اخیرا «پیمان جبلی»، معاون برون مرزی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مصاحبه با خبرگزاری فارس از تعطیلی چند شبکه برونمرزی خبر داد. او دلیل این تعطیلی را عدم تخصیص بودجه ارزی بیان کرد و در ادامه افزود: «از دست دادن این رادیو (رادیو دری ایران در افغانستان) و موج اف ام آن که مهمترین بستر پخش بوده، ضربه بزرگی به تبلیغات بینالمللی کشور ما میزند. مخصوصا کشور افغانستان که از مهمترین حوزههای همسایگی ما محسوب میشود و مسائل بسیار متعدد فرهنگی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی و … ضرورت کار در افغانستان را برای ما دوچندان میکند و از دست دادن این رادیو یعنی یک اتفاق بسیار بد که بعد از قطع شبکه الکوثر در منطقه عربی و شبکه سحر اردو در منطقه شبه قاره سومین ضربه کاری بر بنیه تبلیغات جمهوری اسلامی در خارج از کشور است.»
دشمن اگر دستش به صداوسیمای ج.ا میرسید، در اولین اقدام شبکه های برون مرزی مارا قطع میکرد تا مانع صدور آرمانهای انقلاب شود.
انفعال مسئولین در مواجهه با قطعِ پخش ماهوارهای شبکه های #الکوثر و #سحر به دلیل بدهی صداوسیما، دقیقا بازی در همین پازلِ دشمن است.#مرگ_رسانه_در_جنگ_رسانه pic.twitter.com/HwdAz6oTAu— احد آزادی خواه🇮🇷 (@ahadazadikhah) June 16, 2020
اهمیت ماجرا زمانی مشخص میشود که بدانیم حکومت جمهوری اسلامی ایران از دو دهه پیش به شدت بر روی تبلیغات برونمرزی متمرکز شده است و تلویزیونهای خارج از ایران که با زبانهای مختلف برنامهسازی میکنند، به عنوان بازوی اجرایی این هدف عمل میکنند.
از سالهای ابتدایی انقلاب، شعار صدور انقلاب با فرمان آیتالله خمینی در صدر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. با آغاز جنگ بین ایران و عراق، و پس از آغاز فعالیتهای رادیوی فارسی وابسته به عراق، ایران نیز درصدد پاسخ به این تحرکات تبلیغاتی عراق برآمد و دست به اقدام متقابل زد. پس از پایان جنگ و توسعه تلویزیونهای ماهوارهای در سراسر جهان، حکومت ایران به منظور جلوگیری از ورود نظرات نقادانه و رسیدن صدای نیروهای سیاسی مخالف، استفاده از ماهواره را در داخل کشور ممنوع اعلام کرد. در همین راستا با تمسک به شعار «تهاجم فرهنگی» که توسط آیتالله خامنهای مطرح شد، با خشونت تمام علیه کسانی که ماهواره داشتند، عمل میکرد.
این ماجرا تا یک دهه پیش هم از شدت بسیاری برخوردار بود که البته با عکسالعمل مردم و نارضایتی افکار عمومی مواجه شد. نقض حریم خصوصی و سلب امنیت در داخل خانه، مردم را به شدت عصبانی کرد. از این رو از شدت حمله به خانه مردم کاسته شد اما در سوی مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز سعی کرد با هزینههای سرسامآور به تاسیس شبکههای تلویزیونی در خارج از کشور اقدام کند. شبکههای سحر و العالم به زبان عربی، پرس تیوی به زبانهای انگلیسی و اردو، در کنار رادیو به زبان دری برای افغانستان، شکل گرفتند. این رسانهها تلاش بسیاری میکردند تا ایدئولوژی شیعه انقلابی با محوریت ولایت فقیه را ترویج کنند. پخش برنامههای مذهبی، سخنرانیهای سیاسی با ترجمه عربی و انعکاس مواضع حکومت جمهوری اسلامی در رابطه با فلسطین، لبنان، سوریه و کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، از برنامههای رسانهای جمهوری اسلامی بود.
این رسانهها به قدری برای ایران ارزشمند بودند که حتی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و علیرغم تحریمهای سنگین توسط جامعه بینالملل، ایران حاضر نبود از هزینه برای این شبکهها کم کند. به عبارت دیگر تهییج افکار عمومی و نیروهای وابسته به ایران و تاثیرگذاری بر افکار مردم منطقه برای حفظ نفوذ سیاسی ایران به شدت ارزشمند تلقی میشد.
فارغ از ارزش تبلیغاتی شبکههای برونمرزی صداوسیما، نزاع بین دولت و این سازمان نیز قابل توجه است. پیمان جبلی در ادامه مصاحبههای خود با اشاره به عدم تخصیص ارز توسط دولت، این کار را نوعی گروکشی عنوان کرد و آن را ناشی از لجبازی دولت با صداوسیما دانست. لازم به توضیح است که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران زیر نظر آیتالله خامنهای فعالیت میکند و رییس آن نیز توسط رهبر منصوب میشود اما بودجه آن توسط دولت پرداخت میشود.
از ابتدای روی کار آمدن دولت حسن روحانی این سازمان تمام قد علیه دولت مستقر جمهوری اسلامی فعالیت میکند. به همین دلیل دولت نیز با ابزار بودجه در برابر آن ایستادگی میکند. مدیران ارشد صداوسیما سعی زیادی دارند تا ثابت کنند که دلیل عدم اختصاص بودجه ارزشی به سازمان، تحریمها نیست. بلکه این دولت روحانی است که چوب لای چرخ آنها میگذارد.
رهبر جمهوری اسلامی معتقد است که ایران در یک جنگ رسانهای قرار دارد و از این رو فعالیت در این زمینه را بسیار مهم تلقی میکند. او دو سال پیش و در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان بدون اشاره به ضعف مدیریتی و مسؤولیت حکومت در قبال مشکلات جاری، دلیل اصلی نارضایتی مردم از حکومت ایران را جنگ رسانهای عنوان کرد. او گفت: «براساس اطلاعاتی که در اختیار داریم، دستگاههای جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی با حمایت مالی قارونهای منطقه اطراف ایران، تشکیلاتی را برای این جنگ رسانهای راهاندازی کردهاند و به طور جدی در حال برنامهریزی و تلاش برای آلوده کردن فضای تبلیغاتی و فکری جامعه هستند.»
اگرچه ماجرای سازمان صداوسیما به همین جا ختم نمیشود. فساد گسترده در سازمان صداوسیما و عدم اقبال و اعتماد عمومی به آن باعث شده تا کارکرد و نفوذ این سازمان در داخل کاهش یابد. پیشتر محمد سرفراز، رییس پیشین این سازمان در مصاحبه با عبدالرضا داوری، مشاور پیشین رسانهای محمود احمدینژاد از اعمال نفود مجتبی خامنهای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی و حسین طائب، رییس اطلاعات سپاه؛ در قراردادهای تجاری سازمان پرده برداشت.
او در این مصاحبه با اشاره به نقش مجتبی خامنهای در صداوسیما و زمینهچینی او برای حذف سرافراز، در کتاب خود چنین نوشته است: «در تعطیلات فروردین ماه ۹۵ جلسهای با آقای طائب داشتم و گفتم که من تشکر میکنم از شما و چون ممکن است آقایان را نبینم، از طرف من از آقای حسین محمدی و حاجآقا مجتبی تشکر کنید، زیرا زمینه را فراهم کردید که من از صداوسیما بروم و این جای تشکر دارد و من راحت میشوم. او بهجای اینکه تکذیب کند، گفت خوب میخواهی بعدش چی کار کنی؟ گفتم بازنشسته میشوم. »
او در کتابش به نظر سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در مورد شبکه العالم نیز اشاره میکند و میگوید که نصرالله با تاسیس شبکه العالم مخالف بود. او دلیل مخالفت دبیرکل حزبالله لبنان با تاسیس العالم را ناآشنایی مقامات ایرانی با جهان عرب عنوان میکند. وی همچنین مینویسد که وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز، به دلیل تفاوت نگرش دولت و صداوسیما به سیاست خارجی با تاسیس العالم مخالف بود. نهایتا سرفراز هر دو را راضی کرده و العالم تاسیس میشود. لازم به توضیح است که شبکه العالم در بیروت، بغداد و دمشق دفتر دارد و در سال ۱۳۸۲ تاسیس شده است.
علیرغم اینکه بسیاری از کارشناسان حوزه رسانه معتقدند که شبکههای عربزبان جمهوری اسلامی ایران نفوذ زیادی بر افکار عمومی عرب ندارند، در هر صورت به نظر میرسد با بسته شدن شبکههای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران، دست کم شاهد یک شکست در پروپاگاندای برونمرزی حکومت ایران هستیم.