صادق هدایت نخستین کسی بود که اندیشههای خیام را در رباعیاتش کاوید و منتشر ساخت
روز ۲۸ اردیبهشت به نام روز حکیم عمر خیام نیشابوری نامگذاری شده است و به همین مناسبت و به رغم آنکه بحران کرونا همچنان دامنگیر شهرهای ایران است، اما دستاندرکاران اداره ارشاد نیشابور تصمیم گرفتند برای یکی از مفاخر شهرشان با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی مراسم ویژهای را به مدت سه روز(تا سیام اردیبهشت ۱۳۹۹) برگزار کنند.
برگزاری برخی نمایشگاههای مجازی از سفالینهها و آثار صنایع دستی دوره سلجوقی از جمله برنامههای جانبی این بزرگداشت است. بزرگداشت کسی که اندیشههای او با فقه سنتی و کلاسیک تشیع و خداباوری آنها در تضاد و تنافری عجیب قرار دارد.
نیشابور عصر خیام به نوشته استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، دوره “شکوفایی تمدن ایران اسلامی است و چشماندازیست متنوع از دانش، فلسفه، هنر و دین و عرفان. نه دین برای دانش مزاحمتی داشته است و نه دانش برای دین (مقدمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی بر تذکره الاولیای عطار-۲۳) اگر چه در همین مقدمه دکتر شفیعی دو گمانه را درباره فضای فکری این دوره مطرح میکند. نخست همنشینی مصلحانه دین و دانش در کنار یکدیگر و دیگری توازن این همنیشینی به دلیل آنکه هیچکدام ظرفیت و توانایی بیرون افکندن دیگری از دایره قدرت را نداشتند. بر این اساس است که دربار ملکشاه سلجوقی جولانگاه اهل علم و دانش میگردد و خراسان و نیشابور مهد بزرگانی چون خیام و غزالی و …
خیام در دستگاه سلطنت ملکشاه سلجوقی اعتباری ویژه داشت و هم او بود که توانست تقویم (سالشمار) جلالی (شمسی) را بنا گذارد که تا به امروز از جمله دقیقترین تقویمهای زمانی به شمار میرود.
دقت و استواری سالشمار ایرانی، به قدری است که “تقویم میلادی مسیحی نیز، که گفته میشود هر ۱۰ هزار سال، سه روز مغایرت ایجاد میکند، به پای آن نمیرسد، چرا که محاسبات خیام و گروهی که زیر نظر او کار میکردند از هر نقص بری و دقت آن در جهان دانش بیمانند است. (مقدمه دکتر محمد روشن بر کتاب ترانههای خیام-ص ۱۰)
دانشپروری و حکمت پادشاهی چون ملکشاه چنان بود که حرمت دانشمندان را بیش از وزرای دربار خود نگاه میداشت. چنانکه دکتر محمد روشن در تصحیح خود از کتاب منشآت خاقانی حکایتی را نقل کردهاست که از این اعتبار خبر میدهد. در این حکایت بخشی از دستمزد سالانه خیام باقی مانده بود و او برای طلب این دستمزد با وزیر ملکشاه روبرو میشود. وزیر به اعتراض به او میگوید تو چه میکنی که این همه باید دستمزد بگیری؟ خیام برمیآشوبد و میگوید:”واعجبا! من چه خدمت کنم سلطان را؟ هزار سال آسمان و اختران را در مدار و سیر به شیب و بالا جان باید کندن، تا از این آسیابک دانهای چون عمر خیام بیرون افتد… و یک قافلهسالار دانش چون من درآید…” (منشآت خاقانی به تصحیح محمد روشن- ص ۳۳۳) و سپس ادامه میدهد که چون تویی در نواحی کاشان دهها نفر هستند که میتوانند کاری همسان با تو انجام دهند. گزارش این مجادله به “ملکشاه سلجوقی بازگفتند، گفت: بالله که عمر خیام راست گفت.”(همان-ص ۳۳۴)
شاعری که اروپا مجذوب شعر او شد
خیام ریاضیدان و منجم، تا سالهایی که ایران گام در وادی تجدد نهاد، شهرت و اعتباری بیشتر در میان عامه مردم داشت، و حتی در غرب نیز از او به عنوان ریاضیدانی که در زمینه جبر ابداعاتی داشت، یاد شده و میشود، اما یک اتفاق در سالهای میانه سده ۱۹ سبب شد تا وجه شاعرانه خیام نیز مورد توجه قرار گیرد. تا پیش از فیترجرالد و ترجمه آزاد او از رباعیات خیام، برخی مستشرقین از رباعیات خیام و نسخههای مختلف آن خبر داده بودند، اما این جرالد فیترجرالد بود که با برگردان انگلیسی خود خیام را در قامت شاعری طراز جهانی شناساند. فیتزجرالد از سال ۱۸۴۶ و با خواندن برخی از اشعار حافظ شیفته این شاعر و سپس دلبسته زبان فارسی میشود و به دنبال آموزش جدی این زبان میرود.
دکتر مجتبی مینوی در کتاب پانزدهگفتار خود آورده است که فیترجرالد به مدت هفت سال به شکل پیوسته به آموزش زبان فارسی پرداخت تا اینکه دستنویسی از نسخه خطی رباعیات خیام از کتابخانه بودلیان آکسفورد به دست او میرسد. فیترجرالد در مدت سه هفته ۷۵ رباعی را ترجمه و سپس برای شش ماه روی این ترجمه کار میکند و آن را در ۲۵۰ نسخه در سال ۱۸۵۹ میلادی منتشر میسازد “(پانزده گفتار مجتبی مینوی- صص ۳۱۳- ۳۴۷) به گفته دکتر مینوی فیتزجرالد تا قبل از درگذشتش دو بار دیگر نیز متن اشعار را ویراستاری مجدد و منتشر میکند. (همان-ص ۳۲۵)، اگر چه بهاءالدین خرمشاهی در سخنانی که در شب بخارای ویژه خیام(دوشنبه نهم اسفندماه ۸۹)، بیان کرد، آورده که فیترجرالد تا ۵ بار این اثر را ویرایش مجدد کرد.
در فیلم مستندی هم که بیبیسی فارسی در سال ۱۳۸۸ به کارگردانی صادق صبا ساخت، از قول یکی از استادان دانشگاه آکسفورد نقل شده که ترجمه اولیه فیترجرالد درست در روزهایی اتفاق افتاد که او در تنها تجربه زندگی مشترک بسیار کوتاه خود شکست خورد و مایوس و سرخورده شد. در این روزها مواجهه با رباعیات عمر خیام که سخن از گذشته و آینده نمیگوید و دمغنیمتی را توصیه میکند و میخوارگی را فریاد میزند، طبیعیاست که با مذاق فیتزجرالد شکستخورده همراه شود و همدم روزهای اینچنینیاش شود و انگیزهاش را جزم کند برای برگردان انگلیسی آن.
صادق هدایت و رباعیات خیام
جلب توجه صادق هدایت به رباعیات خیام نیز از این منظر جالب توجه است. او نیز همانند فیتزجرالد در خانوادهای متمول بزرگ شده بود و آموزههای نهیلیستی در او از همان سالها بروز و ظهور داشت که در نهایت به خودکشی او در پاریس ختم شد. هدایت در سن ۲۲ سالگی به سراع نسخههای مختلف رباعیات خیام رفت و در سال ۱۳۰۳ رباعیات خیام و ده سال بعد (۱۳۱۳) کتاب ترانههای خیام را منتشر کرد.
او به کار فیتزجرالد و برخی رباعیاتی که به خیام نسبت داده بود نیز ایراداتی وارد ساخت و با بناگذاری شیوهای نو در بررسی منتقدانه این رباعیات، در نهایت خود با انتخاب ۱۴ رباعی کلیدی از متون کهن دست به انتخاب ۱۴۳ ترانه خیام زد.
هدایت در مقدمهای که بر رباعیات خیام نوشته این نظریه را هم مطرح کرده است که دلیل عدم انتشار و مخفیماندن این اثر و این که خیام خود نامی از این اثر نمیبرد به فضای مذهبی قالب آن دوران باز میگردد”ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته و یا در حاشیهٔ جُنگها و کتب اشخاص باذوق به طور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده که داغ لامذهبی و گمراهی رویش گذاشتهاند و بعدها با اضافات مقلدین و دشمنان او جمع آوری شده.”(مقدمه هدایت بر ترانههای خیام)
انگ لامذهبی و بیدینی در تاریخ تمدن اسلامی، ایرانی به دو متفکر و اندیشمند زده شده است. نخست زکریای رازی و دوم عمرخیام. نجمالدین رازی که از عرفای بزرگ قرن ششم است در کتاب مرصادالعباد ضمن تجلیل ازفضل و حکمت و کیاست عمرخیام، از نگاه نیستانگارانه او انتقاد کرده و دو رباعی را به عنوان شاهدی بر مدعای خود میآورد که یکی از این دو رباعی را در زیر میآوریم که به تصریح از بیهدف بودن دنیا حکایت دارد:
در دایرهای کآمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این عالم راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟
پژوهشها بعد از هدایت؛ از فروغی تا محمد روشن
پس از هدایت توجه به خیام نیز بیشتر شد، “محمدعلی فروغی ۶۶ رباعی را کلید گزینش ۱۱۳ رباعی دیگر کرد که حاصل کار او، به سبب اتخاذ شیوه علمیتر و بینش معتدلتر، به مراتب مقبولتر از کار هدایت بود”(مدخل رباعیات خیام در کتاب دانشنامه زبان وادب فارسی-ص ۳۰۲)
پس از آنها دیگرانی چون رشید یاسمی، علی دشتی، و محسن فرزانه نیز به این کار دست یازیدند. نویسنده مدخل رباعیات خیام (سیدعلی میرافضلی) از کوششهای خود نیز یاد میکند که با پژوهش و معرفی منابع و متون کهن قبل از قرن نهم، ابتدا ۱۵۱ بیت را انتخاب و در نهایت و با حذف ابیات مکرر ۱۲۰ بیت را به خیام نسبت میدهد.
دیگر محققی که در این زمینه تلاش کرد، دکتر محمد روشن، مصحح پیشکسوت است که کتابی به نام ترانههای خیام را به همراه مقدمهای تفضیلی درباره چند و چون پژوهش خود منتشر کرد. او در مقدمه کتابش آورده است” با به دیده گرفتن منابعی تازه و بدیع که حاصل تتبعاتی ۲۰ سالهاست، ۹۸ رباعی از خیام را گرد آوردم”،اما او نیز تردید دارد این رباعیات، همه از آن خیام باشد اما بر این باور است که در ” این رباعیها خواننده با گونهای اشتراک رای و اندیشه روبرو میشود و آن را از گویندهای واحد میانگارد”(ترانههای خیام- محمد روشن- انتشارات صدای معاصر-ص ۲۸) و این همان نظری است که صادق هدایت هم در مقدمه کتابش به آن اشاره کرده و نوشته که “اگر مضمون یک رباعی را مخالف سلیقه و عقیدهٔ خیام ببینیم با کمال جرئت میتوانیم نسبت آن را از خیام سلب بکنیم. زیرا ترانههای خیام با وضوح و سلاست کامل و بیان ساده گفتهشده؛ در استهزا و گوشهکنایه خیلی شدید و بیپروا ست …و هر فکر ضعیف که در یک قالب متکلف و غیر منتظم دیدهشود از خیام نخواهد بود. مشرب مخصوص خیام، مسلک فلسفی، عقاید و طرز بیان آزاد و شیرین و روشن او اینها صفاتی است که میتواند معیار مسئلهٔ فوق بشود.)”مقدمه صادق هدایت بر ترانههای خیام)
“خیام شاعر” تا پیش از دوره مدرن آنچنان جایگاهی نداشت، و خیام ریاضیدان، فیلسوف و منجم اعتباری افزونتر داشت، اما تحولات دنیای مدرن، گسترش انواع فرهنگها وآیینها و نظرها و آزادیهایی که ملتها به دست میآوردند و سربرآوردن باورداشتهای گوناگون به همراه تحولات نرمافزاری و ورود و توسعه صنعت چاپ، سبب شد تا مردمانی از هر دسته و گروه با عمق این رباعیات بیشترآشنا شوند و خیام را یکی از معروفترین شعرای ایرانی به شمار آورند و در کنار شاعرانی چون حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی و عطار قرار دهند.
اما طبیعی است در اصل ماجرا خیام را نمیتوان شاعری همانند شعرای کهن نامید. ماحصل کل اشعار خیام به ۲۰۰ تا ۳۰۰ بیت نمیرسد و آن هم بیشتر فضای ذوقی برهههایی از زندگی او را پوشش میدهد. چگونه میتوان رباعیات او را با کتابی چون شاهنامه و یا مثنوی و دیوان کبیر برابر نهاد؟ رمز توفیق اشعار خیام را نه در قوت یا استحکام ادبی آنها، که در مضمون متفاوتی باید جست که در تاریخ تمدن ایرانی و حتی باورداشتهای کهن سایر ادیان و ملل آن دوران تقریبا کمتر نمونهای و نظیری دارد.
خیام نمونهای انتهایی از آزادی عقل و اندیشه در تاریخ فکر ایرانی است در سالهای بالیدن تمدن ایرانی- اسلامی است. تمدنی که به نوشته دکتر شفیعی کدکنی با قوت گرفتن عرفان و اندیشههای عارفانی چون شیخ عطار نیشابوری( همشهری خیام) عملا مهر خاتمتی بر دوره خردگرایی زده شد.