آنچه که در شب ۲۵ آبان ۱۳۹۸ با قطع اینترنت، «جزیره شدن» ایران و در مواجهه «مردم» و «نظام» روی داد را هنوز نمیتوان به درستی دانست و بازتاب داد.
اخباری که دیردیر و نیمسیر به دست رسانهها میرسد، فقط فضایی کلی از آنچه گذشت را تصویر میکند. تصاویری بریدهبریده، گاه خیلی دور و گاه زیادی نزدیک، از پیکرهای خونین، چشمهای بیفروغ و فریادهای حیرت و خشم. یا تصاویری دور از ساختمانهایی که به آتش کشیده میشوند، گاردریلهایی که خم میشوند و سنگرهایی که بسته میشوند.
البته پیش از این و در روز اول اعتراضات و پیش از قطع اینترنت، تصاویر مخابره شده بساط چای و قلیان بود در میان بزرگراهها برای بستن آنها یا ماشینهایی که در اعتراض به افزایش قیمت بنزین، وسط خیابانها خاموش کرده بودند.
دسترسی مردم داخل ایران که از روز دوم اعتراضات تا ۵ روز بعد از آن به ۵ درصد رسیده بود، از روز گذشته در حال افزابش است و حالا به حدود ۱۵ درصد رسیده است.
هنوز نمیتوان با اطمینان درباره آمار کشتهشدگان، زخمیها و بازداشتیها سخن گفت. درباره خسارات مالی اما سایتهای داخلی با نسبت دادن آن به تظاهرکنندگان آمارهای به نسبت جزئی و دقیقی ارائه دادند.
با وجود این هنوز نمیتوان با اطمینان درباره آمار کشتهشدگان، زخمیها، و بازداشتیها سخن گفت. درباره خسارات مالی اما سایتهای داخلی با نسبت دادن آن به تظاهرکنندگان آمارهای به نسبت جزئی و دقیقی ارائه دادند.
در توییتر چه میگذرد؟
در این میان اما موازی با آنچه که در هالهای از دود و ابهام در خیابانهای ایران میگذشت در شبکههای اجتماعی فارسیزبان هم اتفاقاتی در جریان بود.
در غیاب آمار و خبر موثق و بدون گردش آزاد اطلاعات، که در ایران در طی سالهای اخیر به مدد شبکههای اجتماعی تا حدی ممکن شده بود، افراد بر اساس خواستگاههای سیاسی خود رسانه، فرد یا گروهی را مورد وثوق تشخیص داده و حرفهای او را پذیرفتند.
در این میان خبرنگاران داخلی هم لااقل در زمانی که در محیط کار بودند به اینترنت دسترسی داشتند که نتیجه این دسترسی فعالیت شدید فعالان رسانهای و خبرنگاران اصولگرا بود و سکوت باقی افراد.
در یکی دو روز اول، ۲۵ و ۲۶ آبان، نقطه اتصال ایرانیان خارج از ایران که با معترضان داخلی همراه بودند و کسانی که خواهان وصل مجدد اینترنت بودند، دو هشتگ IranProtests و Internet4Iran بود. هشتگ به صورت گسترده توسط ایرانیان سراسر دنیا از استرالیا تا آمریکای شمالی و کانادا و اروپا زده شد. در این میان هشتگ هایی مانند KeepItOn و helpiran هم بسیار همهگیر شد.
هشتگها در بعضی از کشورها مانند کانادا و آلمان توانست به ترند اول یا دوم کشور در توییتر بدل شود و در سایر کشورها هم کمابیش میان ۱۰ ترند اول بودند.
وضعیت به این شکل بود که کاربران فارسیزبان در این کشورها در روندی ۲۴ساعته و به صورت دو امدادی سعی داشتند که این هشتگ ها را بالا نگه دارند تا شاید نظر جامعه جهانی به آنچه که در ایران در حال وقوع است جلب شود.
با قطع دسترسی سراسری به اینترنت، گروهی از افرادی که در وضعیت عادی شاید تعقیب کنندگان خاموش اخبار بودند و یا شاید حتی علاقه ای به دنبال کردن آن نداشتند در زمره کنشگران فعال درآمده و خواهان وصل اینترنت برای برقراری ارتباط با خانواده هایشان و خبردار شدن از درون ایران شدند.
گروهی راه را فراخواندن سیاستمداران کشورهایی که با ایران روابط حسنه داشتند، میدانستند تا آنها را به چانهزنی با جمهوری اسلامی برای پایان دادن به این وضعیت بفرستند، بعضی ایالات متحده که سفیرش در آلمان مدعی شده بود میتواند از طریق ماهواره به ایرانیان اینترنت بدهد را فرامیخواندند که دست بجنباند. عده ای هم جلب توجه رسانهها و ملتهای دیگر را راه چاره میدانستند تا آنان سیاستمداران خود را به واکنش وادارند.
این در حالی بود که بنابر گفته کاربران ایرانی ساکن در کشورهای مختلف به نسبت حساسیت به اعتراضاتی که در طی ماههای اخیر در لبنان، عراق، چین و شیلی در جریان بود، اعتراضات ایران لااقل در طی سه روز اول که زمان پیک کشتار و برخوردها بود، چندان به رسانههای بینالمللی راه نیافت.
تحلیلگران خوشبینتر این سکوت ضمنی جهانی را نتیجه قطع اینترنت و عدم امکان دسترسی به اخبار موثق ارزیابی میکنند، اما نگاه کمتر خوشبینانهای هم وجود دارد که این چشمپوشی کج دار و مریز را ناشی از همراهی ضمنی بعضی از کشورها، بالاخص کشورهای اروپایی با طرح دولت «تدبیر و امید» میدانند.
چرا که این تحلیل وجود دارد که فشار خارجی،در وضعیتی که به گمان آنان حسن روحانی در کشمکش دایم با تندروهای داخلی است به ضعف دولت وی میانجامد و آنها طرف گفتگوی تا حدی «عاقل و دیپلمات» خود را از دست میدهند.
به هر روی زمانی که این کشورها و رسانه ها مورد سوال قرار میگیرند، دلیل همان عدم وجود اخبار موثق و قطعی عنوان میشود.
بعد از اعلام موضع رهبر جمهوری اسلامی، و تایید و تمجید تلویحی او از طرح افزایش قیمت بنزین و جدا کردن خط «مردم» از «اشرار»، کمکم آن بخش از فعالان رسانه ای تندرو که در شرایط قطع اینترنت از داخل ایران به اینترنت دسترسی داشتند، از سرزنش حسن روحانی برای افزایش قیمت بنزین دست برداشتند و حمله ای یک دست را به معترضان،که حال با ارجاع به ادبیات آیت الله خامنه ای «اشرار» نامیده میشدند، آغاز کردند.
الگو همان الگوی همیشگی بود. تخطئه معترضان با نسبت دادن آنان با سازمان مجاهدین خلق و سلطنت طلبان. این کاربران هم مانند رسانههای فارسی زبان با ارجاع به دیده و شنیدههای شاهدان عینی این ادعا را مطرح میکردند که تخریب اموال عمومی و حمله به پایگاههای نظامی به دست گروهی که «مشخص بود» آموزش دیده هستند و «از خارج خط گرفته اند» انجام میشود.
اتهام «کشتهسازی»، یا همان کشتار مردم به دست گروهی از خودشان، برای بدنام کردن «نظام» یکی دیگر از موضوعات مطرح شده از سوی این کاربران بود، که البته به معنی تایید تلویحی کشته شدن افرادی در این بین هم بود که در آمارهای رسمی سخنی از آن به میان نمیآمد.
واکنشهای کلیت «نظام» و حامیان سنتی اش با آنچه که پیش از این در ۸۸ و دی ماه ۹۶ اتفاق افتاده بود، تفاوت چندانی نداشت. به جز اینکه این بار قطع کامل و طولانی مدت اینترنت در کنار راهاندازی و استفاده از اینترنت ملی برای رفع بعضی از مشکلات داخلی نشان از آمادگی آنان برای این شرایط داشت. در این میان شگفتی اما در صف منتقدان نظام بروز کرد. یا به بیان بهتر در میان کسانی که پیش از این در مقاطعی مخالف و گاه منتقد نظام محسوب میشدند.
در روزهای قطع کامل اینترنت داخل و میان هشتگهای خواست وصل اینترنت، هشتگی با عنوان «نه به ویرانی طلبی» هم پا گرفت. استفاده کنندگان این هشتگ بیشتر منتقدان پیشین جمهوری اسلامی بودند که بعد از وقایع سال ۸۸ یا به صورت پناهنده و یا به صورت عادی از ایران خارج شده بودند. تفکرات چپ و ضد آمریکایی را تبلیغ میکنند و عامل اصلی مشکلات ایران را در حال حاضر تحریمها و دست اندازهایی میدانند که ایالات متحده بر سر راه ایران قرار داده است. آنان همچنین اروپا را هم به دلیل انفعال در مقابل آمریکا و در حمایت از ایران سرزنش میکنند و غیرفابل اعتماد میخوانند. همراهی این افراد با نظام در حوزه سیاست خارجی ایران موضوع تازهای نیست. اما این اولین بار است که در جریان یک سرکوب داخلی گسترده هم آنان با جمهوری اسلامی همصدا شدند.
مخالفان «ویرانیطلبی» با همان ادبیات رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهوری، معترضان را «شرور» خواندند و بر جدا شدن صف «اشرار» از «معترضان واقعی» تاکید دارند. از حق اعتراض مشروع سخن گفتند بدون آنکه به مصادیق عملی و ممکن آن اشاره کنند. در شرایطی که حسن روحانی کسانی را که به نشانه اعتراض فقط ماشین هایشان را خاموش کرده بودند را تهدید کرد که با دوربینهای بیشماری رصد و شناسایی میشوند.
در این میان افرادی مانند عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد در دولت اصلاحات، که در جریان نآارامی های ۸۸ در بیانیهای مشهور به «خواستههای بهینه جنبش سبز» آیتالله خامنهای را «ولی جائر» نامیده بود و در صف معترضان ایستاده بود، در چرخشی جدید بار دیگر در کنار رهبر جمهوری اسلامی ایستاد و تظاهرکنندگان را براندازنی خواند که «پروژه خسارتباز آشوب امنیتی» راه انداختهاند.
این در حالی است که در نزد شیعه، انقلاب و حتی قیام مسلحانه علیه «ولی یا حاکم جائر» نه تنها رواست که گاه واجب و «جهاد» محسوب میشود و کشتهشدگان در این راه شهید نامیده میشوند.
دفاع این دسته از همراهان خارجی، از جمهوری اسلامی چنان جانانه بود که بعد از افزایش اتصال اینترنت و وصل شدن بعضی از تندروهای اصولگرا و نشانه دار داخلی، آنان از این که این «دوستان» در غیاب آنان سنگر را حفظ کرده بودند، تشکر کردند.
حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی اما احتمالأ صاحب پرواکنش ترین توییت چند روز اخیر است. او با اشاره به عملیاتی از سازمان مجاهدین خلق در سال ۶۸ و در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق، در توییتر خود نوشت:« خیال کردند عملیات فروغ جاودان ۲ را کلید زدهاند ولی حالا به خوبی فهمیدند که در واقع عملیات مرصاد ۲ کلید خوردهاست.»
این قیاس هراسانگیز که سالهای تاریک دهه ۶۰ و اعدام های گسترده در زندانهای ایران با بهانه این عملیات را به یاد میآورد، بجز تکرار اتهامات مطرح شده توسط تندترین گروها در این روزها از زبان یک عضو دولت «تدبیر و امید»، شاید خبر از وقایعی ناخوشایندتر در آینده هم میدهد.
از بیانیه ۷۷ نفر که در روز دوم اعتراضات صادر شد که بگذریم، اصلاحطلبان داخل ایران هنوز در سکوت نسبی هستند. برای آنان که از یک سو همواره به درستی مدعی داشتن یک بدنه اجتماعی بزرگ هستند (البته حالا شاید دیگر نتوانند با اطمینان از داشتن آن سخن بگویند) و از سوی دیگر دایم در تلاشند تا ارتباط شان به طور کامل با هسته قدرت قطع نشود، این قطع اینترنت فرصتی فراهم کرد تا بدون متهم شدن از دو سوی ماجرا سکوت کنند. اما به نظر میرسد حالا که کار به اینجا رسیده بیشتر از این نتوانند به این سکوت ادامه دهند و باید نسبت خود را با وقابع مشخص کنند.
زیتون ـ مهسا محمدی: