-حسن روحانی گفته آدرس صحیح تمام جنایات علیه مردم ایران واشنگتن است و هرچه لعن و نفرین دارید بر سر آمریکا بزنید اما قالیباف میگوید «مرگ بر آمریکا، معنایی جز کار کردن برای مردم ندارد».
– اسحاق جهانگیری: وارد دوران سختی شدهایم… این مشکلی است که آمریکاییها و همدستانش علیه کشور درست کردند.

دیدار علی خامنهای و بسیجیان قم آبان ۱۳۸۹
– همانها که در پی تشکیل «مجلس انقلابی» بودند اکنون میگویند راهحل مشکلات تشکیل «دولت انقلابی» است و مدعیاند «دشمن از روی کار آمدن چنین دولتی وحشت دارد» آنهم در حالی که دو دولت احمدینژاد نیز با شعارهای مشابه روی کار آمد و جمهوری اسلامی را هم در «محور شرارت» قرار داد و هم به نامهنگاری با جرج بوش پسر پرداخت!
– اقتصاد بدون نفت و افزایش مالیاتها و همگرایی «کشورهای اسلامی» و تأسیس باشگاه تحریمیها راهحل انقلابیها برای حل مشکلات است! نسخهای بیمایهتر از «جنبش غیرمتعهدها» چرا که «کشورهای اسلامی» به دنبال عادی کردن شرایط و روابط خود با جهان هستند!
-سیدیحیی صفوی دستیار و مشاور عالی علی خامنهای در یک سخنرانی گفته «هر کشور مسلمان و غیرمسلمان که از ما کمک بخواهد، کمکشان میکنیم اما از آنها پول میگیریم و به ونزوئلای کمونیست هم بنزین دادیم و شمش طلا گرفتیم!»
حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی پنجم مهرماه در جلسه ستاد مدیریت مقابله با کُرونا گفت «مردم برای کمبود و مشکلات اگر میخواهند لعن و نفرین کنند، آدرس صحیح تمام جنایات و فشار بر مردم عزیز ایران واشنگتن دیسی کاخ سفید است!»
دولتیها که در زمان روی کار آمدن دولت یازدهم (دولت اول روحانی) همه مشکلات را گردن دو دولت احمدی نژاد میانداختند الان در یک خط مشترک مدام تکرار میکند مقصر همه مشکلات آمریکاست! اسحاق جهانگیری معاون روحانی در یک سخنرانی با اعتراف به اینکه «وارد دوران سختی شدهایم» خواسته است که منتقدان «یکسره آیه یأس نخوانند» و او هم تکرار کرده «این مشکلی است آمریکاییها و همدستانش علیه کشور درست کردند و کُرونا روی آن سوار شده است!»

حزباللهیها و اصولگرایان حسن روحانی و اسحاق جهانگیری را متهم میکنند که ناکارآمدی خودشان را به گردن آمریکا میاندازند و آدرس غلط میدهند. قالیباف ششم مهرماه در یک سخنرانی در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به روحانی کنایه زد و گفت «مرگ بر آمریکا، معنایی جز کار کردن برای مردم ندارد.»

یکی از انقلابیهای مجلس احمد علیرضابیگی است که راه حلاش «همگرایی کشورهای اسلامی» است! آنهم در حالی که جمهوری اسلامی در میان آنچه به «کشورهای اسلامی» شناخته میشود، بیش از همه جا منزوی است! اما علیرضابیگی بدون توجه به این انزوا اخیراً پیشنهاد داده وزارتخانههای خارجه، اقتصاد و نفت، باشگاه تحریمیها را تأسیس کنند! حال آنکه همگرایی «کشورهای اسلامی» که جمهوری اسلامی از آغاز با روی کار آمدن و در پیش گرفتن استراتژی صدور انقلاب در پی آن بود و روحالله خمینی و علی خامنهای روی آن تأکید داشتهاند، در عمل شکست خورده و «پیمان ابراهیم» و عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل تیر خلاص به آن زده است. این کشورهای مورد ادعای نماینده مجلس شورای اسلامی اغلب همسایگان ایران هستند که مدتهاست به دنبال برقراری شرایط عادی در کشورشان هستند. تئوری پادرهوای خامنهای مبنی بر «مقاومت اقتصادی» نیز که روی همکاری این همسایگان حساب میکرد جواب نمیدهد و رو به فناست.
از این «کشورهای اسلامی» امارات متحده عربی اصلیترین شریک اقتصادی جمهوری اسلامی اولین کشوریست که مناسبات خود با اسرائیل را بطور رسمی عادی کرده است.
بعلاوه، مفهوم «عمل انقلابی» در داخل ایران نیز با نقد علنی روبروست. بیژن عبدالکریمی از استادان فلسفه در ایران چندی پیش در یک مناظره تلویزیونی با زیر سؤال بردن مفهوم «عمل انقلابی» به «تجربه تاریخی ویتنام به عنوان سمبل مبارزه با آمریکا» اشاره کرد و گفت سرنوشت جمهوری اسلامی در مقابله با آمریکا مشابه ویتنام است!

سیدیحیی صفوی دستیار و مشاور عالی علی خامنهای در یک سخنرانی گفته «هر کشور مسلمان و غیرمسلمان که از ما کمک بخواهد، کمکشان میکنیم اما از آنها پول میگیریم و به ونزوئلای کمونیست هم بنزین دادیم و شمش طلا گرفتیم!»
اینهمه در حالیست که راهکارهایی هم که اصولگرایان برای عبور نظام از بحران ارائه میدهند بیشتر توهم است. تأسیس «باشگاه تحریمیها» یادآور تلاش بیسرانجام کشورهای «جنبش غیرمتعدها»ست که با حمایت «بلوک شرق» و اتحاد شوروی سابق تشکیل شد تا با اقتصادهای بحرانزده در برابر «امپریالیسم آمریکا» و «بلوک غرب» بایستند اما در زمان حیات شوروی نیز چیزی جز زائده و اهرم فشار در «جنگ سرد» نبودند! نسخههای بینتیجهای که در دوران محمود احمدینژاد به عنوان دولت جناح «تندرو» و «محافظهکار» و «اصولگرا» نیز با بودجههای کلان و حمایتهای خامنهای پیچیده شد در نهایت به «نرمش قهرمانانه» و دولت روحانی و «تیم ظریف» رسید! احمدینژاد هم وقتی میخواست قدرت را از اردوگاه اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان بگیرد مبنا را بر ایجاد «دولت انقلابی» گذاشته بود و در واپسین سالهای ریاست بر قوه مجریه برای رابطه با آمریکا تلاش میکرد. آن نامهی معروف به رئیس جمهوری آمریکا را، آنهم چهار سال پس از آنکه جرج بوش (پسر) جمهوری اسلامی را در کنار رژیمهای عراق و کره شمالی جزو «محور شرارت» نامیده بود، در اردیبهشت ۱۳۸۵ احمدینژاد نوشته بود!
واقعیت این است که در ایرانِ تحت حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا کنون دولت به عنوان «ستاد تدارکات» بین دو جناح، یا به گفتهی علی خامنهای «دو بال نظام»، دست به دست شده. همانها که به اسم «تدبیروامید» برای به حرکت درآوردن چرخهای نظام بر اساس «نرمش قهرمانانه»ی خامنهای روی واشنگتن دیسی حساب باز کرده و برجام را امضا کردند، حالا همهی مشکلات و شکستها را به گردن همان «واشنگتن دیسی» میاندازند!
کیهان چاپ لندن: