سرانجام روز ۲۰ سپتامبر از راه رسید و همه چشمشان را به دنیایی باز کردند که در آن، آمریکا یک تنه مدعی است شش قطعنامه قدیمی شورای امنیت درباره ایران لازمالاجرا هستند. این قطعنامهها در پی توافق برجام تعلیق شدهاند.
باقی قدرتهای شورای امنیت (بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه) میگویند که تعلیق این قطعنامهها همچنان ادامه دارد و نه شورای امنیت و نه باقی کشورهای دنیا نباید آن را اجرا کنند. آمریکا میگوید که اگر شورای امنیت این قطعنامهها را اجرا نکند، دست به اقدامات تنبیهی خواهد زد.
از تصویب آخرین قطعنامه تحریمی ایران در شورای امنیت، بیش از ۱۰ سال گذشته است. این قطعنامهها در فاصله سالهای ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) تا ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) تصویب شدند تا ایران را مجبور کنند که به درخواستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی گوش کند. ایران متهم بود که برای سالیان متمادی به شکل مخفیانه یک برنامه پیشرفته هستهای را دنبال کرده و احتمالا به دنبال ساخت سلاح هستهای است.
این قطعنامهها، چه محتوایی دارند؟
قطعنامه اول
پرونده هستهای ایران برای نخستین بار در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد. چهار سالی از لو رفتن برنامه هستهای ایران توسط سازمان مجاهدین خلق گذشته بود و در این چهار سال، آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگفت که ایران به درخواستهای این آژانس بیتوجه است.
مرداد ماه سال ۸۵، بعد از ماهها گمانهزنی و هشدار به ایران، شورای امنیت تشکیل جلسه داد. مساله کلیدی غنیسازی اورانیوم در ایران بود و شورای امنیت باید برای اختلاف ایران و آژانس تصمیم میگرفت. در این جلسه چین و روسیه با تحریم ایران مخالف بودند.
در این روز نخستین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران تصویب شد؛ قطعنامه ۱۶۹۶. در این قطعنامه از ایران خواسته شد که غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و به درخواستهای شورای حکام آژانس گوش کند.
همچنین از باقی کشورها نیز خواسته شد تا تجهیزات مرتبط با غنی سازی اورانیوم به ایران نفرستند.
ضمن اینکه در همین قطعنامه، شورای امنیت تهدید کرد که اگر ایران به این درخواستها بیتوجهی کند، با تحریم روبهرو خواهد شد.
قطعنامه دوم
ایران درخواستهای قطعنامه اول را نادیده گرفت و اعلام کرد که غنیسازی اورانیوم را در چارچوب مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (ان پی تی) انجام میدهد.
با این حال، قدرتهای جهانی با اشاره به مخفی بودن برنامه هستهای ایران در نخستین قطعنامه تاکید کرده بودند که به حکومت ایران اعتمادی ندارند و به همین دلیل خواستار تعلیق غنیسازی هستند. عدم توجه ایران به قطعنامه نخست موجب شد تا ظرف شش ماه، شورای امنیت یکبار دیگر درباره ایران جلسهای برگزار کند.
اینبار دیگر از مخالفت چین و روسیه با تحریم ایران نیز خبری نبود. دومین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران به نام قطعنامه ۱۷۳۷ تصویب شد و قطار تحریمهای جهانی ایران به حرکت درآمد.
در این قطعنامه، فهرستی از سازمانها و افراد مرتبط با برنامه هستهای و موشکی ارائه شد و همگی آنها با تحریمهای بینالمللی روبهرو شدند. همچنین به شکل الزام آور از ایران خواسته شد تا پروژههای مرتبط با راهاندازی رآکتورهای آب سنگین را متوقف کند.
در قطعنامه ۱۷۳۷ همچنین از ایران خواسته شد که به پروتکل الحاقی بپیوندد. و از کشورهای جهان هم خواسته شد تا تجهیزات مرابط با برنامه موشکی به ایران ارسال نکنند.
در این زمان بود که محمود احمدی نژاد، رئیسجمهوری وقت ایران، قطعنامههای شورای امنیت را کاغذپاره خواند و تبلیغات دولتی مبنی بر اینکه غنیسازی اورانیوم در ایران متوقف نخواهد شد اوج گرفت.
قطعنامه سوم
برای شورای امنیت اما بیاعتنایی ایران به قطعنامهها و تحریمها، یک معنا بیشتر نداشت. اینکه هر پله با صدور قطعنامهای تازه، بر دایره فشار بر ایران بیافزاید و دامنه تحریم را گسترش دهد.
بدین ترتیتب ظرف سه ماه بعد از قطعنامه دوم، برای سومین بار قطعنامهای جدید به شورای امنیت ارائه شد و اعضای این شورا با رای خود آن را تصویب کردند: قطعنامه ۱۷۴۷.
کماکان جامعه جهانی در اظهار بیاعتمادی به ایران و لزوم تحریم جمهوری اسلامی ایران اتفاق نظر داشتند و مساله به کشورهای غربی محدود نبود. چرا که نه چین و نه روسیه حاضر نشدند جلوی تصویب هیچ یک از این قطعنامهها را بگیرند.
در قطعنامه سوم، تحریمهای بیشتری تصویب شد که اینبار ادوات و تجهیزات پیشرفته نظامی را هدف میگرفت. همچنین فهرستی از ۲۸ سازمان و فرد جدید در این قطعنامه قرار داشت که حسابها و دارییهایشان خارج از ایران مسدود شد.
در این قطعنامه از کشورهای جهان خواسته شد تا از همکاری مالی با ایران خودداری کنند. و از ایران هم خواسته شد تا به یک توافق هستهای همه جانبه تن بدهد
واکنش ایران، تبلیغات بیشتر و اصرار بر ادامه برنامه هستهای بود. جشنهای هستهای و حضور رئیسجمهور در تلویزیون برای اعلام خبرخوش هستهای به ترجیع بند تکراری این تبلیغات در سال ۱۳۸۶ تبدیل شد.
قطعنامه چهارم
در پی بیتوجهی ایران به اجرای قطعنامههای شورای امنیت، همانطور که پیش بینی میشد، در آخرین روزهای سال ۱۳۸۶ این شورا یکبار دیگر قطعنامهای علیه ایران صادر کرد. چهارمین قطعنامه (قطعنامه ۱۸۰۳)، دقیقا یکسال بعد از سومین قطعنامه تصویب شد.
در قطعنامه ۱۸۰۳ سفر بینالمللی گروهی از افراد مرتبط با برنامه هستهای محدود شد و سازمانها و افراد بیشتری در فهرست تحریمهای بینالمللی شورای امنیت قرار گرفتند.
ضمن اینکه اقلام بیشتری در فهرست تحریمها قرار گرفتند که از آنها به عنوان مواد مورد نیاز برنامه موشکی و هستهای نام برده میشد.
در این قطعنامه به کشورهای دنیا اجازه داده شد تا همه پروازهای شرکت ایران ایر و کشتیهای گروه کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران را بازرسی کنند.
کمتر ازچهار هفته بعد از این قطعنامه، دولت ایران بار دیگر تبلیغاتی برای خبرخوش هستهای را آغاز کرد و از راهاندازی سانترفیوژهای بیشتر در نطنز خبر داد.
قطعنامه پنجم
حدود شش ماه بعد از قطعنامه چهارم، بار دیگر مساله عدم اجرای قطعنامههای شورای امنیت توسط ایران در این شورا مطرح شد.
در این زمان قطعنامه ۱۸۳۵ به عنوان پنجمین قطعنامه تصویب شد که برخلاف چهار قطعنامه قبلی، در تبلیغات حکومت ایران، یک پیروزی دیپلماتیک معرفی شد.
نخستین دلیل این “پیروزی دیپلماتیک” این بود که برای نخستین بار از آغاز بررسی پرونده ایران در شورای امنیت، قطعنامهای تصویب شد که خارج از فصل هفتم بود و از احکام الزامآور در آن خبری نبود.
در این قطعنامه همچنین بعد از سه قطعنامه تحریمی، هیچ تحریم جدیدی علیه ایران وضع نشد.
در عوض در قطعنامه تاکید شده بود که ایران باید چهار قطعنامه قبلی را اجرا کند و شورای امنیت در تلاش است تا مساله به شکل مسالمتآمیز حل شود.
دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در ایران به سال پایانی رسیده بود و در آستانه انتخاباتی جدید، جامعه جهانی قطعنامه بیشتری علیه ایران تصویب نکرد.
قطعنامه ششم
هشت ماه بعد از پنجمین قطعنامه، انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ برگزار شد و ایران برای ماههای متوالی در دورانی کمسابقه از اعتراضهای خیابانی و تظاهرات ضد حکومتی غرق شد. در این سال پرونده هستهای ایران در شورای امنیت به شکل نانوشتهای، مسکوت گذاشته شد.
وقتی اعتراضهای خیابانی در ایران سرکوب شد و رهبران اعتراضها حصر خانگی شدند، فشارهای بینالمللی درباره برنامه هستهای و برنامه موشکی بار دیگر آغاز شد.
استراتژی ایران همچنان نادیده گرفتن قطعنامهها بود و انتشار خبرهایی درباره پیشرفتهای هستهای و موشکی.
سرانجام در ژوئن ۲۰۱۰ (خردادماه سال ۱۳۸۹) ششمین و آخرین قطعنامه تحریمی ایران در شورای امنیت تصویب شد: قطعنامه معروف ۱۹۲۹.
این قطعنامه در واقع شدیدترین تلاش دولت وقت آمریکا به رهبری باراک اوباما برای تحمیل تحریمهایی سختگیرانه و جهانی علیه ایران بود.
بر اساس این قطعنامه، تحریمها به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافت، تحریم تسلیحاتی کاملی برقرار شد و برنامه توسعه موشکهای بالستیک ایران ممنوع شد.
همچنین اختیارات کشورهای مختلف برای بازرسی کشتیهای ایران به شدت افزایش یافت.
ضمن اینکه نام شرکتها و افراد بیشتری به فهرست تحریمها اضافه شد.
در قطعنامه ۱۹۲۹ بود که همه کشورهای جهان ملزم شدند در صورت کشف موارد دور زدن تحریم، آن موارد را به شورای امنیت گزارش بدهند.
و همچنین دولتها موظف شدند از شهروندانشان در سراسر جهان بخواهند که در معامله با ایران محتاط باشند و همگی روابط مالیشان را با ایران محدود کنند.
مجموعه این تحریمهای سنگین تا سال ۲۰۱۵ و پذیرش برجام توسط ایران اعمال شدند. بعد از برجام، در قطعنامهای جدید به نام قطعنامه ۲۲۳۱، هر شش قطعنامه قبلی معلق شدند. اما در همین قطعنامه بندهایی وجود داشت که اگر ایران برجام را اجرا نکند، همه قطعنامههای قبلی بازخواهند گشت. همان که به گزینه ماشه معروف شده و حالا آمریکا مدعی است که آن را فعال کرده و از ساعت یک بامداد روز یکشنبه همه قطعنامههای قبلی لازمالاجرا هستند.
بی بی سی: