روابط آیت‌الله خمینی و خامنه‌ای؛ شاگردی که خفیف شد

By | ۱۳۹۹-۰۶-۲۱

khamenei.com مروری است بر عملکرد ۳۱ ساله علی خامنه‌ای در کسوت رهبری. موضوع همه این گزارش‌ها «علی خامنه‌ای» یکی از مرموزترین رهبران جهان است. از زندگی شخصی خامنه‌ای کمتر چیزی گفته می‌شود و به جز پسرش «مجتبی» که در سال‌های اخیر نامش مطرح شده است، کمتر نام، تصویر و گفته‌ای از خانواده‌اش رسانه‌ای شده است.

اما این ابهام راز آلود تنها مختص زندگی شخصی و خانوادگی او نیست. ۲۸ سال پس از نشستن روی کرسی بالاترین فرد نظام در جمهوری اسلامی، با انتشار چند ویدیوی کوتاه، رازی درباره رهبری او برملا و مشخص شد انتخاب او به عنوان رهبر، موقت بوده است.

بنگاه‌های اقتصادی تحت نظر رهبری نیز از مرموزترین بخش‌های اقتصاد ایران هستند که عملکرد و حساب سود و زیان‌شان هیچ‌گاه شفاف نبوده است. او در سیاست هم رویه‌ای روشن و واضح در پیش نگرفته و هر جا امکانی یافته، از خودش سلب مسوولیت کرده است. سلسله مطالب khamenei.com تلاشی است برای حل معمای خامنه‌ای.

***

نهادهای نزدیک به علی خامنه‌‌ای تلاش کرده‌اند او را نزدیک‌ترین فرد به «روح‌الله خمینی» معرفی کنند. با این حال، همه شواهد و روایت‌ها حکایت از آن دارند که نزدیکی «اکبر هاشمی رفسنجانی» به خمینی بی‌واسطه بوده است اما سمت‌هایی که خمینی به خامنه‌ای داده، به واسطه معرفی افراد دیگر بوده‌اند. هم‌چنین آیت‌الله خمینی حداقل دو بار با صراحت و به طور مستقیم خامنه‌ای را در فضای سیاسی خفیف کرده بود.

با این که نهادهای نزدیک به علی خامنه‌ای تلاش کرده‌اند او را نزدیک‌‌ترین فرد به روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی معرفی کنند اما تمجیدهای خمینی از خامنه‌ای در حد دیگر شاگردانش بوده است؛ از جمله او در تابستان ۱۳۶۰، به دبیرکل و اعضای شورای مرکزی «حزب جمهوری اسلامی» گفته بود: «لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خب من می‌شناختم. من آقای خامنه‌ای را بزرگش کردم. من آقای هاشمی را بزرگ کردم. من آقای بهشتی را بزرگش کردم.»

بر اساس روایت بسیاری از شاگردان آیت‌الله خمینی، پیش از انقلاب، هاشمی رفسنجانی، «مرتضی مطهری» و «محمد حسینی بهشتی» حلقه اصلی شاگردان آیت‌الله خمینی را در مبارزات تشکیل می‌دادند. آیت‌الله «حسینعلی منتظری» و آیت‌الله «محمود طالقانی» نیز که خود جایگاه بالاتری نسبت به آن‌ها داشتند، از محورهای مبارزات اسلام‌گرایان علیه حکومت شاه بودند.

نام آیت‌الله خامنه‌ای هم‌چنین جزو افراد اولیه «شورای انقلاب» که توسط آیت‌الله خمینی تعیین شده بودند، نبود. آیت‌الله منتظری گفته بود در سفر به پاریس، به آیت‌الله خمینی پیشنهاد کرده بود که خامنه‌ای نیز جزو این شورا باشد. بر اساس این روایت، آیت‌الله خمینی در پاسخ به این پیشنهاد گفته بود خامنه‌ای در مشهد است. آیت‌الله منتظری هم گفته بود: «خب مشهد باشند، می‌آیند به تهران.»

آیت‌الله منتظری هم‌چنین گفته بود که پس از تصمیمش برای سکونت در قم، خامنه‌ای را به عنوان جانشین خودش به عنوان امام جمعه پیشنهاد کرده بود.

خامنه‌ای هم‌چنین در دوره دوم ریاست جمهوری خود مجبور شد با دستور آیت‌الله خمینی و بر خلاف میلش، «میرحسین موسوی» را بار دیگر به عنوان نخست‌وزیر معرفی کند.

آیت‌الله خمینی دو بار نیز به صورت علنی خامنه‌ای را در فضای سیاسی خفیف کرده بود. او در ماجرای «قانون کار»، جانب جریان چپ اسلامی را گرفت.

علی خامنه‌ای در خطبۀ نمازجمعۀ تهران در ۱۱ دی ۱۳۶۶، درباره اختلافات بر سر قانون کار گفت: «امام که فرمودند دولت می‌تواند هر شرطی را بر دوش کارفرما بگذارد، این هر شرطی نیست، آن شرطی است که در چهارچوب احکام پذیرفته شده اسلام است و نه فراتر از آن.»

آیت‌الله خمینی در نامۀ ۱۶ دی ۱۳۶۶ خامنه‌ای را تخطئه کرد و سخنانش را بر خلاف گفته‌های خود خواند.

او خطاب به خامنه‌ای نوشت: «از بیانات جناب‌عالی در نمازجمعه این‌طور ظاهر می‌شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه‌ای که از جانب خدا به نبی اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی‌دانید. و تعبیر به آن که این‌جانب گفته‌ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است، به‌کلی برخلاف گفته‌های این‌جانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقۀ مفوضه به نبی اسلام – صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم – یک پدیدۀ بی‌معنا و محتوا باشد.»
پس از عقب نشینی خامنه‌ای از موضع اولیه و وساطت هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله خمینی نامه دیگری به رییس‌جمهوری نوشت و او را آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن خواند.

او همچنین خطاب به خامنه‌ای نوشت: «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید، روشنى مى‌‌دهید.»

سخنان خامنه‌ای درباره منتفی شدن فتوای قتل «سلمان رشدی»، دیگر موضوعی بود که آیت‌الله خمینی به آن واکنش نشان داد.

سه روز پس از صدور فتوای قتل سلمان رشدی از سوی خمینی به دلیل انتشار کتاب «آیات شیطانی»، خامنه‎ای در خطبه‌های نماز جمعه گفت: «این اعدام انقلابی بلاشک در مورد او اجرا خواهد شد، هرچند ممکن است توبه کند و کتاب بنویسد و از مسلمانان جهان و از امام امت معذرت‌خواهی کند و تعلقش را نسبت به کتاب تکذیب نماید که در این صورت، ممکن است از سوی مردم بخشوده شود.»

یک روز پس از این سخنان، در روز شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۶۷، آیت‎الله خمینی احتمال منتفی شدن حکم قتل سلمان رشدی در صورت توبه او را صد در صد رد کرد. در اطلاعیه دفتر او اعلام شد: «سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى هم خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند.»

خامنه‌ای در این باره نیز مجبور به عقب‌نشینی شد و در فروردین ۱۳۶۸ گفت: «حکم حضرت امام در مورد این نویسنده، حکمی شرعی و لایتغیر است و بدون هیچ قید و شرطی او محکوم به اعدام است. زیرا که به مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمان جهان اهانت کرده است.»

هم‌چنین بر اساس روایت‌های متعدد، نظر آیت‌الله خمینی درباره رهبری، بعد از آیت‌الله منتظری، تنها محدود به خامنه‌ای نبوده و به هاشمی رفسنجانی و «موسوی اردبیلی» نیز نگاه داشته است. حتی در این میان، وزنه هاشمی رفسنجانی سنگین‌تر بوده است.
آیت‌الله «محمدرضا توسلی»، از اعضای دفتر آیت‌الله خمینی نقل کرده بود که وی چند روز پیش از مرگش، از هاشمی می‌خواهد که خود را برای رهبری بعد از او آماده کند اما هاشمی مخالفت می‌کند.

بر اساس برخی تحلیلها، هاشمی رفسنجانی تصور می‌کرده می‌تواند مانند دوره رهبری آیت‌الله خمینی، بدون این که در جایگاه رهبری بنشیند، کشور را مدیریت کند. با همین تحلیل، جلسه خبرگان رهبری را مدیریت کرد تا خامنه‌ای رهبر و خود پس از آن رییس‌جمهوری شود.
ایران وایر: احسان مهرابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *