مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در ساعات پایانی روز شنبه با انتشار بیانیهای، رسما از اعمال دوبارۀ «همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران» خبر داد اما همان شب محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران گفت: «آمریکاییها خودشان هم میدانند که ادعای آنها در زمینه بازگرداندن قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه ایران باطل است.»
یک روز بعد، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در جلسه هیات دولت اقدام آمریکا در بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را «شکست خورده» دانست و گفت: «امروز یک روز به یادماندنی در تاریخ دیپلماسی کشور خواهد بود. آمریکا نه توانست ائتلافی علیه ما ایجاد کند و نه توانست تلاشی که برای لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران داشت را به ثمر برساند.»
فردای سخنان روحانی درباره شکست آمریکا، مقامات عالیرتبه ایالات متحده در یک کنفرانس خبری مشترک اعلام کردند که شماری از شرکتها و نهادهای ایرانی از جمله وزارت دفاع ایران تحت تحریم قرار گرفتهاند.
در حالی که سه کشور اروپایی امضا کننده برجام اعلام کردهاند همچنان از سیاست تداوم معافیتهای ایران از تحریمهای سازمان ملل حمایت خواهند کرد، اصولگرایان تندرو در ایران معتقدند اروپا ژست همراهی با ایران را میگیرد ولی در عمل در کنار آمریکا ایستاده است.
با این حال آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل گفته است که بر سر روند فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای این سازمان «تردید» وجود دارد و به همین دلیل او نمیتواند هیچ اقدامی برای بازگرداندن تحریمهای سازمان علیه ایران انجام دهد.
در میانه این مواضع متعارض، سوال اصلی این است که آیا دولت آمریکا عملا قادر است تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند؟ بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران معنایی جز این ندارد که قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۸۸۷ و ۱۹۲۹ شورای امنیت، که تحریمهای گوناگونی علیه ایران وضع کرده بودند و پس از توافق هستهای ایران و ۱+۵ با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت سازمان ملل در ژوئیه ۲۰۱۵ لغو شدند، دوباره مبنای عمل کشورهای عضو سازمان ملل در قبال ایران باشد.
در این میان قطعنامه ۱۹۲۹ برای ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه این قطعنامه علاوه بر اینکه تحریمهای متعددی در زمینه فعالیت هستهای متوجه ایران کرده بود، از کشورهای عضو سازمان ملل میخواست «تمام محمولههای هوایی و دریایی که به ایران فرستاده میشود یا از آن خارج میشود را در فرودگاهها، بنادر و آبهای قلمروی خود در صورتی که بر این باور باشند که آن محمولهها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شدهاست، بازرسی کنند» و همچنین به آنها اجازه میداد «محمولههای دریایی ایران را بر اساس قوانین بینالمللی در آبهای آزاد بازرسی، توقیف و حتی در صورت لزوم نابود کنند.»
محمدجواد ظریف شنبه شب هفته جاری در تلویزیون ایران نسبت به احتمال بازرسی محمولهها و کشتیهای ایران هشدار داد و گفت: «اگر آمریکا بخواهد با ادعای استناد به ۱۹۲۹ چنین اقدامی انجام دهد از نظر قوانین بینالمللی این اقدامش راهزنی دریایی است و حتما جمهوری اسلامی واکنش نشان خواهد داد و خود آمریکا مسئول آن خواهد بود.»
آیا قطعنامه ۱۹۲۹ «سورپرایز اکتبر» است؟
مهدی مهدوی آزاد، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان درباره احتمال بازرسی کشتیهای ایرانی از سوی آمریکا و متحدانش میگوید: «یکی از مهمترین بحثهای بازگشت قطعنامههای تحریمی شورای امنیت، مساله بازگشت قطعنامه ۱۹۲۹ است. در دو مورد گذشته، یعنی توقیف نفتکش گریس۱ و بعد هم موضوع کشتیهای حامل سوخت ایران به ونزوئلا، ایالات متحده نهایتا در آبهای بینالمللی وارد عملیات علیه این نفتکشها نشد. استدلالش هم این بود که هرچند آمریکا ایران را مورد تحریم قرار داده، اما نظم و حقوق بینالملل اجازه نمیدهد آمریکا در آبهای آزاد در مقام اجرای یک قانون بینالمللی وارد عملیات علیه این کشتیها شود. اتفاقا اینجاست که شما میتوانید صحت ادعاهای آمریکا را بسنجید. اگر آمریکا واقعا معتقد است که تحریمهای بینالمللی برگشته، الان منطقا باید کشتیهای ایران را در آبهای بینالمللی مورد بازرسی قرار دهد و در صورت حتی آنها را توقیف کند. ولی من بسیار بعید میدانم که حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این اتفاق بیفتد. مگر اینکه نظرسنجیها به آقای ترامپ ثابت کنند که شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارد.»
آقای مهدوی آزاد میافزاید: «واقعیت این است که تقریبا تمامی فعالیتهای آقای ترامپ و تیم او در این روزها با اهداف انتخاباتی صورت میگیرد. الان ترجیح میدهند هیچ نوع تنشی ایجاد نشود. واضح است که توقیف نفتکش ایران موجب تنش خواهد شد. ایران قبلا دو سه بار ثابت کرده است که به توقیف کشتیهایش واکنش نشان میدهد. بنابراین دولت ترامپ وارد چنین عملیاتی نخواهد شد. اما اگر ترامپ و اطرافیانش ببینند شکستشان در انتخابات قطعی است، ممکن است دنبال نوعی تنشزایی یا به قول خودشان “سورپرایز اکتبر” بروند که بعد از آن بتوانند برخورد قاطعشان با ایران را به عنوان نوعی موفقیت و پیروزی آمریکا تبلیغ کنند؛ نظیر آنچه که در شلیک به قاسم سلیمانی انجام دادند. به هرحال فکر کنم اولین چیزی که صحت ادعای آمریکا درباره بازگشت تحریمهای سازمان ملل را نشان خواهد داد، این است که آیا آمریکا در آبهای بینالمللی وارد فرایند بازرسی از کشتیهای ایرانی خواهد شد یا نه. به گمان من آمریکا فعلا در این مقطع وارد چنین عملیاتی نخواهد شد.»
«قدرت سپاه مهمتر از قطعنامه ۲۲۳۱ است»
اما احمد بخشایشی اردستانی، استاد روابط بینالمل در دانشگاههای ایران و نماینده اصولگرای مجلس نهم، ضمن تاکید بر بیثمر بودن برجام برای ایران درباره احتمال بازرسی کشتیهای ایران مطابق قطعنامه ۱۹۲۹ میگوید: «اگر ایران کوتاهی کند و آمریکا مطمئن شود ایران کشتیهای آمریکا یا متحدانش را بازرسی نمیکند، کشتیهای ما بازرسی خواهند شد. الحق لمن غلب اقتضا میکند ما قدرتمند باشیم. اگر آمریکا کشتیهای ما را بازرسی نمیکند، دلیلش لغو قطعنامه ۱۹۲۹ توسط قطعنامه ۲۳۳۱ نیست. آمریکا زورش نمیرسد کشتیهای ما را بازرسی کند. برای اینکه قدرت بازدارندگی ما در خلیج فارس زیاد است. وقتی کشتیهای آمریکا و عربستان و امارات از خلیج فارس و باب المندب عبور میکنند، زیر نظر ما هستند. ما قدرت خودمان را به رخ آمریکا کشیدهایم. برجام نمیتواند برای ما توازن قوا ایجاد کند. کارهای سپاه در خلیج فارس این توازن را بوجود میآورد. ایران محمولههایش را به ونزوئلا میفرستد و آمریکا کاری با کشتیهای ما ندارد. من اعتقاد ندارم برجام مشکلی از ما حل کرده است. البته تایید برجام در آن زمان کار مثبتی بود چون آمریکا ایران را به عنوان یک کشور یاغی به دنیا معرفی کرده بود ولی امضای برجام موجب شد دنیا متوجه شود یاغی خود آمریکاست. ولی اینکه آمریکا کشتیهای ما را توقیف نمیکند، ناشی از قدرت سپاه است نه برجام. وقتی کشتی ما در جبل الطارق توقیف شد، ما هم کشتی انگلیس را گرفتیم و مجبور شدند عقبنشینی کنند. اگر کار دست روحانی و ظریف بود، کشتی انگلیسی را توقیف نمیکردیم و الان در دادگاهها باید دنبال رفع توقیف کشتی خودمان میدویدیم. ما زمان شاه ۴۰۰ میلیون پوند دادیم و تانکهای چیفتن خریدیم ولی نه تانکها را به ما دادهاند نه پول ما را پس دادهاند. بنابراین ما مجبوریم نازنین زاغری را نگه داریم تا پول پرداخت شده بابت تانکهای چیفتن را به ما پس بدهند. بازدارندگی روی کاغذ نیست، در قدرت عملی است.»
«ایران جواب بازرسی کشتیها را میدهد ولی کار به جنگ نمیکشد»
افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان نیز درباره احتمال بازرسی کشتیهای ایران از سوی آمریکا میگوید: «سوال سختی است. با توجه به موضع حقوقی و سیاسی شورای امنیت در برابر خواسته آمریکا، قاعدتا سایر کشورهای دنیا نباید بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹ عمل کنند. اما آمریکا گفته است هر کشوری به شش قطعنامه قبل از قطعنامه ۲۲۳۱ عمل نکند، تحریم خواهد شد. در مقام عمل معلوم خواهد شد که آیا آمریکا میتواند چنین کاری انجام دهد یا نه. اما حتی اگر سایر کشورها به ۱۹۲۹ یکسره بیاعتنا نباشند، فکر نمیکنم این قطعنامه مثل دوران قبل از انعقاد برجام عملی شود.»
احمد زیدآبادی، تحلیلگر مسائل سیاسی و روابط بینالملل اخیرا در کانال تلگرامش نوشت که ورود به جنگ، خط قرمز سیاست رسمی جمهوری اسلامی است و بر همین اساس این احتمال را مطرح کرد که شاید باید منتظر دورهای از بازرسی کشتیهای ایران باشیم و این واقعه نیز مثل تحریمها به امری عادی برای ایران تبدیل شود.
افشار سلیمانی درباره چنین احتمالی میگوید: «چون در آستانه انتخابات آمریکا هستیم، من احتمال میدهم بیشتر اقدامات ترامپ نمایشی باشد و عملا به شکل غلیظی اجرا نشود. اگرچه برخی احتمال میدهند ترامپ برای پیروزی در انتخابات جنگ راه بیندازد ولی با توجه به روحیات و نگاه ترامپ، بعید به نظر میرسد او چنین کاری انجام دهد. به هر حال اگر آمریکا اقدامی در زمینه بازرسی کشتیهای ایران انجام دهد، به نظرم ایران جواب آمریکا را میدهد و اقدام متقابل انجام خواهد داد. حتی این بازرسیهای دوجانبه احتمالی هم بعید است به معنای آغاز جنگ باشد. البته همه چیز بستگی به نوع واکنش ایران دارد. ایران به ترور سردار سلیمانی هم واکنش نشان داد ولی واکنشش جوری بود که جنگ شروع نشود. وقتی چین و روسیه کشورهای اروپایی کشتیهای ایران را بازرسی نمیکنند، بازرسی یکجانبه آمریکا چندان موثر نخواهد بود. یعنی این کشورها روش آمریکا را نمیپسندند. تا انتخابات آمریکا چیزی باقی نمانده و بعید میدانم در این مدت باقی مانده جنگی در راه باشد. اروپا تا حالا نتوانسته از برجام در عمل حمایت کند. اما به لحاظ حقوقی و سیاسی از برجام حمایت کرده. باید دید واکنش اروپا به بازرسی احتمالی کشتیهای ایران از سوی آمریکا چه خواهد بود. اروپا و چین و روسیه، فارغ از بحث ایران، نگران یکجانبهگرایی آمریکا هستند.»
«اگر ماشه را میچکاندند، ممکن بود کسانی در وزارت خارجه بازداشت شوند»
حسن روحانی روز یکشنبه از «مواضع حقوقی و سیاسی ۱+۴» در شورای امنیت سازمان ملل در برابر آمریکا تقدیر کرد اما روزنامه کیهان، منتقد برجام و سیاست خارجی دولت روحانی، روز دوشنبه نوشت: «اروپا در آزمون اجرای تعهدات برجامی و لغو تحریمها، مردود شد؛ به همین خاطر همراهی یا عدم همراهی در چکاندن ماشه اسلحهای که همه خشاب آن قبلا شلیک شده، ملاک همراهی با ایران نیست.»
مهدی مهدوی آزاد در پاسخ به این سوال که اگر اروپا با آمریکا همراهی میکرد و مکانیسم ماشه رسما فعال میشد چه وضعی برای ایران پیش میآمد، میگوید: «اگر اروپا واقعا از مکانیسم ماشه دفاع میکرد و قطعنامههای قبلی شورای امنیت با اجماع جهانی برمیگشت، اوضاع ایران به شدت متفاوت میشد. نکته اول اینکه، اگرچه اقتصاد ایران تحت تحریمهای فلجکننده است ولی همین بهار امسال، ایران حدود ۷ میلیارد دلار واردات رسمی داشته. این مقدار واردات تضمین کننده حیات حداقلی اقتصاد ایران است. اگر بازگشت قطعنامههای شورای امنیت با اجماع تصویب میشد، ایران در فرایند دور زدن تحریمها، که حداقلهای اقتصادش را تامین میکند، دچار مشکل میشد و احتمال داشت شوکی شدید مانند شوک اقتصادی ونزوئلا یا حتی زیمباوه سراغ اقتصاد ایران بیاید. نکته دوم اینکه، موضع رسمی ایران این بوده که اگر قطعنامهها برگردند، ایران از برجام و ان.پی.تی خارج خواهد شد. این را جواد ظریف چند بار اعلام کرده و حسن روحانی هم در نامهای که به سران ۱+۴ نوشت، تاکید کرد که اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود و اروپا از آمریکا حمایت کند، ایران تصمیمات سختگیرانهای خواهد داشت. در این صورت احتمالا ما وارد یک فرایند بسیار پرتنش میشدیم؛ فرایندی شبیه آنچه کره شمالی بعد از به هم خوردن توافقنامه سه صفحهایاش با آمریکا طی کرد.»
آقای مهدوی آزاد درباره پیامدهای فعال شدن مکانیسم ماشه در سیاست داخلی ایران میگوید: «نیروهای تندروی سپاه الان در سیاست ایران دست بالا را دارند. اما اگر مکانیسم ماشه با حمایت اروپا و اجماع جهانی مواجه و اجرا میشد و در واقع واضح میشد که برجام هیچ کارکردی ندارد، این نیروهای تندرو احتمالا ابتکار عمل را به طور کامل در دست میگرفتند. ما قبل از این هم میشنیدیم بخشهایی از نیروهای تندرو خواهان محاکمه جواد ظریف بودند. آنها معتقد بودند که نفوذیها برجام را تضمین کردهاند و برجام سند خیانت ملی است. اگر چنین رسوایی جدیدی برای برجام ایجاد و معلوم میشد هیچ نوع ضمانتی برای برجام وجود ندارد، ممکن بود حتی بخشهایی از تکنوکراتهای وزارت خارجه را بازداشت کنند و نوعی از هرج و مرج بوروکراتیک ناشی از انقلابیگری دهه ۱۹۹۰ برگردد؛ همان مقطعی که انفجار آمیا، انفجار برجهای الخبر و غیره صورت گرفت. در همین ماههای اخیر هم ما شاهد حمله به نفتکشها و حمله به تاسیسات آرامکو بودیم. بنابراین به احتمال قریب به یقین، نیروهای نظامی و تندروی ایران نوعی آزادی عمل پیدا میکردند برای ضربه زدن به منافع غربیها. در این صورت منطقه آبستن یک درگیری تمامعیار میشد.»
«کاش ماشه را چکانده بودند؛ برجام هیچ سودی برای ایران ندارد»
اما احمد بخشایش اردستانی بود و نبود برجام را بیاثر و بیثمر میداند و میگوید: «من امیدوارم مکانیسم ماشه چکانده شود تا خیال همه راحت شود و وضع دولت هم معلوم شود و این قدر برجام برجام نکند. برجام جسدی است که تعفنش همه جا را گرفته است ولی دولت میخواهد این جسد را مومیایی کند و پیش چشم همه بگذارد. دولت روحانی عاشق برجام است و علاقهمند است آن را به عنوان یک دستاورد حفظ کند در حالی که برجام خیلی وقت است که مرده. از وقتی که آقای ترامپ از برجام خارج شد، برجام تمام شد ولی آقای روحانی کج دار و مریز تلاش کرد برجام را حفظ کند. اشتباه روحانی این بود که به اروپا شفاها تضمین داد از برجام خارج نمیشویم و این باعث شد ترامپ از برجام خارج شود. بعد از خروج آمریکا از برجام، همه تحریمها برگشتند. اروپا هم با آمریکا همراهی کرد تا کالبد برجام حفظ شود که ایران از برجام خارج نشود و تعهداتش باقی بماند. روحانی درست میگوید که اروپا موضع سیاسی مطلوبی داشته. ولی اروپا اقدام عملی برای حفظ برجام نداشته. ترامپ هم رفتارش در شورای امنیت و سازمان ملل زننده است. او اگر رفتارش زننده نبود، اروپاییها و سایر کشورها در کنارش میایستادند.»
آقای بخشایش اردستانی میافزاید: «تا وقتی که دولت روحانی سر کار باشد شرایط ما هر روز بدتر میشود و این ربطی به بودن یا نبودن برجام ندارد. تفکر دولتمردان ما علت ضعف ما در حوزه اقتصاد است. دولتمردان ما فکر میکنند طرز فکرشان نشانه تدبیر آنهاست ولی واقع مطلب این است که برجام برای اقتصاد ما سود چندانی نداشت. کلا بعد از امضای برجام ۳ میلیارد دلار به ما رسید که آن هم دلیلش این بود که جیسون رضاییان قرار بود آزاد شود؛ که ۶۰۰ میلیون دلارش را با هواپیمای سوئیسی فرستادند تهران. غربیها به فردی مثل احمدینژاد نیاز دارند. ما هر قدم عقب برویم، غرب جلو میآید. آمریکا با ایران نمیجنگد چونکه جوابش را در عین الاسد گرفت. سابقه ندارد کشوری پایگاه آمریکا را زده باشد. ایران این کار را کرد و تدریجا در حال بیرون کردن آمریکا از عراق است. ایران اقتدار نظامی خودش را به رخ آمریکا کشیده. بنابراین برجام از حیث ممانعت از جنگ، سودی برای ایران نداشته. اما برای آمریکا سود داشته و آن هم اینکه راههای دور زدن تحریمها را بر ایران بسته. برجام هیچ سودی برای ایران نداشته است.»
«تهدید به خروج از برجام، یکی از کارتهای بازی ایران است»
افشار سلیمانی اما برجام را همچنان واجد حداقلی از فایده برای ایران میداند و میگوید: «برجام فایدههای سیاسی دارد و مانع قرار گرفتن سایر کشورها در کنار آمریکا میشود. اگر برجام نبود، چین و روسیه هم نمیتوانستند مانع پیوستن سایر کشورها به آمریکا شوند. شکست آمریکا در شورای امنیت ناشی از بقای برجام بود. این بازی باخت-باخت بوده. باخت سنگینتر نصیب ایران شده چون ایران لطمه اقتصادی دیده. باخت سبکتر نصیب آمریکا شده چون نتوانسته به اهدافش برسد. تهدید اصولگرایان به خروج ایران از برجام، در واقع تهدید اروپا است برای اینکه اروپا به آمریکا فشار بیاورد و سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر کند.»
آقای سلیمانی با بیان اینکه «برجام با اجازه رهبری امضا شده و حضور ایران در برجام تا به امروز، با موافقت رهبری بوده است» میگوید: «اصولگرایان منتقد حضور ایران در برجام میتوانند به جای انتقاد از روحانی، به رهبری نامه بدهند یا از ایشان درخواست کنند ایران از برجام خارج شود. بعد هم ببینند رهبری چه جوابی به آنها میدهد. این حرفهای اصولگرایان بیشتر مصرف داخلی دارد وگرنه مجلس اگر واقعا خواستار خروج ایران از برجام باشد، میتواند تصویب کند. حرفش را میزنند ولی مجلس چنین چیزی را تصویب نمیکند. تهدید به خروج از برجام، یکی از کارتهای بازی ایران است و ایران در شرایط فعلی نمیخواهد این کارت را از دست بدهد.»
چرا مردم ایران خوشحال نشدند؟
حسن روحانی روز یکشنبه در جلسه هیات دولت از «شکست قطعی آمریکا در تحمیل تحریمهای شورای امنیت» به منزله «روزی به یاد ماندنی در تاریخ دیپلماسی» ایران نام برد اما برخلاف زمانی که توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ منعقد شد، اثری از شادی «پیروزی دیپلماتیک» در جامعه ایران دیده نمیشود.
مهدی مهدوی آزاد در پاسخ به این سوال که چرا نه اصولگرایان نه مردم رایدهنده به روحانی، از ناکامی آمریکا در شورای امنیت شاد نیستند، میگوید: «اگر به جامعه و سیاست ایران نگاه کنید، میبینید که در جامعه ۸۰ میلیونی ایران فقط یک نفر و آن هم حسن روحانی مدعی پیروزی بر آمریکا شده و اتفاقات اخیر را نوعی پیروزی نامیده است. نه اصولگرایان حکومتی، نه نیروهای نظامی، نه علی خامنهای، نه روحانیون، نه اصلاحطلبان و نه حتی نیروهای وزارت خارجه، هیچ کدام مدعی پیروزی نمیشوند. دلیلش هم این است که آقای روحانی از بدشانسی و به دلایل متعدد به یکی از بیکارنامهترین روسای جمهور ایران بدل شده است. او وعدههای سیاسیاش را فراموش کرد و به آنها پشت کرد، وعدههای اقتصادیاش هم همگی نابود شدهاند و اقتصاد ایران در حال سقوط است، وعدههایش در حوزه سیاست خارجی و صلح بینالمللی نیز بعد از خروج آمریکا از برجام نابود شد، ابتکار عمل را هم از دست داده و این امر در دست نیروهای نظامی قرار گرفته است. واقعیت این است که آقای روحانی هییچ کارنامهای ندارد. همه این وضع تقصیر خودش هم نیست ولی او الان هیچ چیزی برای افتخار کردن ندارد. بنابراین مجبور است افتخارات کوچک اختراع و تبلیغ کند. چیزی به نام پیروزی وجود ندارد که بخشهایی از جامعه ایران در آن شریک باشند و بابت آن احساس شادی بکنند. ضمن اینکه سرخوردگی مردم از وضعیت فعلی، مخصوصا سرخوردگی طبقه متوسط، به حدی است که حتی حوصله نمیکنند این جور اخبار را پیگیری کنند. بنابراین این جور تبلیغات آقای روحانی حتی به گوش بخش بزرگی از مردم نمیرسد.»
احمد بخشایش اردستانی در پاسخ به سوال فوق میگوید: «برای اینکه آقای روحانی میخواهد افکار عمومی جامعه ایران را منحرف کند. برجام در افکار عمومی ایران جایی ندارد. مردم با مسائل اقتصادی درگیرند. اگر مجلس طرح نداده بود که در صورت اجرای مکانیسم ماشه، ایران از برجام خارج میشود، مطمئن باشید که بقیه کشورهای دنیا با آمریکا همراهی میکردند در کشاندن ماشه. به هر حال مردم با تمام وجود مشکلات اقتصادی را حس میکنند و برایشان مهم نیست که آمریکا در شورای امنیت پیروز نشد. جشن ما وقتی است که گرانی در جامعه بیداد نکند. ما از لحاظ نظامی بسیار مقتدریم ولی مشکلات اقتصادی داریم. جامعه حرف آقای روحانی را نمیپذیرد که باید جشن بگیریم بابت وقایع شورای امنیت. الان که ماشه چکانده نشد چه سودی نصیب ایران شد؟ قیمت دلار پایین آمد یا گرانی تا حدی کنترل شد؟ آقای روحانی از طریق فروش دلار کسری بودجه دولتش را تامین میکند. کسی در جامعه اثری از خوشحالی نمیبیند. وقتی برجام امضا شد، بچههای شمال تهران هزار تومانی در دستشان گرفته بودند و میرقصیدند. الان چه کسی از شکست آمریکا در شورای امنیت خوشحال است؟ تا وقتی که دولت روحانی هست، وضع ما روز به روز بدتر میشود. چه با برجام چه بی برجام.»
افشار سلیمانی نیز میگوید: «مردم زمانی احساس پیروزی میکنند که تورم و نرخ ارز و قیمت کره و تخم مرغ کاهش یافته باشد. تغذیه یکی از پایههای رفاه است. قیمت مسکن هم بیداد میکند. موفقیت ایران در شورای امنیت برای مردم کافی نیست. قبلا مردم امیدوار بودند و از توافق هستهای خوشحال شدند ولی الان شرایط به گونهای است که از پیروزی حقوقی ایران مقابل آمریکا در شورای امنیت، خوشحال نمیشوند. الان همه ترجیح میدهند برگردیم به دوره احمدینژاد. کما اینکه در دوره احمدینژاد هم مردم خواهان بازگشت به دوره خاتمی بودند. دوره خاتمی بهترین دوره اقتصادی ایران بود ولی الان شرایط به قدری بد شده که مردم به بازگشت به دوره احمدینژاد هم راضیاند. شکست آمریکا به این معنا نیست که تحریمها تاثیری نداشته. تحریمها تاثیر عمیقی داشته ولی هدف آمریکا، کشاندن ایران پای میز مذاکره یا وقوع انقلاب در ایران بود. از این حیث آمریکا شکست خورده ولی این به معنای پیروزی ایران نیست؛ چراکه اقتصاد ایران در اثر تحریمها به شدت لطمه دیده است.»
«نه آمریکا پیروز شده، نه ایران، نه اروپا»
مهدی مهدوی آزاد نهایتا در پاسخ به این سوال که در دعوای ایران و آمریکا بر سر مساله بازگشت تحریمهای سازمان ملل، کدام طرف را باید شکست خورده بدانیم، به یورونیوز گفت: «انزوایی که آمریکا این روزها تجربه میکند، مخصوصا آن افتضاح مخالفت سیزده کشور عضو شورای امنیت با قطعنامه آمریکا، جای تردیدی باقی نمیگذارد که ایالات متحده در مسیر اجماعسازی علیه ایران شکست خورده. این شکست به این معنی نیست که آمریکا در مسیر فشار آوردن به ایران شکست خورده. برعکس در این مسیر بسیار موفق است. از طرف دیگر شکست آمریکا به معنای پیروزی ایران نیست. پول ملی ایران هر روز ارزشش را بیشتر از دست میدهد، اقتصاد ایران در سراشیب فروپاشی است، طبقه متوسط ایران در حال ویران شدن است، فقر سر تا پای جامعه ایران را گرفته و مفهومی به نام توسعه در ایران فراموش شده، نظامیگری دوباره به ایران برگشته، شاخص آزادی بیان در یکی از بدترین وضعیتهای خودش از اول دهه ۱۳۶۰ تا الان است. بنابراین واقعیت این است که ایران هم نمیتواند بگوید پیروز شده. تمام این ماجرا شکست ایران هم است. شکست اروپا هم است. اروپا هم این وسط پیروزی به دست نیاورده. الگوی برجام الگویی جدید بود برای اینکه بر مبنای فرایند اجماعسازی و نظم جدید بینالمللی، شاید بتوان ایران را به عنوان یک کشور سرکش، یاغی و حامی تروریسم نزدیک کرد به استانداردهای متعارف حکومتداری در دنیا. در واقع شکست برجام شکست این آرزوست و نتیجه آن شکست اروپا و جهان غرب و ایران و مردم ایران خواهد بود. دعوای فعلی برندهای ندارد و هیچ یک از طرفهای دعوا، به گمان من، به اهدافی که در ذهنشان داشتند نرسیدند و نخواهند رسید.»
یورونیوز: