– از آنجا که تحریم یا تشویق برای شرکت کردن یا نکردن در مضحکهٔ انتخابات در حکومت اسلامی مسلط بر ایران، در هر دو صورت خود، نوعی تصدیق وجود انتخابات در این حکومت است،
– از آنجا که حزب سکولار دموکرات ایرانیان اساساً منکر وجود چنین انتخاباتی در قلمروی این حکومت است،
– از آنجا که ملت ایران جمعیتی نابالغ و محتاج صدور اینگونه دستورات نیست،
– و از آنجا که حزب سکولار دموکرات ایرانیان، به دلایل فوق، خود را در موضع صدور «فتوای تحریم» (در زبانی مذهبی و به معنی دستور حرام دانستن شرکت در انتخابات) و یا توصیه استفاده تاکتیکی از این مضحکه قرار نمی دهد،
صرفاً، بنا بر وظیفه حزبی – سیاسی خویش، درک خود از روند این نمایش فریبکارانه را به شرح زیر بیان می دارد:
۱. کشورمان ایران در دست یک حکومت دیکتاتوری ستمگر و خطرناک با نهادهایی مخفی و دور از چشم مردم است این حکومت برای اداره کشور و تعیین مقامات خود نیازی به رأی ملت ندارد. هیچ دیکتاتوری برای اعمال قدرت، واقعاً از مردم زیر سلطه خود نظر نمی خواهد. یعنی دستگاه اعمال قدرت دیکتاتور دور از چشم و نظر مردم ایجاد شده و می چرخد.
۲. حکومت های دیکتاتوری در جهان امروز اما مایلند “حقانیت” خود را، چیزی که رژیم اسلامی آن را “مشروعیت” می نامد، به نمایش گذاشته و از آن ابزاری برای نشان دادن پایگاه اجتماعی و حمایت ملت استفاده کنند.
۳. پارلمان در کشورهای غیر دیکتاتوری مرکز تعیین تصمیمات مربوط به مدیریت کشور است. نامزدهای نمایندگی برای این پارلمان توسط دیکتاتور تعیین نشده و مردم هم در آزادی کامل به نامزدهایی رأی میدهند که از پیش با برنامههایشان آشنا بوده و اجرای این برنامهها را به صلاح خود و کشور بدانند.
۴. از آنجا که روابط با جهان مدرن قواعد بازی خود را دارد و داشتن “پارلمانی انتخاب شده از سوی مردم” یکی از این شرطها است، دیکتاتوری مذهبی در ایران “مجلس شورای اسلامی” را برای “جوری جنس” در روابط بینالمللی خود می خواهد.
۵. در عین حال دیکتاتوری مذهبی از پذیرش مسئولیت وجود فقر، بی عدالتی در جامعه و فساد و تبهکاری خویش شانه خالی کرده و نهادهای دست ساز خود را مسئول جلوه میدهد و در نهایت مردم را برای «انتخاب بدشان» مقصر جلوه میدهد.
۶. بنابراین شرکت بخشی از مردم در چیزی به نام “انتخابات” زیر سلطه نظام استبدادی ولایت فقیه می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که آن دلایل هیچ ربطی به موضوع “انتخاب و انتخابات ندارند.
۷. مثلاً، تجزیهٔ چهل سالهٔ دیکتاتوری مذهبی در ایران نشان داده است که تمام نهادهای حکومتیِ به اصطلاح “انتخابی”، مانند مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری اسلامی یا شوراهای شهر، جایی هستند برای ثروتاندوزی از راه رانتخواری و فساد بوسیله بازیگران در مضحکهٔ انتخابات. کاندیداهای مجلس شورای اسلامی برای رد شدن از دیوار “شورای نگهبان” نه تنها به هر ذلتی تن می دهند بلکه با دادن رشوه به همان “نگهبانان” در لیست نامزدهای مجلس قرار می گیرند. حضور در نهادهای چیده شده توسط سیستم دیکتاتوری به معنی رسیدن کم زحمت به ثروت و قدرتی است که دیکتاتور موقتا در اختیار آنان می گذارد.
۸. فقر و نیاز نیز یکی از این دلایل است و رژیم اسلامی با پخش مرغ، برنج، تخم مرغ،نذری ، یارانه و از این دست تلاش می کند مردم تهیدست را پای صندوق رأی بکشاند. از سوی دیگر هستند کسانی که به دلایل گوناگون به داشتن مهر انتخابات در شناسنامه و یا در مدارک خود نیاز دارند.
۹. استبداد مذهبی چیره بر ایران همواره تعداد آرای ریخته شده به صندوق های رأی را دستکاری کرده است. یعنی تعداد آرایی که دستگاه دیکتاتوری اعلام میکند به تعداد آرای احتمالی ریخته شده به صندوق ارتباطی ندارد. به گونهای که می تواند بجای ۴ میلیون رأی در صندوق، ۴٠ میلیون اعلام کند و هیچ نظارت بیطرفی بر آن امکانپذیر نیست. در این راه صدا و سیما، که بخش دروغ پراکنی استبداد مذهبی است، گزارشات را مهندسی و صحنه آرایی میکند. از سوی دیگر گزارشگران خارجی که با دقت از سوی نهادهای امنیتی انتخاب شدهاند نیز کاملا زیر کنترل هستند.
این فهرست را میتوان بیشتر از اینها ادامه داد. اما به نظر ما تا همین حد شرط بلاغ و بیان واقعیات برای تصمیمگیری هموطنان کافی است.
در خانه اگر کس است / یک حرف بس است
منوچهر یزدیان، دبیرکل حزب سکولار دموکرات ایرانیان