فحاشیهای علی خامنهای و رضا پهلوی به یکدیگر در روزهای اخیر و به دنبال اعتراضات مردم نسبت به گران شدن بنزین، مانند اتفاق نادری که هیچکس انتظارش را نداشت، مبارزات ملت ایران را وارد فاز تازهای کرد! باعث شد تحلیلگران سیاسی و فعالان رسانهای علاوه بر شعارها و زد و خوردها و آتش زدنها و آمار کشتهها و قطع اینترنت و غیرو، به موضوع جدیدی که فحش و فحش کاری بزرگان است ورود پیدا کنند. جریان از این قرار بود:
ابتدا علی خامنهای چاک دهانش را باز کرد و هر بد و بیراهی را نثار خانوادۀ پهلوی کرد. گفت منحوس، خبیث… اما از آن طرف شاهزادۀ پهلوی هم خداییش کم نیاورد. نه تنها متقابلاً خامنهای را منحوس و خبیث نامید یعنی گفت خودتی! بلکه «دجال» و «بزدل» هم به آن اضافه کرد و برای ما ثابت شد که این دو تن باجی به یکدیگر نمیدهند. اگرچه شاهزاده در انتخاب فحشها خلاقیتی از خود نشان نداد و فحشها تماماً تکراری و ازمدافتاده بود، اما به عقیدۀ این نگارنده چون اول خامنهای شروع کرده بود به فحش دادن، لذا شاهزاده حق داشت جهت دفاع از خود، صدتا از بد بدتر را نثار خامنهای بکند. حتی به نظر من شاهزاده برای اینکه طرفداران پهلویها و سلطنتطلبها و همینطور لات و لوتهای چاله میدان و شوش و گمرک را راضی نگه دارد، باید چارتا فحش چارواداری و آب نکشیده هم به این کلکسیون اضافه میکرد. باید فحشهایی میداد که خامنهای حساب کار دستش بیاید و بفهمد با چه کسی طرف است. برای مثال میتوانست بگوید خواهر و مادرت را فلان…
حالا این دفعه که گذشت، ولی اگر دوباره کار بزرگان به فحاشی کشید و خواستند برگ زرین دیگری به تاریخ مبارزات ملت ایران اضافه کنند، من به هر دو طرف پیشنهاد میکنم ضمن تسلط بر اعصاب خود، بهتر است جهت فحش و فحشکاری، روش «مباهله» را انتخاب کنند. لااقل اسمش که از «فحاشی» قشنگتر است. پیغمبر اسلام در این کار ید طولایی داشت. یک روز زن و بچه و اهل و عیالش را برداشت رفت سراغ مردم «نجران» و هر چی از دهنش در آمد به آنها گفت. همه با هم از کوچک و بزرگ فحش میدادند و همدیگر را لعن و نفرین میکردند. حتی گفته شده که طرفین بعضی از اعضاء بدنشان را به یکدیگر حواله میدادند.
والله اعلم
وانگهی امتیاز مباهله در فضای مجازی در این است که خدای نکرده منجر به درگیری و زد و خوردی هم نمیشود. فضای مجازی مانند کف خیابان نیست؛ نه شجاعتی میخواهد و نه هم تلفاتی در پی دارد. انگار لب گود نشسته باشی و بگی لنگش کن.
در هر صورت دفعه دیگر که شاهزاده خواست جواب فحاشیهای رهبر مسلمین جهان را بدهد، به نظر من باید سعی کند مثالهایی از این دست که این قلم به ذهنش رسیده است را مثل شب امتحان قبلاً تمرین کند. باید آمادگی لازم را داشته باشد که در برابر هواداران سینه چاک سلطنت و نظام پادشاهی سرشکسته نشود.
این هم چند نمونه از مثالهای فرضی که تقدیم ایشان میشود:
(البته باید منو ببخشید که مجبورم با شاهزاده به زبان خودمونی صحبت کنم.)
خدمت شاهزاده عرض میشه که اگه هنگام مباهله، علی خامنهای به جای منحوس و خبیث، مثلاً به شما گفت: “شاهزادۀ زیرخاکیها”
شما باید خلاقیت به خرج بدید و بلافاصله بهش بگید: “آخوند از گور گریخته”
یا اگه خامنهای به شما گفت: “آخرین بازماندۀ نسل دایناسورها”
میتونید فوراً بگید: “ماموت پشمالوی عصر یخبندان”. این تصویر خیلی بهش میاد، نه؟
اما اگه یک زمان دیدید کل کل به جاهای باریک کشید و امنیتی شد و مثلاً خامنهای به شما گفت: “شاهزادۀ ساواکیها”
معطل نکنید، زود جوابش رو بدید. بهش بگید تو هم “رهبر چماقدارها”
ضمناً یادتون باشه که ممکنه خامنهای نسبتهای ناروا به شما بده؛ برای مثال بگه “شاهزادۀ شکمچران”.
در این موقع شما خیلی خونسرد ضمن اینکه لبخند معنی داری گوشه لبتون دارید، بهش بگید “آخوند تریاکی”، بگید “معتاد مافنگی”
راستی بهتره بگید “سیدعلی گدا”. خامنهای از این اسم خیلی بدش میاد.
بعد هم دور از جون شما اگه کم کم کار بالا گرفت و به مسائل خصوصی و افشاگری رسید، باید بتونید روشو کم کنید. برای مثال چنانچه خامنهای تهمت زد که مادر گرامی صاحب گرانترین کلکسیون اشیاء عتیقه است، اونوقت شما هم در مقابل میتونید کلکسیون پیپها و انگشترها و عصاهای گرانقیمتش رو به رُخَش بکشید.
اگه گفت پدرتون میلیونها دلار دزدیده و واسه شما به ارث گذاشته. میتونید در جوابش بگید آقامجتبی هم میلیاردها دلار پول توی بانکهای انگلیس داره.
خلاصه بعد از اینکه از فحشکاری و لیچار گفتن خسته شدید و دیگه هیچ حرف زشت و بد و بیراهی نداشتید که نثار همدیگه کنید، میتونید مانند پیرهزنهای عجوزه، شروع کنید به نفرین کردن همدیگه. اصلاً مباهله واسه همین کار بوده تا معلوم بشه حق با کیه.
به عنوان مثال اگر خامنهای ناله کرد که: “مگه آرزوی تاج و تخت رو به گور ببری”.
شما هم بگید امیدوارم اون دست دیگت هم چلاق بشه.
یادتون باشه اگه خامنهای رجزخوانی کرد که من سیّد و سادات و نایب بر حق امام زمان هستم و شجرهنامهاش رو نشون داد، یه وقت نترسید! جا نزنید! شما هم میتونید بگید منم «ژن خوب» دارم. بگید اصلاً من خودم نطفۀ مقدسم. بگید همین دیروز که داشتم دستشویی میکردم، یکی از کروموزومهای خشایارشاه خارج شد و افتاد تو کاسۀ دستشویی. نشونش بدید، نترسید. بگید این هم نقشۀ ژنوم من.
میبخشید فضولی کردم. شما بهتر از من این چیزا رو میدونید. خلاصه خودتون رو واسه دفعه بعد آماده کنید.
————————————————————————————————-
سیامک مهر (پورشجری)
siamakmehr1960@gmail.com
https://gozareshbekhakeiran.blogspot.com