از انقلاب سال ۱۳۵۷ تا کنون، هر گاه مقامات امنیتی درصدد رسیدن به هدفی خاص یا حذف گروهها و افرادی بودند، برچسب «جاسوس» و ارتباط با دولتهای بیگانه را به متهمان چسباندهاند و اعترافاتی اجباری را از آنان در تلویزیون منتشر کردهاند، در حالی که در بسیاری از موارد بعدها مشخص شده است که این اتهامها دروغین بوده و هیچ مدرک واقعی دال بر جاسوسی وجود نداشته است؛ اتهامی که طبق قوانین ایران دارای مجازاتی سنگین است و بعضا به صدور حکم اعدام هم منجر شده است.
به تازگی این علاقه به ساخت و معرفی جاسوس حتی به مسابقههای تلویزیونی نیز کشیده شده است. در آخرین قسمت از مسابقه «رخداد» که از «شبکه افق» و تحت مدیریت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» پخش میشود، مجری مسابقه با نشان دادن عکس برخی از زندانیان امنیتی و دوتابعیتی در سالهای اخیر، در سوالاتی از شرکتکنندگان میخواهد «جاسوس» مورد نظر را شناسایی کنند. تصاویری از افرادی مانند «جیسون رضاییان»، «نازنین زاغری»، «عبدالرسول دری اصفهانی» و «نزار زکا» در میان چهرههای آدمهای معمولی روی صفحه نشان داده میشوند.
جیسون رضاییان و نزار زکا در مقابل معاوضه با زندانیان دیگر و یا دریافت پول آزاد شدند و به کشورهای خود بازگشتند، اما نازنین زاغری با پابند الکترونیک در خانه پدریاش همچنان در حصر است. بر اساس اخبار منتشرشده، خانم زاغری از سوی دولت ایران بازداشت شد تا دولت بریتانیا از این طریق بدهی خود را از دوران شاه به ایران بازپس بدهد. در واقع خانم نازنین زاغری در مقابل پول به گروگان گرفته شده است.
رسانههای حکومتی در ایران، طی دهههای گذشته همواره به عنوان بازوی کمکی برای انتشار پروژهها و مواضع دستگاههای امنیتی عمل کردهاند. بخش خبری «۲۰:۳۰» که از شبکه ۲ صداوسیمای ایران پخش میشود ظاهرا جزء اصلیترین این برنامههاست؛ برنامهای خبری که گفته میشود عملا تحت نظارت و مدیریت بازجوهای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و اکثر اعترافات اجباری از زندانیان سیاسی در سالهای اخیر نیز از همین برنامه پخش شده است.
در پرونده «کاووس سیدامامی»، فعال برجسته محیط زیست که همراه با چند فعال محیط زیستی دیگر بازداشت شد و چند روز بعد در سلولش فوت کرد، پس از مرگ او تعدادی از خبرنگاران برنامه ۲۰:۳۰ به همراه ماموران امنیتی به منزل او رفتند تا مصاحبهای اجباری را با همسرش، «مریم ممبینی»، داشته باشند. در نهایت خانم ممبینی به خاطر فشارهای شدید آن روز و امتناعش از انجام مصاحبه دچار حمله قلبی و به بیمارستان منتقل شد.
پس از این اتفاق «رامین سیدامامی»، پسر کاووس سیدامامی، فاش کرد که «علی رضوانی» که در پوشش خبرنگار برای برنامه ۲۰:۳۰ به منزل مادرش رفته است، در واقع بازجوی سازمان اطلاعات سپاه است.
همچنین پس از انتشار اعترافات اجباری «سپیده قلیان»، فعال مدنی، از همین بخش خبری ۲۰:۳۰ خانم قلیان در توییتر افشا کرد که «آمنه سادات ذبیحپور»، خبرنگاری که آن مصاحبه اجباری را از او گرفته است، بازجوی سازمان اطلاعات سپاه است و سپیده قلیان را برای انجام این مصاحبه مورد ضربوشتم قرار داده است.
تلویزیون ایران شاهکارهای دیگری هم در همراهی و انتشار مواضع دستگاه امنیتی ایران دارد، ساخت «سریال گاندو» یکی دیگر از همین شاهکارهاست؛ سریالی که با محوریت جیسون رضاییان، خبرنگار ایرانی آمریکایی که در زمان بازداشت خبرنگار «واشنگتن پست» در تهران بود، ساخته شده است. او در تاریخ ۳۱مرداد۱۳۹۳ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شد.
در شبکه ۳ تلویزیون حکومتی ایران سریال گاندو به سفارش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با هزینهای گزاف ساخته شد تا بگویند فعالیت این خبرنگار در ایران جزئی از پروژهای امنیتی توسط دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بوده است تا اطلاعاتی سری از ایران به سرقت برود.
بازداشت رضاییان در آن زمان حواشی زیادی را در داخل حکومت ایران هم به همراه داشت و موجب اعتراض «حسن روحانی»، رئیسجمهور، و وزارت خارجه ایران شد، زیرا بنا بر گزارشی که «سحام نیوز»، رسانه نزدیک به اصلاحطلبان، منتشر کرد، این بازداشت جزئی از پروژه امنیتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای سنگاندازی میان مذاکرات ایران و آمریکا و تخریب حسن روحانی بوده است.
«محمود علوی»، وزیر اطلاعات ایران، نیز همان زمان در گفتوگویی تلویزیونی و در پاسخ به سوال مجری درباره حواشی بازداشت جیسون رضاییان پاسخ داده بود که: «نظر وزارت اطلاعات با سایر دستگاههای امنیتی در این مورد همسان نیست.»
حالا چند سال پس از آزادی جیسون رضاییان و مدتی پس از پخش سریال گاندو، دوباره نام او به عنوان جاسوس در یک مسابقه تلویزیونی از شبکه افق شنیده میشود؛ اتهامی که هرگز برای او ثابت نشد.
همچنین در مورد «نازنین زاغری رتکلیف»، یکی دیگر از سوژههای این مسابقه تلویزیونی، هم ابهامات زیادی وجود دارد. خانم زاغری کارمند «بنیاد خیریه تامسون رویترز» در فروردین ۱۳۹۵ زمانی که قصد خروج از ایران را داشت بازداشت و به پنج سال زندان به اتهام جاسوسی محکوم شد. او هماکنون با پرونده دیگری با اتهام تبلیغ علیه نظام نیز مواجه است؛ بازداشتی که بعدتر مشخص شد به بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی دولت انگلستان به دولت ایران بابت خرید تانکهای «چیفتن» ارتباط دارد. این مبلغ در سال ۱۳۵۰ توسط حکومت «پهلوی» پرداخت شده است، اما پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ انگلستانیها از تحویل تانکها یا استرداد این مبلغ خودداری کردهاند. در واقع حکومت ایران یک شهروند دوملیتی را به گروگان گرفته است تا طلب مالیاش از کشوری دیگر را نقد کند.
درباره ماجرای بازداشت «نزار زکا»، «امیر حکمتی»، «رکسانا صابری»، «مازیار بهاری»، «رضا رفیعیفروشانی»، «کلوتید ریس» و سایر خبرنگاران و فعالان اجتماعی که طی این سالها بازداشت شدهاند همچنین فرضیههایی مطرح است. حتی درباره بازداشت «عبدالرسول دری اصفهانی» که نماینده بانک مرکزی در هیئت مذاکره ایرانی با ۶ کشور در برجام بود نیز گفته شده است که ماجرا به دعوای دو نهاد اصلی و موازی اطلاعاتی در ایران، یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بازمیگردد، زیرا «محمد جواد ظریف»، وزیر خارجه ایران، و «محمود علوی»، وزیر اطلاعات ایران، بارها نسبت به «واقعی بودن» اتهامات نسبت دادهشده به این مدیر دولتی ابراز تردید کردهاند.
صداوسیمای حکومتی در تمام پروندههای فوق تلاش کرده است پوششدهنده مواضع سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات باشد.
از نمونههای واضح دیگری که نمایانگر استفاده از صداوسیما برای پوشش امنیتی و همچنین دعوا بین نهادهای امنیتی است، «مازیار ابراهیمی» است؛ شهروندی که سال ۱۳۹۱ توسط وزارت اطلاعات دولت «محمود احمدینژاد» بازداشت و سپس به جرم «ترور دانشمندان هستهای» محکوم به اعدام شد، اما نهایتا تبرئه و آزاد شد.
مازیار ابراهیمی پس از بازداشت مجبور به اعتراف تلویزیونی شد؛ اعترافی که در چند نوبت پخش شد تا اینگونه به مخاطب القا شود که بر اثر تیزهوشی ماموران وزارت اطلاعات، مامور اسرائیلی در تهران بازداشت شده است، اما در نهایت این نقشه نیز برملا شد. او سالها بعد از این که از ایران مهاجرت کرد در گفتوگوهایی اعلام کرد تحت شکنجههای شدید مجبور به چنین اعترافات تلویزیونی شده است.
مازیار ابراهیمی در این مصاحبهها چنان افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد که کار به آنجا کشید که حتی «علی مطهری»، نماینده مجلس دهم، نیز این آبروریزی را «مایه خفت نظام و دستگاههای امنیتی» بداند.
اینگونه پروندهسازیها و پخش اعترافات اجباری و چسباندن برچسب جاسوسی به شهروندان بیگناه در صداوسیمای ایران بارها در طول حکومت ۴۲ ساله نظام جمهوری اسلامی تکرار شده است.