نویسنده: دیوید گاردنر
دیپلماسی ایرانی: ایران که اقتصاد آن تحت تاثیر تحریم های ایالات متحده به شدت آسیب دیده، تا همین اواخر سال گذشته میلادی همچنان از طریق گروه های شبه نظامی متحد خود در خاورمیانه اعمال نفوذ می کرد. جمهوری اسلامی از «اعمال فشار حداکثری» رئیس جمهوری آمریکا برای تقویت محور شیعه در کشورهای عرب همسایه استفاده کرد و با استفاده از نیروی قدس سپاه پاسداران و گروه های شبه نظامی نفوذ خود را تا مرزهای دو متحد اصلی آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل (از لبنان و سوریه) و عربستان سعودی (از یمن و عراق) پیش برد.
از زمان سرنگونی دیکتاتوری سنی صدام حسین و قدرت گرفتن شیعه در عراق در پی حمله ایالات متحده به این کشور در سال 2003، گردباد درگیری های فرقه ای ساختار جمعیتی منطقه را به نفع نیروهای عربی تحت حمایت شیعه و ایران فارسی تغییر داده است. اما اخیرا نشانه هایی مشاهده می شود که برخی مخالفان ایران آنها را مبنی بر عقب نشینی این کشور دانسته اند. با این حال، احتمال قوی تر این است که ایران بادبان ها را کشیده تا از طوفان سیاسی کنونی به سلامت عبور کند.
تحریم هایی که ایالات متحده علیه ایران اعمال و متحدانش را به اقدام مطابق آنها وادار کرد، در سال ۲۰۱۹ اقتصاد ایران را فلج کردند؛ اما جمهوری اسلامی باور داشت که می تواند آنها را دوام آورد. اصول گرایان عمل گرایان را کنار گذاشتند و کنترل را به دست گرفتند و حتی خطر از دست رفتن مشروعیت نظام را نیز به جان خریدند. اما داستان امسال متفاوت است. آمریکا از بازی موش و گربه با ایران و گروه های شبه نظامی شیعه در سراسر منطقه خسته شده است. آمریکا در ماه ژانویه سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران، را ترور کرد. پس از آن هم شیوع ویروس کرونا و فروپاشی بازار نفت رخ داد.
همه این شرایط به طرز چشمگیری مشکلات ایران را وخیم تر کرده است. ایران پاییز گذشته با خیزش های مدنی در عراق و لبنان مواجه شد. در عراق جمعیت غالب شیعه علیه دولتی که در پی مداخله های گروه های شبه نظامی تحت حمایت تهران ماهیت فرقه ای و قبیله ای گرفته، قیام کردند. در لبنان هم حزب الله که یک نیروی سیاسی-نظامی ایجاد شده توسط ایران (در سال 1982) است، از طریق اتحاد با جنبش های مسیحی و سایر شیعیان کشور را تحت کنترل گرفته است. اکتبر گذشته لبنانی ها از همه مذاهب علیه طبقه سیاسی حاکم که در دولت ریشه دوانده و آن را ورشکسته کردند، قیام کردند.
سال گذشته تهران توانست همه این شرایط را کم و بیش دوام آورد. دولت ها در بیروت و بغداد سقوط کردند، اما سردار سلیمانی برای شکل دهی به دولت های جایگزین آنها مداخله کرد. اما اکنون، تهران در میانه بحران کرونا برای یافتن شخصی که بتواند نقش سردار سلیمانی را در منطقه ایفا کند، به دردسر افتاده است. سلیمانی به راحتی با دشمنان سنی تحت رهبری سعودی ایران مقابله می کرد، اما آنها برای مواجهه با رکود اقتصادی شدید کنونی ذخایر ارزی گسترده ای دارند در حالی که ایران و متحدانش در عراق، سوریه، لبنان و یمن از چنین پشتوانه ای برخوردار نیستند.
در لبنان، دولت روی کار آمده توسط حزب الله و متحدانش برای برنامه نجات اقتصادی با صندوق بین المللی پول وارد مذاکره شده است. در سوریه، برخی گزارش های منتشر شده توسط عناصر اسرائیلی حاکی از آمادگی ایران برای عقب نشینی است. ایران سال گذشته نیروهای زمینی را برای بازپس گیری بخشی از استان ادلب در شمال غربی سوریه، آخرین مقر شورشی های مخالف بشار اسد، ساماندهی کرد؛ اما منابع عربی می گویند که ایران در حال کمرنگ کردن حضور خود در منطقه است. در عراق هم مصطفی الکاظمی پس از آشفتگی سیاسی طولانی مدت روی کار آمد؛ نخست وزیر جدید عمل گرا که ایالات متحده از او حمایت می کند.
با این حال، شرایط پیش آمده در کشورهای عربی متحد ایران که بسیاری آن را نتیجه تضعیف این کشور و متحدان منطقه ای آن دانسته اند، تنها پیش درآمدی بر طوفان بزرگ تر پیش رو در جهان عرب است. به طور متوسط 60 درصد از جمعیت جهان عرب را افراد زیر 30 سال تشکیل می دهند که در برابر فوریت بهداشت و سلامت مانند همه گیری کرونا مقاوم و انعطاف پذیر هستند. این افراد از مدت ها پیش دچار احساس سرخوردگی شده اند و باور دارند که آینده شان به یغما رفته است. سال گذشته دولت ها در الجزایر و سودان که کشورهایی با اکثریت جمعیت سنی هستند، و عراق و لبنان که بخشی از محور شیعه ایران به شمار می روند، در نتیجه قیام های مردمی برکنار شدند. قیام کنندگان جوان به جنگ های نیابتی سنی و شیعه که اساسا صحنه رقابت های عربستان و ایران هستند، علاقه ای ندارند و تنها به دنبال زندگی و معیشت بهتر هستند.
منبع: فایننشال تایمز / مترجم: طلا تسلیمی