– گمان میکند «دولت جوان و حزباللهی» علاج مشکلات کشور است! حال آنکه زمامداران کنونی همان دولتمردان «جوان» و حزباللهی قبلی هستند!
– حزباللهیها و ولایتمداران که اکثریت مجلس یازدهم را در دست دارند بر سر ریاست به جان هم افتادهاند!
– محمدباقر قالیباف برای ریاست مجلس شورای اسلامی خیز برداشته اما شواهد نشان میدهد که دست بالا را احمدینژادیها دارند.
– در یک چرخهی تکراری، همان جریان شکستخوردهای که پیش از این نیز دولت و مجلس نظام را در دست داشت، قدرت صوری را دوباره به دست میگیرد.
– هزاران مایل دورتر ۵ تانکر جمهوری اسلامی در آبهای کارائیب عازم ونزوئلا هستند تا به نام «کمک» به دولت چپگرای کاراکاس، دولت آمریکا را به دام «برکت جنگ» بیندازند.
– با چنین سیاست خارجی ماجراجویانه و تحریکآمیزی، علی خامنهای در سیاست داخلی با کدام منطق روی شکستخوردگانی حساب باز میکند که مردم از آنها بیزارند؟!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ در دیدار با شماری از دانشجویان و حامیانش که به خاطر شیوع کُرونا به صورت ویدئویی برگزار شود و وی تنها در یکسو و مخاطبان کنار هم در سوی دیگر نشسته بودند، مدعی شد که «دولت جوان و حزباللهی علاج مشکلات کشور است».
او در تفسیر این جمله توضیح داد «معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سی و چند ساله رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پایکار، آماده و با نشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد».
مشت بر سندان
در همین جلسه یک جوان بسیجی به نام علی اسکندری نداف دبیرِ «اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی» در سخنانی طولانی به حقوقهای نجومی مسئولان و ناکارآمدیها در مجلس شورای اسلامی، دولت روحانی، قوه قضائیه و سایر نهادهای حکومتی و حتی دستگاههای تحت نظر خامنهای انتقاد کرد و گفت: «برخی از منصوبان رهبری، مدتها در یک منصب مشخص، حضور دارند. ثباتِ طولانیمدت، علیالخصوص در دفتر رهبری و سایر نهادها اگر منجر به تشکیل باند نشود، ناگزیر منجر به رخوت و رکود خواهد شد».
او به مدیران مجموعههایی مثل شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، شورایعالی انقلاب فرهنگی و رسانههایی مثل روزنامه اطلاعات و کیهان تهران اشاره کرد که سالهاست در این مجموعهها جا خوش کردهاند.
این بسیجی با انتقاد از «چندشغله»ها و «چرخش دائمی مدیران از یک نهاد به نهادی دیگر» خطاب به خامنهای گفت: «گویا قحطالرجال یا رودربایستی وجود دارد که بعضی افراد باید همیشه مسئول باشند!»
علی اسکندری حتی از ایستادن نظامیها و امنیتیها و ائمهی جمعه پشت اصولگرایان انتقاد کرد و گفت ضروری است ساز و کاری برای جلوگیری از تکرار همیشگی این دخالتها مشخص شود.
او همچنین با اشاره به حوادث آبان ۱۳۹۸ عنوان کرد «باید مسیرهای جایگزینی برای اعمال نظر، اعتراض و مشارکت مردم در تصمیم گیریها اتخاذ شود» تا از شنیده نشدن صدایشان در حاکمیت ناامید نشوند و از صندوق رای روی برنگردانند.
واقعیت این است که سالهاست واقعیتهایی را که بخش کوچکی از آنها را این بسیجی بیان کرد، مخالفان جمهوری اسلامی با صراحتی بیشتر و همچنین شماری از منتقدان داخلی نظام به صورت محتاطانه عنوان میکنند اما گوش شنوایی در کار نیست! حرفهای این جوان «عدالتخواه» نیز، اگر صداقتی در آنها وجود داشته باشد، مشت بر سندان کوبیدن است.
خامنهای در سالهای اخیر بارها توصیه کرده زمینه روی کار آمدن دولت «جوان و حزباللهی» باید فراهم شود و تعبیر از مواضع او این بوده که «مجلس انقلابی کارآمد و جوان» مقدمه تشکیل دولت جوان و حزباللهی است. این در حالیست که همین توصیه نه تنها زمینهی روی کار آوردن محمود احمدینژاد شد بلکه همه این زمامداران که سالهاست بر سر کار هستند، زمانی «جوان و حزباللهی» بودهاند! با اینهمه، نتیجه، چیزی جز انباشتن مشکلات بر روی هم نبوده است!
تکرار یک چرخه معیوب و جابجایی فاسدان
حالا یک بار دیگر این «توصیه» عملی شده و در مجلس یازدهم که پر از سرداران سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امنیتیهاست، اکثریت آن ولایتمدار و جاننثار خامنهای هستند و احتمالاً همین جریانها برای به دست گرفتن دولت سیزدهم جمهوری اسلامی خیز برمیدارند. اگر چنین شود، وضعیتی شبیه دوران محمود احمدینژاد تکرار میشود. اما آن زمان هم که دولت و مجلس هر دو در اختیار اصولگرایان بود، هم تورم، گرانی، فساد، دزدی، سوء مدیریت و نارضایتی وجود داشت و هم پیامدهای ناشی از تحریمها و شکست در سیاست خارجی و حمایتهای مالی و تسلیحاتی از تروریسم و تقویت شبهنظامیان و موشکپرانی توسط جمهوری اسلامی!
نکتهای که معمولا رژیمهایی مانند جمهوری اسلامی در نظر نمیگیرند این است که به دلیل داشتن قدرت انحصاری شاید بتوان چرخهی دست به دست کردن قدرت را بین خودیها تکرار کرد اما هر بار، نه نظام آن نظام است و نه مردم آن مردم! دی ۹۶ و آبان ۹۸ بیانگر این تحول مارپیچی و ناگزیز در جامعه هستند: حکومت ناتوانتر و خشنتر و مردم ناراضیتر و مصممتر میشوند.
هیچکارههای چاکرمآب
نهاد مجلس در جمهوری اسلامی تحت نظارت استصوابی در هر دوره بیخاصیتتر، فاسدتر و چاکرمآبتر شده و اکنون کار به جایی رسیده که محمدباقر قالیباف که خودش و خانوادهاش با فساد و دزدی همزیستی دارند شانس ریاست مجلس شورای اسلامی را دارد!
حتی علی مطهری نایب رئیس مجلس دهم نیز میگوید «مجلس تصمیمگیر نیست و فرقی نمیکند چه کسی رئیس شود». محمود صادقی نماینده دیگر همین مجلس هم اعتراف کرده «نمایندگان در اداره مجلس هیچکارهاند و همه چیز با اراده و خواست رئیس و رئیس دفتر نظامی امنیتیاش مدیریت میشود».
وضعیت دولت نیز گذشته از اینکه در اختیار کدام جریان سیاسی باشد شبیه مجلس شورای اسلامی و فقط تدارکاتچی است. بعد از خاتمی که به تدارکاتچی بودن اعتراف کرد، محمود احمدینژاد و حسن روحانی نیز بارها مستقیم و غیرمستقیم اشاره کردهاند که «دولتها و رئیس جمهورها هیچکارهاند»! وزیران نیز، حتی آنهایی که به نهادهای امنیتی و قضایی نزدیکاند، درباره مسئولیتهای خود میگویند: «هیچکارهاند»! این هیچکاره بودن در لایههای پایین مدیریت حتی در نهادهای غیرسیاسی هم دیده نمیشود چنانکه مدیران حوزه آموزش و پرورش، ورزش، صنعت و فرهنگ و هنر هم میگویند که هیچکارهاند!
گرانی بنزین و سرکوب خونین: مشت نمونه خروار
وقتی از حسن روحانی پرسیدند چرا بنزین گران شد، گفت خود من هم مثل مردم شنبه متوجه شدم.
در اوج اعتراضات و سرکوب خونین مردم با دستور علی خامنهای طرح نمایندگان برای توقف افزایش قیمت بنزین لغو شد و در نهایت گفتند «نظر رهبری فصلالخطاب است».
وقتی از عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در مورد کشتار مردم در اعتراضات «آبان ۹۸» میپرسند و او را مسئول میدانند ادعا میکند «بیتقصیر است».
پس مسئولیت این تصمیمها با کیست؟! سرداران و نظامیها؟ اما آنها نیز در هر اقدامی تاکید میکنند «مطیع امر رهبر»اند.
قاسم سلیمانی فرمانده سابق سپاه قدس بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در وصیتنامهاش که بهمن ۱۳۹۸ منتشر شد بخشی را به «ولایت» اختصاص داد و تاکید کرده که «خیمه ولایت را رها نکنید!»
امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگوید «رمز موفقیت ما در عرصه موشکی چشم گفتن به رهبری است!»
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با موشک بالستیک دوربُرد یک ماهواره نظامی به مدار زمین فرستاد و حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران گفت «این دستاورد لبیک به فرمان رهبر است!»
حضور سپاه قدس در سوریه و عراق و یمن نیز به دستور خامنهای است.
حجت الاسلام سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی میگوید «مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت با رسول خدا است و عشق به ولایت باید همچون خون در رگهای نیروهای نظامی جاری باشد».
علاوه بر دو قوهی مجلس و دولت، وضعیت در قوه قضائیه نیز که ظاهرا باید مستقل باشد به همین ترتیب است. سیدابراهیم رئیسی رئیس این قوه که مقبول خامنهای نیز هست به صراحت میگوید «دستگاه قضا برای اجرای منویات مقام معظم رهبری تلاش میکند».
به این ترتیب، همهی آن کسانی که به عقیده و توصیهی علی خامنهای علاج مشکلات کشورند و هماکنون نیز ادارهی نهادها و سازمانهای حکومتی را در دست دارند، میگویند مطیع امر رهبرند! آیا نباید نتیجه گرفت که «رهبر» در راس همه مشکلات ساختاری نظام جمهوری اسلامی قرار دارد؟!
«سیدعلی گدا» و برکت جنگ
علی خامنهای در دوران زمامداری خود با الگوبرداری از روحالله خمینی، برخلاف آنچه ادعا میکند، خود بر همه امور مسلط است اما نمیخواهد مسئولیت بپذیرد! «ام الفساد» اوست. همانطور که آن دانشجوی بسیجی میگوید، منصوبان و دستگاههای تحت کنترل او غرق در فسادند. احمد مروی تولیت «آستان قدس» نیز میگوید «اجرای منویات مقام معظم رهبری نصب العین ما در آستان قدس رضوی است». مدیران پیشین و کنونی «بنیاد مستضعفان» نیز میگویند «اقدامات بنیاد مستضعفان بر اساس منویات و دستور رهبری است».
رهبر جمهوری اسلامی که این روزها لن خودورکوفسکی مشاور وزارت خارجه آمریکا نیز مانند بسیاری از مردم ایران وی را «سیدعلی گدا» مینامد و به او لقب «سیدعلی گشتاپو» نیز داده است، گمان میکند «دولت جوان و حزباللهی» علاج مشکلات کشور است! حال آنکه زمامداران کنونی همان دولتمردان و مسئولان «جوان» و حزباللهی قبلی هستند که در فساد و غارت منابع ملی و لطمه به منافع ملّی به همدیگر «سور» میزنند.
آنچه در سیاست خارجی پیش میرود به تمامی وابسته به این چرخهی معیوب و بیمار در داخل است. در حالی که کشور غرق در بحران اقتصادی و پیامدهای تحریم و کُرونا است، علی خامنهای به فلسطینیها در کرانه باختری رود اردن پیام میدهد که علیه اسرائیل مسلّح شوند و همزمان به دستور وی ۵ تانکر در آبهای کارائیب راهی ونزوئلا میشوند تا به نام «کمک» به دولت چپگرای کاراکاس، دولت آمریکا را به دام «برکت جنگ» بیندازند. این جنگطلبی در سیاست خارجی نیز تکراریست. با این تفاوت که: نه تنها نظام و مردم، همان نظام و مردم سالهای قبل نیستند بلکه جهان نیز همان جهان پیشین نیست!
حامد محمدی, کیهان لندن :