مردم فقط سوء استفاده کرده چرا که این سخن رفسنجانی هم معروف است که درباره روی گرداندن مردم از انتخابات گفته بود ۱۵درصد هم برای حکومت ما کافیست! یعنی مردم چه در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند و به هر کس رأی بدهند، «ما» حکومت میکنیم!
رژیم مذهبی ایران همانگونه که در قانون اساسیاش آمده، مشروعیت خود را نه از مردم بلکه از توهمات آسمانی خود میگیرد و برای خود رسالتی جهانی و ابدی قائل است. پس حاضر است برای بقای خود، ایران را با خاک یکسان کرده و از خون ایرانیان جویها جاری کند تا بماند. تا کنون نیز جز این نکرده است!
دیگر اینکه حتا به ظاهر عاقلان جمهوری اسلامی که همواره، و همچنین امروز، با رقیبان خود در جبههی سرکوب بیامان مردم قرار گرفتهاند، هنوز درنیافتهاند که با سرکوب میتوان جنایت کرد و چند صباحی بیشتر ماند اما نمیتوان پایدار شد! اگر مردم معترض امروز نام پهلویها را فریاد میزنند به دلیل خدمات آنهاست که پایدار مانده و چون تکیهگاهی برای آنها عمل میکند!
سرکوب حتا به خود رژیم نیز خدمت نمیکند زیرا از یکسو به خشم و نفرت مردم دامن میزند و از سوی دیگر همزمان علیه مشروعیت حقوقی آن عمل میکند! گذشته از اینکه جمهوری اسلامی هرگز لحظهای «ملّی» نبوده است اما «حق حاکمیت ملی» به عنوان یک اصل بینالمللی هرگز نمیتواند علیه ملت خود وارد عمل شود! این را حتا نهادهای نظامی نیز در بزنگاههای تاریخی متوجه میشوند و به صفوف مردم میپیوندند. حتا اگر سران این نهادها سرسپردهی نظام اسلامی باشند ولی بدنهی آنها سرانجام جبههی خود را در کنار مردم تشخیص میدهد زیرا بطور غریزی میفهمد، نظام رفتنی و ملت و مملکت ماندنیست!
سرکوب بیرحمانه و گروگان گرفتن مردم با قطع ارتباطات آنها با یکدیگر و جهان خارج همزمان با از دست رفتن مشروعیت حقوقی، سیاست کشورهای خارجی را نیز تغییر میدهد.
اینهمه تصویری بس اسفناک از امروز و فردای نظام و مقاماتش به دست میدهد.
الاهه بقراط, کیهان لندن :