«میخواستند به مادر و همسر هم حق کشتن زن را بدهند»
فائزه هاشمی رفسنجانی در نشست وبیناری که با حضور کثیری از افراد بهصورت مجازی، صبح سهشنبه،۲۳ ژوئن از سوی مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد با مدیریت دکتر عباس میلانی برگزار شد، شرکت کرد و به برخی پرسشها درباره فشار بر زنان، وضعیت سیاسی در ایران، انتقادات به جایگاه و فعالیتهای پدرش (اکبر هاشمی رفسنجانی) پاسخ داد.
در این نشست دو ساعته، هاشمی حقوق ضایعشده در زمینههای عرفی، فرهنگی و مدیریتی در ایران نسبت به زنان را فراوان دانست و تبعیض در قوانین نسبت به زنها و سقفهای شیشهای کاذبی که وجود دارد را ازجمله دلایل اصلی چنین وضعیتی توصیف کرد و گفت: «درزمینهٔ برخی مسائل فرهنگی مثل ورزش بانوان و مدیریت تا حدودی موفق بودیم اما درزمینهٔ قوانین نه و همچنان تبعیض فراوان است.»
خانم هاشمی یکی از مشکلات اصلی را نگاه امنیتی و سیاسی به مسائل زنان دانست؛«ورود دختران به ورزشگاهها و یا دوچرخهسواری زنان که مسئلهای اجتماعی است در سالهای اخیر بهشدت صورتی امنیتی و سیاسی به خود گرفته است.»
وی از اصلاحطلبان، بهخصوص مردان اصلاحطلب نیز انتقاد کرد که همچنان به برابری حقوق و مدیریت زنان اعتقادی ندارند و تلاشی نمیکنند و موضوعات و حقوق زنان برای آنان اهمیتی ندارد. ضمن آنکه وقتی مسائل زنان با موضوعات و مواضع دینی آمیختگی پیدا میکند این گروه از اصلاحطلبان عملاً جرئت و جسارت دفاع از زنان را از دست میدهند.
برادرانم ارث پدرمان را بهتساوی بین خودشان و ما تقسیم کردند
در ادامه عباس میلانی با اشاره به وقایع اخیری که سبب کشتهشدن رومینا و یا قتلهای ناموسی شده و میشود، از او پرسید آیا در چارچوب وضعیت موجود و قدرت قاهره فعلی میتوان به تحولی امید بست؟
خانم هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینکه خود را فمینیست اسلامی میداند گفت: «من اعتقاد ندارم اسلام واقعی با حقوق زنان و حقوق بشر مغایرت دارد. در برخی موارد خاص هم اگر نکتهای تبعیضآمیز وجود دارد، میتوان از آنها هم با توجه به شرایط زمان و مکان و مصلحت جامعه اجتهادی را اتخاذ کرد.»
وی افزود: «ما کلی آیه داریم در قرآن که میگوید ما زن و مرد را در کنار هم خلق کردیم اما برخی تندروها آن بخشهایی را تکیه و تبلیغ میکنند که برای موارد خاص نازلشده است که حتی در این موارد خاص هم افراد میتوانند برخورد متفاوت داشته باشند. برای نمونه وقتی پدرمان فوت کرد، برادرانمان ارث پدر را بهصورت تساوی بین خودشان و ما تقسیم کردند. درحالیکه ما به آنها چیزی نگفته بودیم و تقاضایی در این زمینه نکرده بودیم، اما خودشان به این تشخیص رسیدند.»
وی سپس گفت: «به نظر من محدودیت کامل و مطلق نداریم و مجمع تشخیص مصلحت برای همین مواقع تشکیلشده است و اسلام این قابلیت را دارد که با مسائل حقوق بشری و حقوق زنان تطابق یابد و یکی دو درصدی هم با توجه به شرایط زمان و مکان میتواند قابلیت تغییر را از احکام دینی اخذ کرد؛ اما اینکه در حکومت ما چقدر این قابلیت وجود داشته باشد من هم کمکم دارم ناامید میشوم.»
عمده تفسیرها از آیات قرآن مردانه است
وی برداشتهای متفاوت از اسلام و قرآن را توضیح داد و گفت: «ما حدود ۵۸ کشور اسلامی در دنیا داریم و در هر کشوری روایتی از اسلام حکمفرماست. از اسلام داعش تا اسلام آمریکایی تا اسلامی که در پاکستان، مالزی، اندونزی و یا عربستان و دیگر کشورها ارائه میشود که هرکدامشان مدعی هستند. متأسفانه در جمهوری اسلامی هم از یک دورهای خاص برداشتها بسیار افراطی شده و بهنوعی داریم تنه به داعش میزنیم.»
فائزه هاشمی به قتلهای ناموسی اخیر اشاره کرد و گفت: «در قرآن هیچ جایی چنین رفتاری را که پدر میتواند چنین برخوردی بکند و فرزندش را بکشد تائید نکرده است و اینها روایتهایی است که مشخص نیست چقدر صحیح است و روایت نمیتواند از نص قرآن جلوتر برود.»
او همچنین به تفاسیر مردانه از احکام و آیات قرآنی اشاره کرد و گفت: «متأسفانه ما زنان در این زمینهها، کوتاهی کردهایم و عمده تفسیرها از آیات قرآن مردانه است و به همین دلیل میتوانید سیطره نگاه مردانه را در تفاسیر قران شاهد باشید.»
هاشمی به قرآن بهعنوان یک سند ارزشمند از برابریخواهی بین همه انسانها اشاره کرد که ۱۴۰۰ سال قبل نازل شد، در عصری که دختران را زندهبهگور میکردند و پیامبر اسلام جلوی چنین فکر و فرهنگ خطرناکی را گرفتند.
ما نه حکومت دینی هستیم و نه حکومت انقلابی
در ادامه دکترعباس میلانی پرسید وقتی اینهمه تفاسیر مختلف از اسلام وجود دارد، چرا باید حکومت را بر اساس رأی مردم و عقل بنا نکنیم تا تمامی این تغییرات در چارچوب قانونی و بدون دغدغههای افرادی مثل مصباح یزدی اجرایی شود؟
فائزه هاشمی در پاسخ گفت: «یکی از شعارهای انقلاب در کنار استقلال و آزادی، «حکومت اسلامی» بود. آن زمان نمیگفتیم جمهوری اسلامی، بلکه میگفتیم حکومت اسلامی. توجه نداشتیم که این حکومتهایی که تحت عنوان دین، یک ایدئولوژی را ترویج میکنند، همانند مسیحیت در دوران قرونوسطی و یا حکومت شوروی که ایدئولوژی مارکسیستی را تبلیغ میکرد، چه جنایاتی میتوانند مرتکب شوند. من خودم بر این باورم که این حکومت اسلامی که ما برقرار کردیم درواقع اسلام را خراب کردیم و حکومتها نمیتوانند مدافع ایدئولوژیها باشند و ایدئولوژیها ابزار سوءاستفاده قرار میگیرند و تا مردمی که با احساسات، دل به این ایدئولوژیها دادند، متوجه آن بشوند. سالها گذشته و خیلی چیزها از دست خارج شده است. درحالیکه عقل و توجه و کاربرد آن از پایههای دین اسلام است و ما متأسفانه از عقل گریزان بودهایم.»
او ده سال اول انقلاب را از دید خودش، سالهای انقلابیگری نام نهاد که طبیعت انقلاب آن رفتارها را ایجاب میکرد و افزود: «سالهای حضور پدرم و نیز آقای خاتمی اگر ادامه پیدا میکرد شاید ما مسیر مناسبتری پیدا میکردیم، اما از دوران آقای احمدینژاد، ما دوباره در سراشیبی سقوط افتادیم، از عقل فاصله گرفتیم و به مسائل غیرعقلانی نزدیک شدیم و تصمیمات ما نیز رابطه کمتری با عقل داشت و این اشتباه بزرگی بود. با این کار ضربه بیشتری به دین زدیم و دین را خراب کردیم و ضمن آنکه به بسیاری از اهداف انقلاب هم نرسیدیم و از عمده آنها منحرف شدیم. ما الآن نه حکومت دینی هستیم و نه حکومت انقلابی.»
ادامه این نشست زنده و آنلاین طرح پرسش مخاطبان بود که به گفته آقای میلانی بیش از ۱۰۰ پرسش بهصورت مکتوب طرح شد.
پرسشی درباره تأکید دولت آقای ترامپ بر جنبش زنان طرح شد و اینکه این تأکید چه تأثیری بر جنبش زنان داشته و زنان و دختران ایرانی چه فعالیتهایی باید انجام دهند که بتوانند بر این مردسالاری سیطره پیدا کنند.
فائزه هاشمی در پاسخ گفت که «خوشبختانه دختران و زنان ایرانی مسیر خودشان را بهدرستی یافتهاند و میدانند که حقوقشان چیست و با آن بهخوبی آشنا هستند و در ادامه نیز ابزار بیانشان را از طریق فضای مجازی بهخوبی پیداکردهاند و بهصورت گسترده و عمومی میتوانند آن را در سراسر جهان مطرح کنند. از آن گذشته از شجاعت خوبی برخوردارند و حاضرند برای رسیدن به این حقوق هزینه بدهند. مثل موضوع ورود به استادیومها که چقدر استقامت کردند و حتی کتک خوردند و زندان رفتند اما توانستند توجه جهانیان را به خودشان جلب کنند و سبب شوند که فدراسیون جهانی فیفا وارد عمل شود و آن فشار را وارد آورد. از این منظر فشار و تأکید سازمانهای بینالمللی بهتر از حکومتها و یا فشارهای آقای ترامپ و دولت آمریکا هستند و حمایتهای بیرونی این حرکتهای درونی را میتواند تقویت کند.»
باحجابم اما با حجاب اجباری مخالفم
بخشی از سؤالات به حجاب اجباری اختصاص داشت که از خانم هاشمی پرسیدند نظر شما درباره حجاب اجباری چیست و چرا در گذشته درباره حجاب اجباری کمتر صحبت کردید و اگر معتقد به برابری مرد و زن هستید، چرا فقط زنها باید حجاب اجباری را رعایت کنند و آیا حجاب خود مانع پیشرفت زنان نمیشود.
فائزه هاشمی با اشاره به اینکه دین او سنتی است و حجاب را کامل رعایت میکند گفت که «با حجاب اجباری مخالف است و افزود همچنان که رضاشاه اشتباه کرد که کشف حجاب کرد به همان نسبت ما هم اشتباه کردیم که حجاب را اجباری کردیم. اگر در گذشته دراینباره حرفی نزدم به این دلیل بود که وقتی انقلاب شد من دختری ۱۶ ساله بودم و بهرغم آنکه در همان سالها برخی در مخالفت با حجاب اجباری تظاهرات کردند اما من در آن وادیها نبودم. بعدها هم تمرکزم روی ورزش زنان و مباحثی در مجلس شده بود و در آن سالها هم شدت مطالبات مربوط به مخالفت با حجاب اجباری تا این اندازه بالا نبود که توجه من به آن جلب شود؛ اما وقتی روزنامه زن را منتشر کردم تا آنجایی که به یاد دارم به بحث حجاب اجباری هم بسیار پرداختیم.»
فائزه هاشمی همچنین گفت که «در اسلام هم حجاب اجباری وجود ندارد و برخی از علماء هم با این موضوع مخالفت کردهاند و آن را حکمی اسلامی نمیدانند. درباره اینکه حجاب را مانع پیشرفت میدانم یا نه بر این باورم که حجاب مانع پیشرفت نیست و در ۵۸ کشور اسلامی انواع و اقسام حجابها وجود دارد و حجاب منحصر به چادر نیست.»
خانم هاشمی همچنین درباره برابری زن و مرد و تناقض اجباری بودن حجاب گفت: «طبیعی است که برابری زن و مرد به این معنا نیست که ما اختلافات فیزیولوژیک بین زنان و مردان را نادیده بگیریم مثلاً بگوییم که چرا مردان حامله نمیشوند و فرزند به دنیا نمیآورند. ما باید برابری را در حقوق ببینیم و نه در امور دیگر و ضمن اینکه در اسلام به مردها هم توصیهشده که لباس مناسب تن کنند و اسلام این تفاوتها را دیده و برای آنها دستورالعمل دارد.»
پدرم گفته بود پیشنویس قانون اساسی را مستقیم به رأی بگذارند
پرسش بعدی درباره پدر او، اکبر هاشمی رفسنجانی بود که پرسیده شد: «پدر شما معمار قانون اساسی بود و چرا شما در مورد این نقش و نابرابریهایی که در قانون اساسی برای زنان ایجاد شد انتقادی ندارید و درباره کدام بخش از زندگی پدرتان با او همدلی بیشتری دارید و درنهایت اینکه درباره نقش آقای هاشمی و خانواده شما در برخی اتفاقات همانند کشتارهایی که شده و یا حیفومیلها و فسادهایی که از اموال شده توضیح دهید.»
خانم هاشمی رفسنجانی نقش پدرش در تدوین قانون اساسی را بسیار جزئی دانست و گفت آن را خبرگان تدوین کردند و پدرم با پیشنویس قانون اساسی موافق بود. او با اشاره به خاطرهای که ابراهیم یزدی از نشست شورای انقلاب درباره قانون اساسی در کتابش نوشته است، گفت: «آقای ابراهیم یزدی در خاطرات خودشان آوردهاند که آقای هاشمی مخالف ارجاع پیشنویس قانون اساسی به خبرگان برای تائید بود و گفته بودند وقتی این قانون برود به خبرگان معلوم نیست چه از توی آن در بیاید و این را ندهید دست ۷۲ آخوند که معلوم نیست چه بلایی سرش بیاورند و دیگر دست شما نیست و خرابش میکنند و مستقیم به رأی مردم بگذارید. اتفاقاً به توصیه بابا عمل نشد و بسیاری از تغییرات در همان مجلس خبرگان اتفاق افتاد. البته پدرم نیز آنجا بود اما جزو معماران اصلی نبود. پدرم سیاستی داشت که فکر میکرد میتواند مملکت را به سمت اهداف انقلاب و برابریها و آزادیها ببرد و بر این باورم که ایشان در دوره خودش و آقای خاتمی تا حدودی موفق بودند.»
وی همچنین گفت که با پدرش همیشه درباره حقوق زنان بحث میکرد که چرا چنین قانونی نوشته شد و سپس به پایاننامه دوره فوقلیسانسش اشاره کرد و افزود: «اتفاقاً من در پایاننامهام روی پنج مورد «شهادت»، «دیه»، «حضانت»، «تابعیت» و «ریاست جمهوری زنان» با برخی از مجتهدین و علما گفتوگو کردهام که یکی از افرادی که مصاحبه کردم پدرم بود که در تمامی این زمینهها ایشان معتقد به برابری بود و میگفت که این اختلافنظری فقهی است. لذا پدرم در این زمینهها باورهای بسیار پیشرفتهای داشتند اما نتوانستند آن ایدهها را عملیاتی کنند. بسیاری فکر میکردند و هنوز هم فکر میکنند که ایشان همهکاره بودند اما درواقع اینچنین نبود.»
خانم هاشمی درباره نقش پدرشان در کشتارهایی که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد و نیز شایعاتی که درباره فساد و سوءاستفاده از قدرت در خانواده هاشمی رفسنجانی وجود دارد گفت: «این برداشتها نادرست است ضمن اینکه درباره فساد این روزها شما میبینید که قوه قضاییه بهظاهر یا درواقع به مسائل میپردازد و چیزی از ما درنیامده که اموالی گرفته باشیم اعم از رشوه، دزدی و اختلاس و یا سوءاستفاده، درحالیکه بسیار دنبال این بودند که بتوانند نسبتی را به ما در اینگونه مورد بدهند که ناکام ماندند.»
وی به باورهای پدرش نیز اشاره کرد و گفت: «در مواجهه با رخدادهای انقلاب دو عقیده وجود داشت. آقای منتظری و خیلیهای دیگر منتقد بودند و از صحنه انقلاب حذف شدند، اما پدرم عقیده داشت که باید بماند و بسازد و اصلاح کند اما ایشان موفق نشد و از سال ۸۴ به بعد خودش وارد نقد شده و مشکلات را میگفت و انتقاد میکرد.»
لایحه مقابله با خشونت علیه زنان ناقص و بسیار خطرناک است
سؤال بعدی را فرناز فصیحی از نیویورکتایمز درباره قضیه قتل رومینا به دست پدرش پرسید و گفت که قرار است قانونی در مجلس گذرانده شود و دولت روحانی نیز از این قانون حمایت کرده است. این قانون تا چه اندازه میتواند جلوی تکرار مواردی ازایندست را بگیرد؟
خانم هاشمی با اشاره به اینکه قانونی در مجلس در جریان نیست که مرتبط با موضوع رومینا باشد، به پیشینه تاریخی لایحهای اشاره کرد که در زمان خانم مولاوردی، معاون سابق امور زنان و خانواده رئیسجمهوری ایران تهیه شد و بر جلوگیری و مجازات تمامی خشونتهایی که علیه زنان انجام میشود ازجمله خشونت در خانواده و دیگر خشونتها تمرکز داشت. به گفته او «چون تمامی لوایحی که با امر قضا در ارتباط باشند مستقیم به مجلس ارسال نمیشوند و یا باید قوه قضاییه خودش تهیه کند و یا اینکه قوه مجریه با واسطه آن را به مجلس بفرستد. این لایحه در زمان آقای لاریجانی در قوه قضائیه ماند. در زمان خانم ابتکار، خیلی پیگیری شد تا اینکه آقای رئیسی، ریاست قوه قضاییه را به دست گرفتند. در دوره ایشان هم مجلس و خانم ابتکار خیلی پیگیر شدند که لایحه به مجلس بیاید برای تصویب، اما وقتی لایحه به دست نمایندگان مجلس رسید، آنها دیدند که قوه قضاییه تغییرات وحشتناکی در لایحه داده است و لذا گفتند بهتر است که اصلاً این لایحه به مجلس برای بحث و بررسی و تصویب نرود چون خطاهای زیادی داشت و خطرناک بود و مخالف آن چیزی بود که دولت نوشته بود. مثلاً بخشی بود که ربطی به خشونت نداشت و اگر کسی حجاب یا مسائل موجود زنان را نقد کند در این قانون مجرم است و باید مجازات شود و یا مقابله با بدحجابی خشونت نیست و حق برخوردکننده است. لذا گفتند این ادامه پیدا نکند.
الآن بعد از اتفاقی که برای رومینا به وجود آمد، ریاست جمهوری پروسهای را مشخص کرده که آن را اصلاح کنند و بفرستند به مجلس که البته با توجه به تغییر مجلس و اینکه رئیس کمیسیون زنان خودش ضد زن است و در این کمیسیون هم تنها یک زن هست، معلوم نیست که بر سر این لایحه چه خواهد آمد؟»
به گفته خانم هاشمی در این لایحه در موضوع قتلهای ناموسی نهتنها قانون مجازات را اصلاح نکردند که پدر به قصاص برسد، بلکه نوشته بودند مادر و همسر هم حقدارند دختر را بکشند و مجازات نشوند.
برخی قوانین درباره زنان اصلاح شدند
وی درباره اجرای قوانینی در حمایت از زنان گفت: «هم قوانین نادرست و تبعیضآمیز وجود دارد و هم قوانین درستی وجود دارد که درست اجرا نمیشود که مثلاً درباره حقوق بشر و یا در مورد قانون اساسی و یا اعتراضات که در قانون اساسی تصریحشده نیازی به مجوز نیست و قانونی است اما اجرا نمیشود.»
خانم هاشمی در پاسخ به این پرسش که تاکنون فشارهای داخلی درباره تغییر رفتار حکومت درباره زنان پاسخ نداده و تنها موردی که آنهم بهصورت محدود پاسخ داده، بحث ورود به استادیوم بوده که آنهم با فشار فیفا رخداده است، گفت: «الآن بیمهها، دیه را برابر پرداخت میکنند و یا برنامههای آموزشی، برابر است و یا ورود گسترده زنان در اجتماع و فعالیتهای مدیریتی و یا در ماجرای تابعیت حاصل از مادران ایرانی و پدران خارجی که تصویب شد ازجمله قوانینی است که اجرا میشود و لذا نباید بگوییم هیچ اتفاقی نیفتاده است.»
یکی دیگر از مخاطبان پرسید که آیا هراس ندارید که با یکنهاد خارجی (مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد) صحبت میکنید و نگران فشارهای جمهوری اسلامی نیستید؟
خانم هاشمی گفت: «افراد باید بتوانند به راحتی حرف بزنند تا دچار ریاکاری و فریب نشوند و من نیز سعی کردم حرفم را بزنم و نظرم را بگویم و البته از زمانی که نماینده شدم دارم هزینه حرفهای خودم را میدهم؛ زندان رفتیم والان هم استاد اخراجی هستم و ضمن اینکه به من گفتند که گروه مطالعات ایرانی نهادی مستقل است.»
فائزه هاشمی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید تغییر محسوسی در چارچوب وضع موجود و از طریق انتخابات ریاست جمهوری به وجود آید گفت:
«تغییر محسوس به نظرم امکانپذیر نیست و از سال ۹۲ به اینطرف کلی اتفاقات رخداده اما دو عامل سبب شد که آن تغییرات صورت نگیرد؛ اول اینکه اصولگرایان موانع خودشان را جدیتر و انتصابات غیرمردمی را بیشتر کردند و از طرف دیگر بخشهایی از اصلاحطلبان وقتی پیروز شدند، یادشان رفت مردم برای چه به آنها رأی دادهاند و دلیل این ناامیدی این بود و هست که پس از تظاهرات در سالهای ۹۶ و ۹۸ به نظرم اصلاحطلبان بیشتر در بیانیههای خود بهطرف حکومت غش کردند بهجای اینکه طرف مردم را بگیرند. من هم وقتی چنین وضعیتی را دیدم، رای ندادم.»
وی درباره آینده گفت: «احتمال اینکه حکومت در انتخابات ریاستجمهوری آینده یکدست شود وجود دارد و این فرصتی است تا برخی از مطالبات در حوزه سیاست خارجی و داخلی که جریان مخالف اصلاحات علاقهمند نبود حل آنها به نام اصلاحطلبان نوشته و تمام شود، از سوی آنان پیگیری و حل شود. اگر رئیسجمهوری انتخاب شود که مانند آقای احمدینژاد نباشد و یک تجربه و عقلانیتی داشته باشد و به همان مسائل مبتلابه سیاست و اجتماع توجه و برای حل آنها گامهای اساسی بردارد شاید یک گشایشی صورت بگیرد و این البته اگری بزرگ است که من چندان به آن امیدی ندارم.»
جمهوری اسلامی باید به زباله دان تاریخ ریخته شود.