– «فکر نمیکنم بر اساس آنچه در ایران میگذرد در سیاست فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران تغییری اتفاق افتاده باشد».
– «امروز قرار نیست رؤسای جمهور مسلحانه پشت میز مذاکره بنشینند».
– «مشکلِ اروپا و آمریکا با جمهوری اسلامی از مسکو رد میشود».
– «نمیتوانید هر سال به سازمان ملل بروید اما داخل کشور این همه زندانی سیاسی و کشتار داشته باشید. کار به جایی رسیده که تعارفات جواب نمیدهد. جمهوری اسلامی تقریباً به جایی رسیده که یا باید خودش را منکر شود یا باید عواقب رفتارش را بپذیرد».
– «در داخل کشور اصلاحطلبان یا فرقههای فکری دیگری مثلاً ملی-مذهبیها از جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه بدشان نمیآید. درواقع بدون ولایت فقیه یک پای خودشان را قطع میکنند اما بقیه بدن را نجات میدهند! اما تا وقتی خامنهای در رأس باشد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رهبری را حمایت و حفظ کند، این کار آسان نیست».
دیپلماتهای اروپایی هشدار دادهاند که در مقابل اقدامات ایران در نقض توافق اتمی احتمالاً از ژانویه ۲۰۲۰ «مکانیسم ماشه» را فعال خواهند کرد. با این حال علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی تهدید کرده که «گام پنجم» کاهش تعهدات اتمی برداشته خواهد شد.
در حالی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشف آثار ذرات اورانیوم در انبار تورقوزآباد را که نخستین بار توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل افشا شد، تایید کرده و منتظر پاسخ تهران است سه کشور اروپایی اروپایی باقیمانده در برجام در نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد از جمهوری اسلامی ایران به دلیل توسعه موشکهای بالستیک با توانایی حمل کلاهک هستهای اعتراض کردهاند.
از سوی دیگر در پی به خاک و خون کشیدن مردم در اعتراضات آبانماه توسط حکومت ایران، اتحادیه اروپا رهبران جمهوری اسلامی را مسئول کشتار معترضان دانست و با محکوم کردن کشتارها و خشونتها خواستار پاسخگویی و شفافیت نسبت به شمار کشتهشدگان و وضعیت بازداشتیها شدهاند.
شماری از تحلیلگران میگویند اروپاییها بر اساس منافع خود همچنان با رژیم ایران مماشات میکنند و گروهی دیگر معتقدند این رویه پس از اعتراضات آبان۹۸ تغییر کرده و سیاست رهبران بریتانیا، آلمان و به ویژه فرانسه تحت تاثیر کشتار مردم، در قبال تهران در مقایسه با گذشته جدیتر شده است.
کیهان لندن با محمدرضا شاهید روزنامهنگار و مفسر سیاسی دربارهی این مسائل به گفتگو پرداخته است.
-آقای شاهید، آیا آنچه در جریان اعتراضات آبانماه در ایران گذشت تاثیری در تغییر رویکرد اروپاییها به ویژه فرانسه داشت؟
-فرانسه مثل هر کشور دیگری در دنیا به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خود است و فکر نمیکنم بر اساس آنچه در ایران میگذرد در سیاست فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران تغییری اتفاق افتاده باشد.
هیچ دولت اروپایی یا حتی در آمریکای شمالی نمیشناسم که به اندازه فرانسه در آزادگی، سیاسی رفتار کرده باشد. شما فقط نام پناهندگان سیاسی و خط فکری آنها را که از ابتدای انقلاب به فرانسه آمدهاند نگاه کنید. از راست تا چپ به فرانسه آمدهاند و زندگی کردهاند و از همه امتیازات پناهندگی استفاده کردهاند. آنچه به سیاست خارجی فرانسه مربوط است این است که این کشور مثل سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در دو جاده حرکت میکند. یکی از جادهها اهداف مشترک آنهاست که معمولاً بریتانیا، آلمان و فرانسه در صدر اتحادیه اروپا تصمیم میگیرند؛ و جاده دیگر منافع مستقل هر یک از این دولتهاست.
وقتی سیاستهای فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی کنیم میبینیم در نوبتی سفارت خود را در تهران بسته است. مواضع دولتهای فرانسه از زمان اشغال و گروگانگیری سفارت آمریکا و جنگ ایران و عراق و ترور برونمرزی بیش از ۷۰ ایرانی که اغلب در فرانسه بودند مشخص است. بخشی از مواضع فرانسه نیز به سیاست و شخصیت هر رئیس جمهوری برمیگردد. از فرانسوا میتران و ژاک شیراک گرفته تا امانوئل ماکرون. ماکرون از نسل تازه سیاسیون است و جوانی است که باور به گفتگو دارد. نیکولاس سارکوزی هم داشت اما خیلی موفق نبود.
امروز قرار نیست رؤسای جمهور مسلحانه پشت میز مذاکره بنشینند. مثلاً در جریان پرونده فریبا عادلخواه و رونالد مارشال که در ایران زندانی هستند، ماکرون میگوید هر اتفاق سیاسی باید ابتکار سیاسی داشته باشد.
به نظرم اروپاییها آغوش باز به روی ما مردم ایران داشتهاند و حتی برای دفاع از مردم در مقابل دولتها ایستادند و فرانسه نمونه خوبی در این زمینه است. از مجاهدین خلق که به فرانسه آمدند تا بختیار. به نظرم دولتهای اروپایی کار خودشان را کردهاند و مردم هم کارشان را انجام دادهاند؛ حالا اینکه چگونه این دو مؤلفه از پس جمهوری اسلامی بر بیایند باید منتظر بود.
-درواقع معتقدید نقض حقوق بشر در ایران تاثیر چندانی در سیاستهای فرانسه یا دیگر کشورها در قبال رژیم ایران ندارد؟
-نقض حقوق بشر در هر کشوری چه ایران یا چین و روسیه یک مسئلهای است که ابتدا به خود آن دولت و حکومت بر میگردد و بعد سبب واکنش نسبت به آن کشور از سوی دیگران میشود. اولین بار نیست که جمهوری اسلامی مرتکب نقض حقوق بشر شده. آنها چهل سال است این حقوق را نقض میکنند. خاوران و ۸۸ و سرکوب کارگران و دستگیری روزنامهنگاران و… فرانسه هرگز ساکت نبوده، اینبار هم ساکت نبود اما به جنجال تکیه نمیکند، چون سیاست آن با جنجال هماهنگی ندارد.
مثلاً سفیر جدید سوئیس در آمریکا که رسماً یک فرد امنیتی است میگوید سوئیس همیشه بر اساس سیاست سکوت رفتار کرده است. رفتار فرانسه در قابل اعتراضات اصلاً سکوت نیست و متناسب با منطق است.
-مواضع اخیر فرانسه در مورد موشکهای بالستیک یا نقض برجام از سوی جمهوری اسلامی بطور واضح تغییر کرده. با این حال زمامداران جمهوری اسلامی تهدید میکنند گام پنجم «کاهش تعهدات اتمی» را برخواهند داشت. برای تصمیمگیری نهایی فرانسه به دنبال چیست؟
-نمیتوانم با اطمینان به این پرسش پاسخ بدهم چون نمیدانم منتظر چه هستند. اما میدانم مشکل پرونده در کجاست. اخیراً که سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه به واشنگتن رفته بود در کنفرانس مطبوعاتی گفت نگران وضعیت خلیج فارس و تنگه هرمز هستیم و در صدد نظارت مشترک، تکرار میکنم «نظارت مشترک»، یعنی آمریکا و روسیه با هم در تنگه هرمز هستیم. این یک مسئله پنهان نیست. اقدامات جمهوری اسلامی فرامرزی است. صدور انقلاب تا حدی شعار است؛ اگر بنا به صدور انقلاب میبود با ادبیات و سینما هم میشد این کار را کرد و حتی با ورزش…
-… منظور شما از «اقدامات فرامرزی» خرابکاریها و تشنجآفرینیهاست؟
-بله، حتی بیشتر از آن؛ شما وقتی نیرو به سوریه اعزام میکنید، یا کمکهای مالی و نظامی به حزبالله ارسال میکنید یا در یمن و کشورهای کوچک آفریقایی هستید، معلوم است که تبعات دارد.
وضعیت امروز جمهوری اسلامی با هر ترفندی، حتی ترفندهای اروپاپسند، با باطن انقلابی شکست خورده یا ورشکسته است. در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر، امانوئل ماکرون اصرار کرد که حسن روحانی با دونالد ترامپ ملاقات کند اما روحانی از طرف خامنهای اجازه نداشت. با این حال تصمیمگیری نهایی هم با خامنهای نیست و در پرونده هستهای به عنوان یک فرمول سیاسی روسیه هم برای خود حق دخالت میبیند.
بنابراین مشکلِ اروپا و آمریکا با جمهوری اسلامی از مسکو رد میشود کما اینکه دو سه روز قبل از نشست G7 در بیارتیز فرانسه نیز پوتین آمد و محمدجواد ظریف را شتابزده با هواپیما به فرانسه آوردند. اما قضایا فقط بین اروپا و جمهوری اسلامی نیست بلکه یک موضوع جهانی است. مسئله سوریه و خلیج فارس و موارد حتی پنهان که ما خبر نداریم همگی در تحولات ایران دخیل هستند.
-اخیراً پایگاه خبری فارین پالیسی نوشته که آلمان و بریتانیا و فرانسه به کارزار فشار حداکثری که آمریکا علیه جمهوری اسلامی پیش میبرد نزدیک شدهاند. با این حال مایک پمپئو میگوید اروپا مرعوب سیاست اخاذی رژیم ایران است. نظر شما چیست؟
-سوال هوشمندانهای است و واقعا باید آگاهانه پاسخ داد. عبور از جادهها شرایطی دارد. جمهوری اسلامی در هر جادهای که بخواهد وارد شود و حرکت کند باید اوراق مشخصه آن جاده را داشته باشد، قوانین را بپذیرد و طبق آن رفتار کند. نمیتوانید هر سال به سازمان ملل بروید اما داخل کشور این همه زندانی سیاسی و کشتار داشته باشید! کار به جایی رسیده که تعارفات دیگر جواب نمیدهد، جمهوری اسلامی تقریباً به جایی رسیده که یا باید خودش را منکر شود یا باید عواقب رفتارش را بپذیرد. فشار واقعی به جمهوری اسلامی اینجاست. تحریمها فقط منع عبور و مرور یک نفتکش یا لغو قرارداد توتال نیست؛ بخش اصلی ماجرا فشارهایی است که به جمهوری اسلامی وارد میشود و آنها را مجبور میکند که بگویند چه هستند و چه میخواهند. تا الان که من چیزی نشنیدهام.
-منظورتان از اینکه چیزی نشنیدهاید چیست؟ میل به تغییر یا اصلاح؟
-میل به تغییر و اصلاح هر دو هست اما توان آن نیست. در داخل کشور اصلاحطلبان یا فرقههای فکری دیگری مثلاً ملی-مذهبیها که بسیار عنوان غلطی هم هست از جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه بدشان نمیآید. درواقع بدون ولایت فقیه یک پای خودشان را قطع میکنند اما بقیه بدن را نجات میدهند! اما تا وقتی خامنهای در رأس باشد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رهبری را حمایت و حفظ کند، این کار آسان نیست. ممکن است خود خامنهای این درایت را پیدا کند و بفهمد دیگر شرایط مثل قبل نخواهد شد و نمیشود با این وضعیت ادامه داد. اتفاقات اخیر و اینکه گفته شد که در ایران اسلحه معامله میشود زنگ خطر بزرگی برای نظام است.
-آیا صدای اعتراضات مردم ایران آنطور که باید در رسانههای بینالمللی بازتاب داشت؟
– در یکی دو روز اول اعتراضات نه. اعتراضات گسترده بود اما دور از انتظار بود. سرعت و شدت خشونتها بالا رفت اما تا رسانههای جهان به خودشان بجنبند زمان بُرد. ابتدا رسانههای تصویری جلو نیامدند. چون خبرنگار مستقل داخل ایران ندارند و خیلی به ویدئوها اعتمادی نداشتند. اما جراید و روزنامهها زودتر خودشان را به اتفاقات و حقیقت رساندند. تلویزیونها ولی دیرتر واکنش نشان دادند.
کیهان چاپ لندن: