-در کمتر از دو هفته نزدیک به ۱۰ حادثه خساراتبار ناشی از آتشسوزی یا انفجار در کشور اتفاق افتاده که اغلب در مراکز حکومتی رخ دادهاند.
-آتشسوزی در مسجد ستاد فرماندهی ناجا در تهران، انفجار در پتروشیمی «بندر خمینی»، آتشسوزی در نیروگاه تبریز، آتشسوزی یکی از شعب بانک تجارت در تهران، آتشسوزی مجتمع بزرگ تجاری «زیتون» متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انفجار در شناور کُنارک ارتش در آبهای عمان، خروج قطار همدان- مشهد از ریل، آتشسوزی در فدراسیون کُشتی و آتشسوزی در اداره اطلاعات شهرستان جهرم رویدادهایی هستند که رسانهای شدند.
-آتشسوزی یا انفجار در مراکز و اماکن وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی همواره مشکوکاند. به ویژه اگر در یک دوره زمانی چند اتفاق مشابه رخ دهد.
– جمهوری اسلامی که همواره در پی بالا بردن «تابآوری» جامعه در برابر سیاستهای خرابکارانهی داخلی و خارجی خود بوده است، به نظر میرسد که اکنون تابآوری خودش در برابر ضربات خودساختهی بیرونی و درونی رو به پایان است.
به وضوح پیداست در ایران امنیت شهری به خطر افتاده و حوادث پیشبینی نشده و خسارتبار یکی پس از دیگری در سراسر کشور به وقوع میپیوندد.
روز شنبه ۳ خرداد «خانه کُشتی» محل تمرین تیمهای ملّی و مجموعه اداری فدراسیون کُشتی دچار آتشسوزی شد.
گفته شد این آتش سوزی به علت اتصال در سیمهای برق سه فاز اتفاق افتاده است. مسئولان فدراسیون بعد از این حادثه به محل مراجعه کرده و بعد اعلام شد پرسنل فدراسیون کُشتی در سلامت هستند و برای هیچکس اتفاقی نیفتاده است.
روز یکشنبه ۴ خرداد یکی از شعب بانک تجارت در خیابان «حافظ» در مرکز شهر تهران دچار آتش سوزی شد.
مدتی است که شمار حوادث ناشی از آتشسوزی و انفجار در تأسیسات و مراکز اداری و دولتی در ایران رو به افزایش است. روز یکشنبه ۴ خرداد نیروگاه تبریز هم دچار آتشسوزی شد و چند مصدوم برجای گذاشت!
این قبیل آتشسوزیها حتی اگر ارتباطی با مسائل امنیتی و خرابکاریهای احتمالی نداشته باشد و احتمال عمدی بودن آنها مطرح نباشد ناشی از عدم رعایت ایمنی و سوء مدیریت و عقبماندگی تکنولوژی حفاظت از بناها و تأسیسات و همچنین کمبود تجهیزات است.
درواقع سیستم با کمبود منابع مالی روبروست و پول کافی برای اختصاص به مسائل ایمنی و محافظتی موجود نیست و یا بودجه کاهش یافته و صرف امورات دیگری شده و میشود.
در نخستین ساعات بامداد یکشنبه ۴ خرداد مرکز تجاری «زیتون» متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واقع در شهرک «شهید بروجردی» در اتوبان «بعثت» در شرق تهران (سه راه افسریه) دچار یک آتشسوزی مهیب شد.
همزمان با آتشسوزی در مجتمع تجاری سپاه پاسداران در تهران، بخشی از تاسیسات پتروشیمی «بندر خمینی» (بندر شاهپور) در ساحل خلیج فارس نیز منفجر شد. فرماندار ماهشهر ادعا کرد این حادثه هنگام سرویس یکی از بویلرها به دلیل تجمع گاز در محفظه احتراق رخ داده است.
مجموعه پتروشیمی ماهشهر در سالهای گذشته بارها هدف حملات سایبری قرار گرفته است. ۱۷ اردیبهشت ساختمان دارایی «بندر خمینی» نیز توسط یکی از کارکنان به آتش کشیده شد. یکی دیگر از آتشسوزیهای مشکوک، حریق گسترده در ساختمان اداره اطلاعات شهرستان جهرم بود.
پیش از آن نیز مسجد «مالک اشتر» ستاد فرماندهی نیروی انتظامی حوالی میدان ونک تهران در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ آتش گرفت. ادعا شد این حریق هنگام عایقکاری گنبد مسجد رخ داده است.
آتشسوزی یا انفجار در مراکز و اماکن وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی همواره مشکوکاند. به ویژه اگر در یک دوره زمانی چند اتفاق مشابه رخ دهد.
آشفتگی در مدیریت کشور موضوع تازهای نیست که با این آتشسوزیها عیان شده باشد. رویدادهایی مثل انفجار در شناور کُنارک نیروی دریایی ارتش و خارج شدن قطار همدان به مشهد از ریل و سقوط دو واگن آن که پیش از اینها نیز حوادث مشابه دیگری در طول سالیان گذشته رخ داده، شاید در هرجای دیگری از دنیا و در شرایط بدون جمهوری اسلامی در ایران نیز اتفاق بیفتند اما تعداد و تداوم آنها با هیچ کشور و هیچ شرایطی قابل مقایسه نیست. ریشه و عوامل این حوادث پی در پی و نامنتظره را که اخیرا شمار آنها رو به افزایش است باید در جای دیگری جستجو کرد چرا که حتی با نگاه خوشبینانه اگر فرض بر این باشد که این حوادث «عادی» است اما وقتی حوادث عادی در یک دوره زمانی کوتاه و پشت هم اتفاق میافتد دیگر «غیرعادی» است!
جمهوری اسلامی که همواره در پی بالا بردن «تابآوری» جامعه در برابر سیاستهای خرابکارانهی داخلی و خارجی خود بوده است، به نظر میرسد که اکنون تابآوری خودش در برابر ضربات خودساختهی بیرونی و درونی رو به پایان است. این حوادث نامنتظره و پی در پی جدا از آتشسوزیهایی است که به تازگی در مراتع و جنگلهای کشور از جمله در گچساران، گناوه، دشتستان و بدره ایلام رخ داده و برای مهار آن نیروهای نظامی از ارتش و سپاه پاسداران به همراه هلیکوپتر به آن مناطق اعزام شدند. اگرچه در گچساران نیز منشأ آتشسوزی ساختمان «دانشگاه آزاد اسلامی» بوده است!
بخشی از این حوادث نیز مستقیم و غیرمستقیم مربوط به بیانگیزه بودن نیروی انسانی است. مشکلات معیشتی چنان زیاد است که پرسنل در ادارات و سازمانها از نظر فکری تمرکز و علاقهی لازم برای انجام امور را ندارند. در چنین شرایطی خواسته و ناخواسته بخشی از وظایف و مسئولیتها، از جمله کنترل ایمنی، نادیده گرفته میشود که در مواقعی میتواند شروع یک فاجعه باشد. صرف نظر از اینکه مسئولان این اماکن و تأسیسات، آموزش و امکانات و تجهیزات لازم را برای حفاظت از ایمنی و کنترل مداوم آنها داشته باشند یا نه!
وقتی نظام سیاسی دچار آشفتگی است، ساختار مدیریتی شروع به فروپاشی میکند و چنینی حوادث را میتوان به عنوان علائم آن ارزیابی کرد. در چنین شرایطی هر ساعت احتمال وقوع یک فاجعه هولناک با ابعاد کوچک و بزرگ وجود دارد. از تأسیسات نیروگاهها و سدها و پالایشگاهها گرفته تا زیرساختهای عمرانی همه به نوعی به منشأ تهدید تبدیل میشوند و خسارات جانی و مالی ناشی از تخریب آنها مانند همیشه متوجه شهروندان است. تداوم این حوادث است که مانند بحرانهای قبلی اعم از سیل و زلزله و ریزگرد و ملخ و تصادفات جادهای و البته آتشسوزیهای مداوم، و همچنین کُرونا، این واقعیت را بیش از پیش آشکار میکند که گویی مدیران و مسئولان فقط به فکر حفظ خود و نظام به هر قیمتی هستند و کشور و مردم را رها کردهاند! آنها ایمنی مردم و کشور را فدای امنیت خود و نظام میکنند!
کیهان چاپ لندن: