– واقعیت این است که هیاهوی اُمرا و سردارانِ جمهوری اسلامی در ایران پس از پایان تحریمهای تسلیحاتی بیشتر بلوف و زیادهگوییهای تبلیغاتی است. نهادهای نظامی در ایران با دو بحران عمده مواجهاند: فرسودگی و کمبود تجهیزات؛ نارضایتی پرسنل از حقوق ناکافی!
-رئیس عقیدتی سیاسی منطقه پدافند هوایی اصفهان: دشمن به دنبال براندازی نظام است.
-یک درجهدار نیروی انتظامی به وبسایت «جهان نیوز»: مردم عصبانی هستند و از زندگی گلایه دارند تا به ما میرسند شروع به فحش دادن میکنند. میترسم محل زندگیام را پیدا کنند و بخواهند که به خانوادهام آسیب بزنند.
-رژیمی که از جریان نفوذ در نیروهای مسلّح خود ضربات شدید امنیتی و نظامی میخورد اگر مجهزترین تسلیحات نظامی دنیا را هم داشته باشد در عمل زمینگیر میشود.
– حقوق یک سرگُرد ارتش در ایران با ۱۶ سال پیشینهی خدمت کمتر از ۵ میلیون (حدود ۲۱۷ دلار) است و یک سرهنگ که پس از ۲۸ سال خدمت در آستانه بازنشستگی قرار دارد کمتر از ۲۵۰ دلار دریافت میکند. حقوق ماهانه یک درجهدار جوان در نیروی زمینی به زحمت به ۱۵۰ دلار میرسد. وضعیت در نیروی انتظامی هم به همین ترتیب است.
– اصلا عجیب نیست اگر درجهداران و پرسنل نیروهای مسلح از خود بپرسند چرا باید برای دریافت ماهی کمتر از سه میلیون تومان حقوق و یک زندگی سراسر نگرانی و هراس و بدون آینده، در مقابل مردم بایستند و فحش بخورند و حتی خود و خانوادهشان با تهدید جانی روبرو شوند؟! آنهم در حالی که وظیفهی آنها نه حفظ نظام سرکوبگر و مقامات بیمسئولیت و ناکارآمد و فاسد بلکه حمایت و حفاظت از همین مردم است!
در تهران مقامات مسئول میگویند تحریمهای تسلیحاتی بر اساس ضمیمه ۵ توافق اتمی و ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱ پس از ۱۳ سال به پایان رسیده است.
امیر حاتمی وزیر دفاع جمهوری اسلامی ادعا میکند «صادرات تسلیحات نظامی ایران از خرید بیشتر خواهد بود.» او حتی در «شبکه خبر» صداوسیما در ادعایی عجیب گفت «بدون اغراق ایران جزو ۵ قدرت پهپادی جهان است.» فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی حتی از حاتمی جلوتر رفته و مدعی شده «تحریمهای تسلیحاتی برای نیروی دریایی یک شوخی است!»
حسین خانزادی میگوید «محصولات ما در حد بالایی از کیفیت و جذابیتهای قیمتی قرار دارند و امکان بسیار بالایی وجود دارد تا در رقابت با نمونههای خارجی رقابت موفقی داشته باشند!»
اما واقعیت این است که هیاهوی اُمرا و سردارانِ جمهوری اسلامی در ایران پس از پایان تحریمهای تسلیحاتی بیشتر بلوف و زیادهگوییهای تبلیغاتی است. نهادهای نظامی جمهوری اسلامی با دو بحران عمده مواجهاند:
۱)فرسودگی و کمبود تجهیزات
۲)نارضایتی پرسنل از حقوقهای پایین که با توجه به تورم و گرانی کفاف زندگی آنها را نمیدهد. نارضایتی پرسنل به ویژه در میان افسران و پایوران ردههای میانی و درجهداران و همچنین جانبازان و بازنشستههای نیروهای مسلّح عمیقتر است.
با خروج دونالد ترامپ از برجام در هشتم ماه مه ۲۰۱۸ و آغاز کارزار «فشار حداکثری» شبکه گستردهای از دلالان و قاچاقچیان تسلیحات نظامی به ایران شناسایی و تحریم شدند. اکنون تعویض قطعات و بهینهسازی (اورهال) تجهیزات نظامی هم برای ارتش و هم سپاه پاسداران از مشکلات جدّی آنهاست.
بخشی از کمبودها و نیازها در یگانهای مختلف نیروهای مسلّح اعم از ارتش، سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و مرزبانی متفاوت است. با این حال اگر جنگی در نگیرد، فرسودگی و کمبود تسلیحات کمتر آشکار میشود و طبیعی است در فضای عمومی نیز کمتر به این موضوع پرداخته میشود.
در شرایط غیرجنگی لاپوشانی کمبودها توسط امرای ارتش و سرداران سپاه پاسداران و حتی بزرگنمایی قدرت نظامی و هارت و پورت در مورد آن کار چندان سختی نیست- چنانکه انجام نیز میشود- اما لاپوشانی نارضایتی پرسنل و اختلاف بر سر سهم از بودجه نظامی و زمینخواری و رانتخواری و اختلاس فرماندهان رده بالای نظامی و خانواده آنها مثل سردار محمدباقر قالیباف یا امیر علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملّی یا سردار محمدعلی پورمختار نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی که اخیراً بازداشت شد و یا خودسوزی پی در پی جانبازان و نیز تجمع بازنشستگان نیروهای مسلّح مقابل مجلس و… مثل پنهانکاری در مورد کمبود تسلیحات اصلا آسان نیست.
تهدیدی که اکنون ردههای بالای نیروهای مسلّح به شدت از آن هراس و نگرانی دارند نه کمبود تسلیحاتی بلکه «براندازی» است. این فقط یک ادعا نیست زیرا از رؤسای عقیدتی- سیاسی در یگانهای ارتش تا فرماندهان ارشد نیروی انتظامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدتهاست نسبت به آن هشدار میدهند.
رشد و گسترش جریان «براندازی» در نیروهای مسلّح برای رژیم جمهوری اسلامی بزرگترین کابوس است به ویژه اگر ریشه نارضایتی و انگیزهی براندازی در کنار مسائل دیگر، اقتصادی باشد.
علی خامنهای بهمن ۱۳۹۸ در یک سخنرانی با اشاره به نقش ارتش در انقلاب ۵۷ گفت «نیروی هوایی با فرماندهان آنچنانیِ وابسته با شرایط ویژهای که این نیرو همیشه در آن دوره داشت ارتباط و اتّصال شدید به آمریکاییها و مدیران آمریکایی و آموزشگاههای آمریکا ناگهان در حسّاسترین موقع به نفع انقلاب وارد میدان میشود.» او همواره از شکلگیری براندازی در نیروهای مسلّح هراس داشته و این نگرانی را مستقیم و غیرمستقیم بیان نیز کرده است.
اما حقوق یک سرگُرد ارتش در ایران با ۱۶ سال پیشینهی خدمت کمتر از ۵ میلیون (حدود ۲۱۷ دلار) است و یک سرهنگ که پس از ۲۸ سال خدمت در آستانه بازنشستگی قرار دارد کمتر از ۲۵۰ دلار دریافت میکند!
حقوق ماهانه یک درجهدار جوان در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی به زحمت به ۱۵۰ دلار میرسد. وضعیت در نیروی انتظامی هم به همین ترتیب است. بررسیها نشان میدهد حقوق دریافتی در ردههای میانی پاسداران سپاه انقلاب اسلامی نیز کمی از این ارقام بیشتر است اما امتیازات معیشتی بیشتری مثل وام مسکن دارند. با اینهمه چنین درآمدهایی کفاف هزینههای زندگی را با تورم و گرانی که هر روز بیش از پیش افزایش مییابد نمیدهد.
اوضاع معیشتی چنان بحرانی است که عبدالرحیم موسوی فرمانده چاکرمآب ارتش به پرسنل قول داد پول حاصل از فروش زمین پادگانها در تهران و شهرستانها را به «مسکن و معیشت» آنها اختصاص دهد گرچه طبق معمول این نیز فقط یک وعده بود.
به دلیل اینکه حقوق پرسنل نظامی برای زندگی آنها و خانوادههای آنان کافی نیست، بعضی از آنها که ماشین دارند به عنوان شغل دوم مسافرکشی میکنند! یکی از نامههای درون یگانی ارتش که در سالهای اخیر به بیرون درز کرد مربوط هشدار ویژه قرارگاه پدافندی ارتش به پرسنلی بود که در تاکسیهای اینترنتی مسافرکشی میکنند.
سرهنگ دوم اطلاعات جعفر زاهدی رئیس دبیرخانه قرارگاه پدافند هوایی آجا خطاب به پرسنل گفته بود «داشتن شغل دوم از نظر قانونی ممنوع است (هرچند میدانم گرفتارید).»
این وضعیت در حالیست که نارضایتی میان پرسنل پدافند ارتش نیز گسترده و زیاد است زیرا سایتهای پدافندی اغلب در ارتفاعات و مناطق بد آب و هوا و پرتافتاده و دور از شهرها قرار دارند و ماموریتهای پرسنل معمولا طولانی است. حفاظت اطلاعات و عقیدتی- سیاسی یا بازرسی در پادگانها خبر دارند که این نارضایتیها چقدر وسیع و عمیق است.
البته نارضایتیها در نیروهای مسلّح الزاما به تلاش ملّی برای سرنگونی نظام دیکتاتوری و ناکارآمد حاکم منتهی نمیشود.
انفجارهای پی در پی در تاسیسات نظامی و اتمی جمهوری اسلامی و لو رفتن اطلاعات سرّی در مورد فعالیتهای موشکی و تسلیحاتی و شناسایی شبکههای مالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انسداد مسیرهای نقل و انتقال قطعات نظامی و تجهیزات ساخت موشک یا شناسایی مسیر و شکار قاسم سلیمانی در بغداد میتواند ناشی از تطمیع مهرههای امنیتی و نظامی باشد که به خاطر نفوذشان در حلقههای اصلی نیروهای مسلّح به اطلاعات خاص دسترسی داشته و در ازای دریافت پول آنها را در اختیار دشمنان جمهوری اسلامی قرار میدهند. مهرههایی که حتماً معتمد نظام هستند و برای استخدام آنها در مشاغل حساس بدون تردید تفاوتهای عقیدتی و سیاسی عمدهای با اکثریت پرسنل داشته و سرسپردگی آنها به نظام بیش از سایرین بوده است.
از همین رو باید گفت، رژیمی که از جریان نفوذ در نیروهای مسلّح خود ضربات شدید امنیتی و نظامی میخورد اگر مجهزترین تسلیحات نظامی دنیا را هم داشته باشد در عمل زمینگیر میشود. حال آنکه جمهوری اسلامی اساسا در وضعیتی نیست که از نظر تسلیحاتی حتی با کشورهای همسایه رقابت کند!
«روشهای سنتی نیاز جوانان را تامین نمیکند»
در همین ارتباط رئیس عقیدتی- سیاسی منطقه پدافند هوایی اصفهان روز ۲۷ مهرماه ۱۳۹۹ در یک سخنرانی، توسعهی تکنولوژی، تغییر جبهه فعالیت دشمن، شبههافکنی، تغییر نیازها و سرعت بالای انتشار مطالب را از عوامل اصلی تغییر در وضعیت فرهنگی جامعه دانسته و با تاکید بر اینکه «روشهای سنتی و قدیمی نیازهای جوان امروز را تامین نمیکند» هشدار داده که «دشمن با شبههافکنی و تخریب اعتقادات دینی، ملّی و هویتی به دنبال تحقق برنامههای خود مثل براندازی نظام و تخریب نیروی انسانی کشور است.»
حجتالاسلام سید جانمراد موسوی همچنین تأکید کرده که «تجهیزات نظامی تنها مؤلفه قدرت برای پیروزی در برابر دشمن نیست» و با ابراز نگرانی نسبت به «نبود باورهای دینی محکم» توضیح داده است که «دوران دفاع مقدس و نبرد در مقابل با داعش این موضوع را به صورت کامل نشان داد که با وجود تجهیزات نظامی اما نبود باورهای دینی محکم امکان پیروزی سخت شد.»
همزمان با ابراز نگرانیها نسبت به «براندازی»، طرح مقابله با آن در صفوف و نیروهای ارتشی پس از اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ در چارچوب طرح «مصباح» آغاز شد.
از سوی دیگر، نارضایتی در نیروهای انتظامی که بیشتر با مردم در برخورد و اصطکاک هستند نیز زیاد است. وبسایت «جهان نیوز» نزدیک به حزباللهیها در گزارشی که ۲۷ مهرماه منتشر شده در مورد مشکلات زندگی پرسنل نیروی انتظامی با تعدادی از آنها مصاحبه کرده است.
یکی از پرسنل میگوید «در اکثر عملیاتهایی که در بین مردم حضور داریم به دلیل اینکه مردم عصبانی هستند و از زندگی گلایه دارند تا به ما میرسند شروع به فحش دادن میکنند.» او که در یکی از کلانتریهای تهران خدمت میکند گفته «مهمترین دغدغهام این است که متهمان و مجرمان بخواهند تعقیبم کنند و محل زندگیام را پیدا کنند و بخواهند که به خانوادهام آسیب بزنند.»
عضو دیگری از نیروهای انتظامی به «جهان نیوز» گفته مشکلات طوری است که کسی قبول نمیکند با ما ازدواج کند.
حجتالاسلام محمدتقی نقدعلی از نمایندگان ولایتمدار مجلس شورای اسلامی نیز پیش از این در صحن علنی مجلس ابراز نگرانی و دلخوری کرده بود که «مردم به ما ناسزا میگویند.»
با وجود این واقعیات در جامعه که روشن است نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و مقامات و نهادهای مسئول نیز از آنها با خبر هستند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج با هماهنگی نیروهای انتظامی «گشتهای محلهور» را برای مقابله با آشوب و اعتراض و اغتشاشات تقویت میکنند.
سردار میراحمدی نماینده ستادکل نیروهای مسلّح در قرارگاه امنیتی «امام علی» گفته در ماههای اخیر برای دستگاه امنیتی اطلاعاتی محرز شده که دشمن امیدوار است با ایجاد ناامنی و شرارت موجبات «براندازی نظام» مهیا شود.
بر اساس اعتراف ضمنی میراحمدی، معترضانی که در تظاهرات دستگیر شدهاند، از «اقشار آسیبپذیر اجتماعی» هستند و بعد از دستگیری آنها، نیروهای امنیتی متوجه شدهاند که در سالهای اخیر این «مستضعفان» و شهروندان تنگدست هستند که علیه جمهوری اسلامی اعتراض میکنند.
سردار علی عظیمی معاون فرمانده ناجا نیز اخیراً گفته با توجه به «تحرکات معاندان» هوشیاری ضروریست.
اما تهدیدات از سوی مردم خشمگین و جان به لب رسیده که جمهوری اسلامی را نمیخواهند برای پرسنل سپاه و کارکنان نیروهای انتظامی که مأموریتشان سرکوب و مقابله با مردم است بسیار جدّیتر از اینهاست.
پاسدار بسیجی محمد محمدی از نیروهای پایگاه مقاومت «انصارالامام» تهران که ادعا شده مشغول «امر به معروف و نهی از منکر» بوده، روز یکشنبه ۲۷ مهرماه در منطقه تهرانپارس کشته شد.
در چنین شرایطی که به ویژه پس از دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ اعتراضات سراسری بازتاب گستردهی داخلی و جهانی یافت و بسیاری از نیروهای نظامی و انتظامی را در برابر پرسش و دوراهی بین «نظام» و «مردم» یا «جمهوری اسلامی» و «ایران» قرار داده، اصلا عجیب نیست اگر درجهداران و پرسنل نیروهای مسلح از خود بپرسند چرا باید برای دریافت ماهی کمتر از سه میلیون تومان حقوق و یک زندگی سراسر نگرانی و هراس و بدون آینده، در مقابل مردم بایستند و فحش بخورند و حتی خود و خانوادهشان با تهدید جانی روبرو شوند؟! آنهم در حالی که وظیفهی آنها نه حفظ نظام سرکوبگر و مقامات بیمسئولیت و ناکارآمد و فاسد بلکه حمایت و حفاظت از همین مردم است!
کیهان چاپ لندن: