یک سیاهپوست امریکایی به نام جورج فلوید به دست پلیسی در شهر مینیاپولیس کشته شده است. عابرانی که شاهد خفه شدن این مرد غیر مسلح زیر زانوی پلیس بودند به آن اعتراض کردند و از صحنه کشته شدن این مرد فیلم گرفتند. این فیلم در اینترنت منتشر شد و مثل یک بمب انفجاری مردم را به اعتراض در خیابانها کشاند.
مردم این شهر و سایر شهرهای امریکا به این اتفاق و به تبعیض نژادی اعتراض کردهاند. آنها به خیابانها آمدهاند تا خشمشان را نشان بدهند و در آتش این خشم ساختمانها و ماشینهای زیادی به آتش کشیده شدهاند و درگیری بین مردم و نیروهای پلیس که سعی در آٰرام کردن آشوب دارند همچنان ادامه دارد.
مرد پلیس و سه همکارش که در صحنه قتل حاضر بودند، بلافاصله اخراج شدند. اف.بی.آی برای پیگیری وارد عمل شد، پلیسی که عامل اصلی بود دستگیر و اتهامی که به او وارد شده قتل شبه عمد است.
تصاویر شورش مردم شبانهروز از رسانهها و شبکههای اجتماعی در حال پخش شدن است.
خبرهای مربوط به این اتفاق دلخراش و اعتراضهای مردم امریکا را در همه جا میتوانید ببینید و بخوانید. اما قصد من اینجا توجه به موضوع دیگری است.
واکنش سیاستمداران جمهوری اسلامی
وزارت امور خارجه ایران دراینباره نوشته است: «ج.ا.ایران از قتل سیاه پوستان ابراز تاسف کرده، تبعیض نژادی مرگآور در آمریکا را تقبیح کرده و از مقامات آمریکایی می خواهد که عدالت را در خصوص اینگونه قتل ها اجرا کنند. صدای معترضان باید شنیده شود. سرکوب آمریکاییهای رنجدیده و محدودیت رسانه ها باید سریعا متوقف شود.»
این طنز نیست وقاحت است! و اگر فکر میکنید فقط یک نفر یا یک ارگان در جمهوری اسلامی است که چنین نوشتهای را منتشر کرده یا آن را بیان میکند، اشتباه میکنید حاکمان و حامیان جمهوری اسلامی در شرق و غرب عالم و حتی در خود کشور امریکا با استفاده از موهبت آزادی بیان با همین وقاحت آن را تکرار میکنند.
آنانی که چشم به کشتار مردم ایران، ظلم سیستماتیک به اقلیتهای قومی و مذهبی، زندگی تنگدستانه و قتل فاجعهبار کولبرانی که به دست پلیس ایران کشته میشوند و کشتار ۱۵۰۰ نفری که فقط به خاطر اعتراض به قیمت بنزین در خیابانهای ایران به ضرب گلوله جان باختند، بستند امروز از حامیان حقوق مردم امریکا هستند.
نمونه آن سید حسین موسویان مذاکرهکننده ارشد هستهای سابق ایرانی است که در امریکا از آزادی بیانش استفاده میکند و با انتشار صحنه قتل درباره این اتفاق مینویسد: «اگر چنین اتفاقی در ایران می افتاد، مقامات غرب و رسا نه های بزرگ غربی، آن را مستحق طرح در شورای امنیت سازمان ملل و اعمال تحریمهای متعدد حقوق بشری علیه ایران میدانستند.»
حتی محمود_احمدی نژاد که در سال ۸۸ مردم معترض را خس و خاشاک نامید و به خاطر ماندن او در قدرت دهها نفر در خیابانها به رگبار بسته شدند برای مقتول امریکایی این چنین دل میسوزاند: «برنامه قدرتهای جهانی ایجاد تفرقه است تا همه جوامع را تحت کنترل خود درآورند. کشته شدن جرج فلوید به شدت نگران کننده و ناراحت کننده بود و نتیجه نظم جهانی فعلی است که همه ما باید در برابر آن متحد شویم.»
آبان را نباید فراموش کرد!
۱۸ کودک در اتفاقات آبان کشته شدند که بعضی از آنها دانش آموزانی بودند که در راه خانه بودند. بعضی از آنها برای تماشای شلوغی خیابان ایستاده بودند. به بعضی از آنها از پشت شلیک شد. اما یک نفر از این سیاستمداران بی غیرت دروغگو ، به خون پایمال شده آنها اعتراضی نکرد!
یک نفر از قطع شدن چهار روزه اینترنت در ایران و کشتار ۱۵۰۰ ایرانی چیزی ننوشت! موسویان ها و احمدی نژادها و ظریف ها قتل عام مردم ایران را با سکوت خود توجیه کردند. دروغ نوشتند و همه تلاششان را کردند که این فاجعه فراموش شود.
رسانه ها را خفه کردند تا مردم یادشان برود که چه فاجعه ای رخ داد . و همانها امروز داعیه دار حقوق بشر برای مردم امریکا هستند. مرد پلیس امریکایی برای جرمی که به آن متهم شده محاکمه خواهد شد. چند نفر از مرتکب بان فاجعه آبان تاکنون متهم به قتل شدهاند؟ چند نفر به خاطر کشتن صدها نفر در خیابانها و شلیک مستقیم به سر معترضان بازداشت شدهاند؟ حتی حکومت حاضر نشد آمار جان باختگان را اعلام کند.
چند خانواده توانستهاند به خاطر کشته شدن عزیزانشان عزاداری کنند و با رسانهها سخن بگویند؟ بدون آن که از عواقب دردناک سخن گفتن در امان بمانند ؟ کافی است فقط به یاد آوریم چه بر سر خانواده « پویا بختیاری» آمد.
برای همین وقاحت و بی شرمی طرفداران جمهوری اسلامی و برای پایمال نشدن خون ۱۵۰۰ معترض مظلوم ایرانی است که آبان نباید فراموش شود.
منبع: کانال تلگرام نویسنده
مردم بی عرضه ایران هروقت بسیجی رادیدندوکشتنداونوقت به رهایی میرسند