– در ایران، دولت هم بخشی از بازار است، هم خریدار است، هم فروشنده و هم ناظر و هم تصمیمگیر! نه بازار آزاد داریم نه اقتصاد کاملاً دولتی! به این ترتیب بازار کاملاً میتواند غیرقابل پیشبینی باشد و به تابعی از تصمیم مدیران تبدیل شود
– بازار سرمایه جمهوری اسلامی به شدت سیاسی و غیرشفاف است و اخبار خارجی و داخلی روی آن تأثیر زیادی دارد. رانت نیز جای خود را دارد و بسیاری از آنها که با عوامل حکومتی نسبتی دارند با رانت و اخبار مهم و دست اول معامله میکنند.
– آن خطری که بورس را بیشتر از هر چیزی تهدید میکند شفاف نبودن ساز و کار فنی اجرایی آن است. از صفر تا صد بورس در دست دولت است و میتواند در هر شرایطی آن را مطابق میل خودش کنترل و هدایت کند.
– آنها که رانت ندارند و تحلیل بازار را بلد نیستند و همینطور به صورت شانسی در بورس خرید و فروش میکنند، باید به فکر خطرات جدی آن نیز باشند. بورس اگر هم سود بدهد به افراد صبوری که نیاز فوری و کوتاهمدت به پولشان ندارند سود میدهد.
– مردم باید بدانند بورس جای پول فروش خانه و اتومبیل و یا وام و بطور کلی پولهایی که تنها دارایی صاحبانشان است و ممکن است بر اثر ریسک از بین بروند، نیست.
روشنک آسترکی – بازار بورس طی هفتههای گذشته با نوسانات و ریزشهای عظیم روبرو بود. با وجود اینکه شاخص بورس در ماههای گذشته رشد کرده و به بیش از ۲ میلیون واحد رسیده بود اما در امردادماه در فاصلهی کمتر از ۱۰ روز بیش از ۳۰۰ هزار واحد کاهش یافت.
هرچند برخی حامیان دولت اصرار دارند ریزشهای ناگهانی و ادامهدار در امردادماه «اصلاح عادی بازار» بوده اما برخی دیگر از کارشناسان دست پنهان دولت در این بازار را عامل این تلاطم ارزیابی میکنند.
دولت از آغاز سال جاری اعلام کرده بود که سهام پالایشگاهها را امردادماه در بورس عرضه میکند اما در روزهایی که سهامداران در انتظار عرضه این سهام بودند، طی دو روز خبرهای متناقضی از سوی سازمان خصوصیسازی، وزارت اقتصاد و وزارت نفت درباره عرضه سهام پالایشگاهها منتشر شد و نمادها یکی پس از دیگری «قرمز» شدند.
سهامدارانی که طی ماههای گذشته با وعدههای دولت از سوددهی بازار بورس سرمایه خود را به این بازار ریخته بودند حالا بیش از پیش نگران از دست رفتن دارایی خود هستند.
کیهان لندن در ارتباط با عوامل سقوط بزرگ بورس و آینده این بازار با یکی از کارشناسان بورس تهران گفتگو کرده که بنا به درخواست وی نام او محفوظ میماند.
-در هفتههای گذشته بورس دچار نوساناتی شد که با اصلاحات بازار طی ماههای گذشته متفاوت بود. برخی معتقدند دولت بازار را دستکاری میکند و سبب این نوسانات میشود. نظر شما چیست؟
-بازار یعنی عرضه و تقاضا. کسی میفروشد و کسی میخرد؛ گاهی قیمتها مورد تردید خریدار قرار میگیرد و آن نماد یا کل شاخص باید اصلاح شود. بررسیهای تکنیکال یا آنالیز دادهها و یافتن یک فرمول بر اساس نوع رفتار خریدار و فروشنده که تا حدود زیادی امکان پیشبینی رفتارهای تکرارشونده را میدهد، از همین تصمیمها شکل میگیرد. اما در ایران، دولت هم بخشی از بازار است، هم خریدار است، هم فروشنده و هم ناظر و هم تصمیمگیر! نه بازار آزاد داریم نه اقتصاد کاملاً دولتی! به این ترتیب بازار کاملاً میتواند غیرقابل پیشبینی باشد و به تابعی از تصمیم مدیران تبدیل شود؛ «رانت» هم که جانشین «کارشناسی و بررسی و آنالیز» شده است. یکبار محسن رضایی سردار سپاه پاسداران درباره عملیات کربلای پنج که خیلی از نیروهای ایرانی در آن شهید شدند گفته که «آن عملیات یک عملیات فریب بود»؛ الان مسئله دولت و بورس هم همان عملیات فریب است.
به عنوان مثال در این دوره شاخص کلی انتظار میرفت که حدود دو میلیون اصلاح کند؛ به ویژه اینکه نمادهای شاخصساز و به ویژه بسیاری از پتروشیمیها که در سبد «دارا دوم» بودند به صورت شارپ و یکنفس رشد کرده بودند. در آن موقعیت اینکه اصلاح صورت بگیرد و بازار کمی به سمت اصلاح برود طبیعی است اما اصلاح به صورت عملیات غافلگیری آغاز شد! در صبح ۲۰ امرداد وبسایت «همفکران» به نقل از معاون سازمان خصوصیسازی عرضه صندوق «دارا دوم» که شامل پالایشگاهها بود را تکذیب کرد در حالی که از مدتها پیش در مورد «دارا دوم» تبلیغ میشد و سیمای جمهوری اسلامی نیز در یک برنامه از عرضه این صندوق خبر داده بود. با توجه به اینکه لیدر بازار و شاخصساز «شپنا» (پالایش نفت اصفهان) و سایر پالایشیها بودند و شاخص به کمک اینها رشد کرده بود، اول وقت از ساعت ۹ با باز شدن بازار، تردید در وضعیت صندوق «دارا دوم» به وجود آمد و کمکم موج فروش آغاز شد و با فشار فروش «شپنا» توسط ناظر بازار متوقف شد! سپس مدیر روابط عمومی آن را تکذیب کرد و گفت سوء برداشت بوده. با این خبر موج مثبت به بازار برگشت و «شپنا» باز شد و دوباره صف خرید تشکیل شد. دقایقی بعد دوباره فایل صوتی رئیس سازمان خصوصیسازی منتشر شد و همراه با جوّ منفی، فشار فروش به وجود آمد و دوباره صفهای خرید به صفهای فروش تبدیل شدند.
چند روز بعد از این ماجرا در حالی که بازار چند روز ریزش و اصلاح را به خود دیده بود، خریدارها در بازار غلبه پیدا کردند و بازار به سمت مثبت شدن رفت و بسیاری تصمیم گرفتند از نمادهایی خرید کنند؛ در ساعتهای پایانی به یکباره یک عرضه بسیار پر فشار به بازار تحمیل شد که بعدا اعلام کردند «سهام عدالت» به صورت گسترده به بازار عرضه شده و به این ترتیب صفهای خرید ریزش کرد و از آن پس حقوقیها با عرضههای شدید بازار را تا یک میلیون و ششصد هزار پایین آوردند. بهعنوان مثال حقوقی «شپنا» از مورخه اول مرداد تا سوم مرداد، بالغ بر هزار میلیارد در قیمت بالا فروخت. این فروش حقوقیها باعث شد که در بسیاری از نمادها ریزش بالای چهل درصدی داشته باشیم. سپس در روز پایانی اصلاح به عنوان قهرمان و منجی وارد شدند و سهام مردم مستأصل و ترسیده را مفت خریدند تا دوباره در قیمت بالا بفروشند! جالب است که علاوه بر این کارهای عجیب و غریب قادرند سفارشگیریها را هم مختل کنند.
تجربه فعالان بازار بورس نشان میدهد که سازمان بورس و اوراق بهادار میتواند سفارشهای آنلاین را مدیریت کند. تجربه فعالان قدیمی بازار نشان میدهد در موارد خاصی بسته به تصمیم مدیران بورس یا مدیران وزارت اقتصاد یا بطور کلی آنچه به اصطلاح «دولت» نامیده میشود، میتوانند سفارشهای خرید یا فروش را با تأخیر به هسته معاملات ارسال کنند تا روند معاملات تغییر کند. مثلاً اگر بازار صعودی است میتوانند با عدم دریافت سفارشهای خرید، طرف عرضه را تقویت کنند تا بازار اصلاح شود و برعکس وقتی بازار ریزشی است با عدم ارسال سفارشهای فروش، میتوانند سفارشهای خرید را تقویت کنند و مسیر طبیعی بازار را تغییر دهند. این مورد را اگر در کنار تبانی بازیگردانان بزرگ بورس، اعم از حقیقی و حقوقی، بگذارید میتوان نتیجه گرفت دستکاری یا تأثیرگذاری بر بازار به دو روش انجام میشود: یک روش، روش فنی و نرمافزاری، و روش دیگر هم توسط تبانی با ورود و خروج پول. در این دوره همه اینها را به صورت کلکسیون با هم داشتیم. بازار بورس ایران کلکسیونی از تباهی و فساد و تبانی و رانت است.
-آمارها میگویند ۵۰ میلیون حساب بورسی در ایران وجود دارد که غالب آنها طی چند ماه گذشته صادرشده و دستکم ۳۰ میلیون آن فعال است. به نظر شما ورود این میزان معاملهکننده که اکثراً غیرحرفهای و ناآگاه به شرایط و معادلات بورس هستند، تهدیدی برای بازار، بهویژه در اصلاح بازار، به شمار نمیرود؟
-فعال بودن ۳۰ میلیون کاربر جدید که اغلب غیرحرفهای هستند و آشنایی کمی با بازار دارند موجب شده بُعد تحلیلی بازار تضعیف شود و بورس جمهوری اسلامی شرایط بسیار پر هیجانی داشته باشد. رفتار گلهای به معنای تابعیت محض از احساسات جمعی نیز وجه دیگر آسیبی است که بورس کشور دارد. شایعات قدرتمندتر از اخبار رسمی است. بنابراین بازار به یک صعود و نزول بسیار قدرتمند اما غیرمنطقی دچار است. این مورد در کنار بازه ۵ درصدی نوسان، موجب شده بازار یا صف خرید باشد یا صف فروش!
– آیا کارگزاریها یا سازمان بورس اوراق بهادار برنامهای برای بالا بردن سطح دانش و مهارت معاملهکنندگان تازهوارد که با این بازار آشنا نیستند دارند؟
-کارگزاریها ملزم به اخذ آزمون در هنگام ثبت نام مشتریان هستند اما هیچیک آزمونها را بطور واقعی اجرا نمیکنند، صرفاً پاسخ پرسشها از قبل علامت زده شده و این فرآیند کاملاً صوری است. دولت و کارگزاریها هیچ برنامهای برای آموزش مشتریان ندارند و تنها کاری که کردهاند افزایش تقاضا با تبلیغات و هدایت سرمایهها به بورس است و از آن طرف عرضههای شدید را اجرا میکنند، چه با افزایش سرمایه و افزایش شناوری و چه از طریق عرضه اولیه شرکتها به بورس؛ جدا از اینکه بسیاری از مردم در تأمین معاش دچار مشکل شدهاند و باید از جایی در این رکود پول در بیاورند؛ برخی هم برای حفظ ارزش ریال مجبورند وارد بورس شوند در حالی که فقط شنیدهاند بورس جایی است که خوب سود میدهد بدون آنکه بدانند سود همان جابجا شدن پول است و افرادی که آگاهی و تجربه ندارند بجای کسب پول، آن را از دست میدهند!
این شرایط باعث شده که آدمهای فرصتطلبی هم پیدا شوند و با ترفندهای مختلف به مردم به اصطلاح «سیگنال» بفروشند یا راهنمایی کنند؛ اگر این مسئله را بررسی کنید خودش دنیایی از کلاهبرداری است که مردم ساده و بیتجربه و اغلب مستأصل قربانی آنها میشوند. «سیگنال فروشی» برای خودش یک حرفه بسیار پرسودی شده و در بسیاری مواقع کلاهبرداری است برای اینکه سهام خود را در قیمتهای بالا به مردم بفروشند.
-مهمترین سوال مردم عادی که بر اثر تبلیغات دولت وارد بازار بورس شدند اینست که «بمانیم یا برویم؟» توصیه شما به این دست از سهامداران که اکثرا در هفتههای گذشته زیانهای هنگفتی کردهاند چیست؟ در بازار بورس بمانند یا بروند؟
-پاسخ به این پرسش سخت است؛ بورس در همه جای دنیا با ریسک همراه است. اگر کسی برای کسب سود بدون ریسک آمده باید هرچه زودتر بازار بورس را ترک کند! نه تنها بورس ایران را بلکه فارکس و سایر بازارها هم همینطور هستند. اما جدا از ریسکهای طبیعی و ذاتی این بازارها، بازار سرمایه جمهوری اسلامی به شدت سیاسی و غیرشفاف است و اخبار خارجی و داخلی روی آن تأثیر زیادی دارد. رانت نیز جای خود را دارد و بسیاری از آنها که با عوامل حکومتی نسبتی دارند با رانت و اخبار مهم و دست اول معامله میکنند.
آنها که رانت ندارند و تحلیل بازار را بلد نیستند و همینطور به صورت شانسی در بورس خرید و فروش میکنند، باید به فکر خطرات جدی آن نیز باشند.
اقتصاد ایران غیرشفاف است و ما نمیدانیم واقعاً ارزش واقعی نمادها چقدر است و چگونه محاسبه میشود. چندی پیش تعدادی نماد پالایشی عرضه شد و مردم بیچاره با قیمتهای گزاف خریدند ولی بعد ناظر متوقف کرد؛ چرا که برخی فقط روی کاغذ پالایشی بودند و در واقعیت چنین چیزی وجود نداشت! نمادهای «پتروشیمی ممسنی» و «پتروشیمی داراب» صرفاً زمین بودند. حالا معلوم نیست این نمادها کی باز شوند و تکلیف پولهای مردم چه میشود و اگر از ابتدا پتروشیمی نبوده چرا به عنوان پتروشیمی وارد شده و دقیقاً قیمت عرضه، نمایندهی ارزش چه چیزی بوده است؟ اینها ریسکهای یک بازار ناشفاف است. حالا مردم اگر میتوانند از این تلهها بجهند در مرحله بعد باید به آن بهعنوان سرمایهگذاری بلندمدت نگاه کنند و از منفی شدن بازار نترسند و سهام ارزشمند خود را دو دستی به رانتخواران و تبانیگران تقدیم نکنند. برای این کار نباید با وام و قرض و پول جهاز و فروش ماشین وارد بورس شوند. بورس اگر هم سود بدهد به افراد صبوری که نیاز فوری و کوتاهمدت به پولشان ندارند سود میدهد. مردم باید بدانند بورس جای پول فروش خانه و اتومبیل و یا وام و بطور کلی پولهایی که تنها دارایی صاحبانشان است و ممکن است بر اثر ریسک از بین بروند، نیست.
– گفته میشود که مهمترین انگیزه دولت برای کشاندن مردم به بازار بورس، جبران کسری بودجه است. به نظر شما دولت چه اندازه توانسته به این هدف دست پیدا کند؟
-مهمترین انگیزه دولت برای تقویت طرف تقاضا در بورس میتواند کسری بودجه باشد اما این موضوع ابعاد مهم دیگری نیز دارد، حکومت جمهوری اسلامی در تمام این چهار دهه از تولید مسکن، اتومبیل و حفظ ارزش پول ملی در برابر طلا و ارز ناتوان مانده و با جریان بورس تلاش میکند سرمایهها را از دیگر بازارها جذب کند تا بلکه بتواند از موجهای افزایش شدید قیمتهای مسکن، ماشین و ارز و طلا جلوگیری کند یا آنها را به تأخیر بیاندازد.
ولی با تقاضای شدید ۳۰ میلیون ایرانی در بازار بورس همچنان شاهد افزایش قیمت افسارگسیخته مسکن هستیم! حال فرض کنید این سرمایه عظیم موجود در بورس، از همان ابتدا وارد بازر ارز و مسکن و اتومبیل و طلا میشد! البته اصلاً به این معنا نیست که مشکل اینطوری حل میشود چون برای اینکه پول در بورس بماند باید جذابیت داشته باشد، یعنی سود بدهد. بازار تا کی میتواند به این همه کاربر سود بدهد؟! آنهایی هم که سود میکنند به تدریج ترجیح خواهند داد، سودهای به دست آمده را در حوزههای دیگر سرمایهگذاری کنند.
-در چنین شرایطی اوضاع بازار بورس ایران را در ماههای آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
-آینده بازار بورس در هالهای از ابهام است. رشد شدید شاخص کل با واقعیتهای کارخانهها و تولیدات آنها مطابقت ندارد! به نظر میرسد رشد شدید شاخص محصول انتظارات ابرتورمی سرمایهداران از اقتصاد کشور بوده که با توجه به شرایط فعلی ارزش پول کشور، درست از آب درآمده است. یعنی هوش اقتصادی مردم به این نتیجه رسیده که با کاهش شدید ارزش پول ملی (متقابلاً افزایش شدید و ادامهدار نرخ برابری ارزهای خارجی) کارخانههای کشور به دلیل داشتن تجهیزات گرانقیمت، زمینهای ارزشمند و کلاً سرمایهگذاری ارزی و غیرارزی عظیم، گرانتر (و نه ارزشمندتر) شده و بنابراین قیمت سهام آنها نیز متقابلاً میبایست افزایش یابد.
حال در این بین برخی کارخانهها صادراتی هستند و ارزآوری نیز دارند. شاخص بورس در تلاش و تقلا برای حفظ ارزش خود است و با توجه به افزایش نرخ ارزهای خارجی، مسکن و حتی کالاهایی مثل اتومبیل و لوازم خانگی به نظر نمیرسد که حبابی در کار باشد. آن خطری که بورس را بیشتر از هر چیزی تهدید میکند، شفاف نبودن ساز و کار فنی اجرایی آن است. از صفر تا صد بورس در دست دولت است و میتواند در هر شرایطی آن را مطابق میل خودش کنترل و هدایت کند.
کیهان لندن: