هواپیمای حامل قاسم سلیمانی ساعت 23 روز پنچشنبه به فرودگاه بغداد وارد میشود. 2 ساعت و 20 دقیقه بعد، خودروی حامل قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس، فرمانده کتائب حزبالله – که برای استقبال به فرودگاه آمده بود هدف پهپادهای آمریکایی قرار میگیرد و این دو چهره مهم و همراهانشان کشته میشوند.
از زمان انتشار خبر کشتهشدن قاسم سلیمانی این سئوال ایجاد شده که آمریکا چگونه از جزییات دقیق سفر فرمانده سپاه قدس، مستقبلین او در بغداد و نحوه جابهجاییاش از فرودگاه به پایتخت اطلاع داشته است.
فرمانده سپاه قدس، در دو دهه گذشته به صورت مداوم و بیوقفه به مناطق جنگی در سوریه، عراق و لبنان سفر میکرد. رسانههای رسمی در ایران دلیل سفرهای بدون حادثه سلیمانی به این مناطق را اشراف اطلاعاتی سپاه و انجام عملیات فریب عنوان میکردند. حتی در ویدیویی که چندی پیش وبسایت رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد، قاسم سلیمانی در حاشیه صحبتهایش درباره جنگ 33 روزه در لبنان، از اجرای یک عملیات فریب برای منحرف کردن پهپادهای اسرائیلی و زنده ماندن خودش و عماد مغنیه سخن گفت.
سئوال اینجاست که اگر سپاه تا این حد در پوشاندن رد مهمترین چهره نظامی خود از آمریکا و اسرائیل موفق بوده، چگونه عملیات آذرخش کبود اینطور با دقت بالا و اشراف اطلاعاتی وسیع انجام و قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس کشته شدند؟
کمک اطلاعاتی اسرائیل؟
وبسایت اسرائیلی دبکا در گزارشش از عملیات شب گذشته، احتمال مشارکت اطلاعاتی اسرائیل در این حمله را داده است. دبکا این موضوع را به نقل از چند مقام نظامی و امنیتی اسرائیلی مطرح کرده.
با توجه به اینکه سفر قاسم سلیمانی از دمشق به بغداد انجام شده است، ادعای نقش داشتن اسرائیل در این حمله به این معناست که رفتوآمدها و برنامه سفر سلیمانی در پایتخت سوریه توسط اسرائیل رصد اطلاعاتی میشده.
دمشق همواره برای نیروهای سپاه قدس و بازوهای منطقهایاش ناامن بوده است. عماد مغنیه، فرمانده عملیاتی حزبالله لبنان که در مصاحبه قاسم سلیمانی از او نام برده شد، سال 1387 در همین شهر ترور شد. اسرائیل ترور مغنیه را به عهده گرفت. احتمال نقش داشتن سازمان استخبارات سوریه در انتقال اطلاعات سفر مغنیه به اسرائیلیها، تنش میان ایران و حزبالله با سوریه را در مقطعی افزایش داد. هنوز پس از 11 سال ابعاد پنهان ترور مرد نظامی حزبالله در منطقه کفر سوسه و امنیتیترین خیابان دمشق روشن نشده است.
کمک اطلاعاتی اسرائیل به آمریکا برای هدف قرار دادن قاسم سلیمانی به این معنا است که او در تیررس جاسوسان این کشور و احتمالا پهپادهای اسرائیلی قرار داشته ولی به دلایلی این ترور در پایتخت سوریه انجام نشده است. اگر این ادعا درست باشد، اسرائیل ترجیح داده تا جای ممکن خود را از عواقب ناشی از کشته شدن قاسم سلیمانی مصون نگاه دارد و اجرای این برنامه خطرناک را به شریک امنیتی ابرقدرتش بسپرد.
سئوال دیگر این است که اگر اطلاعات سفر سلیمانی از سوی اسرائیلیها به آمریکا منتقل شده، چرا آمریکا در دمشق او را هدف قرار نداد؟ این موضوع میتواند دو دلیل داشته باشد. اول اینکه اجرای این نقشه در دمشق نگاهها را از همان ابتدا به سوی اسرائیل جلب میکرد و حتی اگر آمریکا به شکل رسمی مسئولیت آن را میپذیرفت، امکان جدا کردن نقش اسرائیل وجود نداشت. دومین پاسخ میتواند این باشد که آمریکا نه فقط به دنبال حذف قاسم سلیمانی، که به دنبال از میان برداشتن ابومهدی، مهمترین چهره نزدیک به سپاه قدس در عراق هم بوده است.
انتشار خبر کشته شدن ابومهدی مهندس و قاسم سلیمانی در نخستین لحظات پس از این واقعه نشان میدهد که آمریکا نه تنها اطلاعات سفر سلیمانی را در اختیار داشته که از تردد فرمانده کتائب حزبالله نیز آگاه بوده است.
جاسوسی از درون حشدالشعبی؟
بیانیه حشدالشعبی درباره کشته شدن این دو چهره مهم و همراهانش، احتمالات جدیدی درباره لو رفتن اطلاعات این سفر به دست میدهد.
حشدالشعبی در بیانیه خود گفته که اطلاعات سفر قاسم سلیمانی و استقبال ابومهدی مهندس از او در فرودگاه بغداد از سوی برخی گروههای عراقی به آمریکا داده شده است.
با توجه به اینکه اطلاعات چنین سفری نمیتواند به شکل گسترده در میان گروههای سیاسی عراقی منتشر شده باشد، فقط افرادی در رهبری حشدالشعبی میتوانند هدف این سوءظن قرار داشته باشند.
روشن است که آمریکا اطلاع وسیع و دقیقی از رسیدن هواپیمای حامل قاسم سلیمانی به بغداد، محل ملاقات ابو مهدی مهندس با او و نحوه جابهجایی آنها در اختیار داشته است. این اشراف اطلاعاتی مستلزم داشتن اطلاعات دقیق از هر دو چهره کشتهشده در این حمله است.
اما سئوال این است که آیا این اولین بار بود که قاسم سلیمانی در تیررس آمریکا و اسرائیل قرار میگرفت؟ نوع واکنش مقامهای آمریکایی و اسرائیلی به این حادثه نشان میدهد که دلیل اینکه فرمانده سپاه قدس پیش از این هدف قرار نگرفته، نه اشراف اطلاعاتی و عملیات فریب سپاه، که ملاحظات سیاسی و مسدود نشدن امکان معامله با ایران بوده است؛ ملاحظه و معاملهای که اکنون دیگر وجود ندارد.
مجتبی دهقانی/ ایندیپندنت فارسی