مجموعهای از اسناد خانوادگی «اردشیر زاهدی» وزیر، سفیر و معتمد محمدرضا شاه پهلوی که به کتابخانه و مرکز آرشیو انستیتو هوور اهدا شده در کتابی با عنوان «پنجرهای رو به ایران مدرن» منتشر شده است. «عباس میلانی»، تاریخنگار ایرانی مقیم آمریکا که خود این مجموعه را ویراستاری کرده، در مقدمه کتاب نوشته است که طرح اهدای این اسناد در جریان خوردن یک صبحانه از سوی اردشیر زاهدی پیشنهاد شد و کارهای حقوقی آن برای آرشیو و نگهداری سه سال طول کشید.
کتاب منتخبی از ۱۰۰ صندوق سند اهدایی است که در سه بخش زندگی ژنرال فضلالله زاهدی، اردشیر زاهدی و گزیدهای از اسناد و عکسها منتشر شده است و ۱۵۰ سال تاریخ ایران را در برمیگیرد. بخش گستردهای از اسناد به زبان فارسی و با لحن و بیان متداول در دربار ایران است که به همان ترتیب به انگلیسی برگردانده شده است.
***
مجموعهای از اسناد خانوادگی «اردشیر زاهدی» وزیر، سفیر و معتمد «محمدرضا شاه پهلوی» که به کتابخانه و مرکز آرشیو انستیتو هوور اهدا شده در کتابی با عنوان «پنجرهای رو به ایران مدرن» منتشر شده است. اردشیر زاهدی در یادداشتی که ابتدای کتاب نوشته گفته است که پدرش اسناد خانوادگی را از سالهای نوجوانی او آرشیو میکرد و او از سنین ابتدایی اهمیت تاریخی نگهداری نامهها و اسناد را آموخته است:
«این اسناد تقریبا همه جنبههای زندگی خانوادگی ما را شامل میشود، از کودکی گرفته تا بلوغ و ازدواج، از روزهای مدرسه تا صحنههای اجتماعی و سیاسی. وقوع انقلاب ارتباطات با شروع کار سیاسی من همزمان شد. اسناد شروع به تکثیر کردند و امکانات ما برای نگهداری تکمیل میشد. هر هفته صدها نامه و گزارش داشتیم. مراسم اجتماعی، دیپلماتیک، عکس، گفتار، مجالس رسمی، کنفرانسها و مصاحبههای تقریبا روزمره من در طول سه سفارت در ایالاتمتحده و انگلیس و پنج سالی که من بهعنوان وزیر امور خارجه کشورم خدمت کردم. در طول این دههها، من همواره یار و همدم نزدیک شاه بودم و تقریباً روزانه با ایشان ارتباط داشتم. او دوست، پدرزن و پادشاه محبوب من بود، نامههای ما که بهطور مستمر مبادله و بهدقت ثبتشده، بخش مهمی از کاغذها و اسناد من است.»
سندها همه این سالها در ویلای رزها در مونتروی سوئیس نگهداری شده است. در چهلوهشت سندی که در این کتاب آورده شده، بخشی بهصورت تایپشده و بخش دیگر بهصورت دستنویس است که از اوایل قرن ۱۳۰۰ خورشیدی شروع و تا بهمن ۱۳۵۷ چند روز پیش از سقوط شاه و آمدن «روحالله خمینی» را در بر گرفته است.
درباره نحوه انتخاب اسناد برای انتشار کتاب، «عباس میلانی» میگوید میخواسته کتاب بازتابدهنده گوناگونی سندهای خانواده زاهدی و مشتی نمونه خروار باشد.
در این کتاب نامهها و اسناد جالبی دیده میشود از نامه «حسین مکی»، رییس کمیسیون عرایض مجلس شورای ملی در ارتباط با وضعیت «محمد مصدق»، نخستوزیر برکنار شده در کودتای ژنرال زاهدی، نامه «حسن تقیزاده» ادیب و روشنفکر و سیاستمدار شهیر، اسنادی مرتبط با شیخ خزعل در خوزستان، نامه ژنرال زاهدی به روحانیون درباره موضوع سرنگونی مصدق، تا نامههای از علیاصغر حکمت، ژنرال تیمور بختیار، نامههای اردشیر زاهدی وزیر خارجه به شاه درباره سیاست خارجی ایران، کرمیت روزولت، نامه اسدالله علم نخستوزیر به شاه و حتی نامهای درباره هدیه مقداری خاویار به مقامهای آمریکایی. بخشی از این نامهها و اسناد جالب را در این مطلب مرور میکنیم.
نامه به شاه: محاکمه مصدق بدون تصویب مجلس خلاف قانون است
یکی از اسناد خانواده زاهدی که در کتاب پنجرهای رو به ایران مدرن آورده شده، نامه «حسین مکی»، رییس کمیسیون عرایض مجلس شورای ملی به «پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی» است. در این نامه که اول شهریور ۱۳۳۲ یعنی چهار روز پس از کودتای بیست و هشتم مرداد تایپ شده حسین مکی محاکمه محمد مصدق نخستوزیر برکنار شده و وزرای کابینه او را بدون تصویب مجلس «غیرقانونی» خوانده است.
مکی در این نامه خطاب به شاه نوشته است که مطابق قانون اساسی و قانون محاکمه وزرا، مصوب ۱۹تیر۱۳۰۷ تعقیب و محاکمه وزرا باید با استحضار و رای مجلس شورای ملی باشد و از قراری که حاصلشده جناب آقای دکتر محمد مصدق را دستگیر و زندانی نمودهاند و مسلم است این جریان برخلاف منویات ذات شاهانه و مخالف با اصول مقررات قانون اساسی و قانون محاکمه وزرا میباشد؛ و البته قصد غرض از این تذکار همانا رعایت و اجرای کامل قوانین است و با اینکه جناب ایشان مرا که نماینده ملت و دارای مصونیت قانونی هستم برخلاف قانون دستگیر و بازداشت نمودند ولی عمل خلاف قانون ایشان نباید مجوز عمل خلاف قانون دیگری در مورد خود ایشان باشد.»
در این نامه به محمدرضا شاه پیشنهادشده که محمد مصدق به ملک شخصیاش در احمدآباد یا هر جای دیگری که خود او بخواهد منتقل شود تا پس از تشکیل جلسات مجلس شورای ملی درباره محاکمه او و وزرا تصمیمگیری شود. تاریخ امضای نامه پنج روز پس از تایپ آن در پنجم شهریور است.
شرححال رییسجمهور نظامی مصر به نخستوزیر نظامی ایران
از دیگر اسناد جالبتوجه در کتاب نامهای از انوشیروان سپهبدی سفیر کبیر ایران در قاهره پایتخت مصر به فضلالله زاهدی نخستوزیر ایران است. این نامه درباره دیدار سفیر با ژنرال «محمد نجیب» اولین رییسجمهور مصر است که نظام سلطنتی این کشور را که پیوند خانوادگی با خانواده سلطنتی ایران داشت، برانداخت. ملک فاروق برادرزن اسبق شاه ایران، آخرین شاه مصر است که به دست نجیب برکنار شد.
جریان دیدار سفیر کبیر ایران با ژنرال نجیب در نامه انوشیروان سپهبدی ذکر شده و از همان ابتدای نامه مشخص است که سابقه نظامیگری بین دو ژنرالی که یکی نخستوزیر ایران و یکی رییسجمهور مصر شده، توانسته پیوندی مستحکم ایجاد کند: «از اینکه فرموده بودید ما هر دو سرباز هستیم و بین ما دیپلماسی در کار نیست و هرچه میگوییم عین حقیقت است خیلی متاثر و خوشحال دیدمش.»
سپهبدی اولین رییسجمهور مصر را برای نخستوزیر ایران فردی توصیف کرده که «خیلی مردمدار و محبوب است» و برای او توضیح داده که رییسجمهور مصر «زیاد با همکاران خود یک عقیده نیست و اختیار واقعی اینطور که میگوید در دست سرهنگ دوم جمال عبدالناصر و چند نفر دیگر است منتها چون جنرال نجیب فوقالعاده در قشون مجرب و در نزد مردم مصر عزیز است مجبور هستند که با او اطاعت کنند.»
تاریخ نامه ۲۶دی۱۳۳۲ است. یازده ماه پس از این نامه که نشاندهنده وضعیت کمثبات نجیب است، جمال عبدلناصر، نجیب را در حصر خانگی قرار داد و پس از برگزاری یک همهپرسی به جای او نشست و دومین رییسجمهور مصر شد.
از شعبان جعفری به نخستوزیر زاهدی
در کتاب، بهغیراز اسناد مبادله شده میان رهبران، اسناد و نامههایی از اشخاص غیردولتی آورده شده که بازتابی از وضعیت سیاسی و اجتماعی زمانه است. یکی از این نامهها در سومین سالگرد کودتای بیست و هشتم مرداد از شعبان جعفری به فضلالله زاهدی نخستوزیر است. شعبان جعفری از جاهلانی و مخالفان محمد مصدق بود که به عقیده تاریخنگاران در کودتای بیست و هشتم مرداد و سرنگونی دولت مصدق نقش پررنگی ایفا کرده است. جعفری نامه را با عنوان «جمعیت جوانمردان جانباز» امضا کرده و در آن نخستوزیر وقت را «یگانه منجی شرق و نجاتدهنده ملت ایران» خطاب کرده است:
«مدت سه سال تمام از قیام ملی و تاریخی و بیست و هشتم مرداد میگذرد از همان روزی که دشمنان کشور قصد داشتند ناموس و ملت ما را ملعبه دست خویش قرار دهند کشور مشروطه و شاه آزادیخواه را از ما بگیرند و حکومتی بهاصطلاح جمهوری دموکراتیک به وجود آورد ولی خدا نخواست و از پس ابرهای تیرهوتار سربازی را چون خورشید درخشنده برای نجات ملت ملتی که کاملا در حیطه اجانب بود برگزید و با خواست خدا کشور را که سقوطش حتمی بود با شجاعت و مردانگی و ازخودگذشتگی نجات داد.»
شعبان جعفری در پایان نامه سالگرد بیست و هشتم مرداد را به زاهدی تبریک گفته و برای او آرزوی «توفیق و سلامت» کرده و با ذکر اینکه «هرگز نیکیها و جوانمردانگی و بزرگواری» او را فراموش نمیکند نامه را به پایان برده است.
تلگرام از تهران درباره خاویار اهدایی ایران به مناسبت کریسمس
یکی از اسناد جالبتوجه در کتاب متن تلگرامی از وزارت دربار در تهران به سفارت کبری شاهنشاهی ایران در واشنگتن است. این متن خطاب به اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکاست و در آن اطلاع داده شده که مقدار ۲۰ کیلوگرم خاویار توسط هواپیما به سفارت فرستاده شده تا به صورتی که اعلام میشود به مناسبت فرارسیدن سال ۱۹۷۷ میلادی یعنی حدود دو سال قبل از انقلاب ۱۳۵۷ به رهبران ایالاتمتحده اهدا شود.
در این تلگرام گفتهشده که «حسبالامر مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانوی ایران پنج کیلو به حضرت رییسجمهوری آمریکا و بانو فورد… پنج کیلو به حضرت ریچارد نیکسون و بانو… چهار کیلو به بانو جانسون و دو کیلو از طرف اینجانب (وزیر دربار) به جناب معاون ریاست جمهوری آمریکا و بانو راکفلر.»
اردشیر زاهدی چهلوسه سال پس از آن روز میگوید که روسای جمهوری آمریکا بهطور قانونی نمیتوانستند هدیهای از رهبران دیگر کشورها دریافت کنند اما اقلام خوراکی از این قانون مستثنی بود به همین دلیل شاه برای دوستان خود در آمریکا خاویار میفرستاد تا آنها قادر به پذیرش هدیه شاه ایران باشند.
از دوره سفارت زاهدی در آمریکا که آخرین سفیر ایران در ایالاتمتحده تا امروز است، مهمانیهای مشهور خاویار در خاطرات رهبران وقت آمریکا و مقاماتی که به سفارت ایران رفتوآمد داشتند، باقی مانده است.
یک سند جالب در ارتباط با شوروی و عراق پس از جنگ ششروزه با اسرائیل
در کتاب پنجرهای بهسوی ایران سندی هم انتخاب شده که صورتجلسه مذاکرات سفیر اتحاد جماهیر شوروی با شاه در روز ۲۱خرداد۱۳۴۶ در کاخ صاحبقرانیه تهران است. این ملاقات پس از پیروزی اسرائیل در جنگ ششروزه با اعراب صورت گرفته و موضوع آن اعتراض رسمی ایران به عبور بیشازاندازه توافق شده هواپیماهای شوروی از آسمان بوده است.
شاه پیشتر اجازه داده بود که با هدف کمکرسانی به ارتشهای عربی، هواپیماهای ساخت شوروی که از سوی اعراب خریداری شده از آسمان ایران رد شوند اما به دلیل اینکه شوروی به جزئیات توافق پایبند نبوده، شاه سفیر مسکو در تهران را احضار و او و دولت شوروی را مورد انتقاد قرار میدهد.
مطابق آنچه در صورتجلسه آمده پیشتر توافقی بین طرفین صورت گرفته بود تا شوروی تعداد بیشتری هواپیما از آسمان ایران عبور دهد. شاه در این ملاقات سفیر شوروی را بازخواست کرده که چرا بیشتر از تعداد توافقشده هواپیما از آسمان ایران استفاده کرده و چرا سایر جزئیات رعایت نشده است:
«شاهنشاه آریامهر فرمودند اولا قرار بود ۱۶ هواپیما باشد و دوما اینکه با اجازه کی؟
سفیر شوروی: قربان مگر شاهنشاه اجازه نفرمودند؟
شاهنشاه آریامهر: ما پس از تقاضای عارف رییسجمهور عراق به آنها گفته بودیم که درصورتیکه هواپیماها عراقی باشند و خریداریشده از شوروی باشند و خلبان آنها عراقی باشد و علائم عراق داشته باشند و قبلا اطلاع داده باشند و هواپیماهای نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی آنها را اسکورت کنند. روی اینک عراق کشور مسلمان و همسایه ماست قبول کرده بودیم و آنهم همانطور که گفتیم اولا تمام شرایط را داشته باشند و ۱۶ فروند قرار بود…و حالا این طور که شما میگویید به نظر میرسد سه ساعت است، پرواز کرده باشند.
در این موقع شاهنشاه با فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی تلفنی صحبت فرمودند و بعد به سفیر شوروی فرمودند که ممکن است هواپیماهای ما شما را بزنند کی به شما اجازه داده است؟
سفیر شوروی خیلی دستپاچه و نگران شد و به عرض شاهنشاه رسانید که من همانطور که فرموده بودید به دولت خودم گفته بودم و سعی میکرد که ثابت کند تقصیری از او نبوده است و او به دولت گفته و آنها اشتباه کردهاند و سپس به عرض رساند که نمیدانم من به دولت خودم چه بگویم؟
شاهنشاه آریامهر فرمودند من اتفاقا روز گذشته یک نفر را فرستادم که به مسکو رفته و صحبتهایی که به شما کرده بودم عینا به گرومیکو وزیر خارجه بگوید و ما نمیخواهیم {ماجراجویی} بینالمللی داشته باشیم و نمیخواهیم در اینطور چیزها وارد شویم اما اجازه نخواهیم داد اینطور شوخیها با ما بکنند و کشور ما کشور مستقلی است و هیچ فردی اجازه ندارد کاری برخلاف مصالح کشور ما بنماید.»
یک پنجره بهسوی ایران مدرن
عباس میلانی اهمیت این اسناد را در روشن شدن همین جزئیات میداند: «تاریخ از جزئیاتی است که آن را شکل میدهد حتی اگر کلیات آن را بدانیم، جزئیات است که به ما در فهم دقیقتر مسائل کمک میکند، رابطه قدرت را روشن میکند، تنشهای بین مقامها را نشان میدهد، اطمینان قدرت به خود را بازتاب میدهد، نشان میدهد که قدرت یکدست و افراد همسو نیستند.»
آقای میلانی ۱۵ سال به این اسناد دستیابی داشته و طیف وسیعی از آنها را مرور کرده است: «پدر و پسر زاهدی در ۶۰ سال از تاریخ ایران دو فرد موثر بودهاند. کمتر کسی است که چنین تاثیر عمیق و درازمدتی در تاریخ داشته باشد.» قرار است صد صندوق سند خانواده زاهدی طی دو سال آینده بهصورت آنلاین در دسترس عمومی قرار بگیرد.
عنوان کتابی که از این صندوقها گزیده شده و در این نوشتار مرور شد «پنجرهای رو به ایران مدرن» است. عباس میلانی میگوید «کتاب یک پنجره است که بهسوی ایران مدرن گشوده است» او امیدوار است دیگرانی هم بیایند و پنجرههای دیگری بهسوی تاریخ ایران باز کنند.
ایرانوایر:فرامرز داور