در آخرین خبرهایی که به «ایرانوایر» رسیده است، گروهی از پناهجویان ایرانی که قایقشان در سواحل مصر دچار حادثه شده بود و در این کشور تحت بازداشت به سر میبردند، به ایران بازگردانده شدند.
در پی گزارش «ایندیپندنت مصر» در ۲۳ اکتبر سال جاری قایقی که با ۵۷ پناهجو از ملیتهای مختلف در دریای مدیترانه به دلیل نقص فنی سرگردان شده بود، توسط ناو ارتش مصر از امواج دریا نجات داده شد و مسافران آن بازداشت شدند. ۲۹ نفر از این مسافران ایرانی بودند. اگرچه مصر آنها را از دریا نجات داد، اما پس از روزها بازداشت و اعمال خشونت نسبت به آنها، همه آن ۲۹ نفر را به ایران بازگرداند.
هواپیمای آنها ۲۲ نوامبر ساعت حدود ۲ صبح در فرودگاه «امام خمینی» تهران به زمین نشست. بنا به اطلاع ایرانوایر همه این مسافران بازداشت شدند. آنهایی که پاسپورت داشتند و قانونی از ایران خارج شده بودند، پس از چند ساعت بازداشت، آزاد شدند، اما دیگر مسافران که غیرقانونی کشور را ترک کرده بودند، در بازداشت هستند.
میان این مسافران چهار زن و دو کودک حدودا ۱۰ ساله وجود داشتند که هنگام بازداشت دستبند زده شده بودند. علیرغم پیگیریهایی که نهادهای حقوق بشری برای جلوگیری از بازگرداندن آنها انجام دادند، مصر اجازه ملاقات با وکیل را به آنها نداد و هیچ نمایندهای از «سازمان ملل متحد» نتوانست با این پناهجویان دیدار کند. این در حالی است که بنا به قوانین بینالمللی، مصر موظف بود اجازه این دیدارها را بدهد و به فردی که مدعی درخواست پناهندگی است، فرصت بررسی پرونده بدهد.
«سعید آرمان»، فعال امور پناهندگان و فعال سیاسی و دبیر «سازمان سراسری پناهندگان ایرانی» در بریتانیا، وضعیت این پناهجویان را در ارتباط با سازمان ملل و خانوادههایشان در ایران پیگیری کرده است و به ایران وایر میگوید که این پناهجویان در مدت دستگیری مورد خشونت قرار گرفتهاند و در بدترین شرایط نگهداری شدهاند.
به گفته این فعال امور پناهندگان و فعال سیاسی این پناهجویان در شهر ساحلی «مرسی مطروح» با کمترین امکانات و رسیدگی در زندانی به همین نام بازداشت بودهاند. این پناهجویان در کنار بزهکاران زندانی بودهاند و از سوی دیگر زندانیان مورد آزار قرار گرفتهاند؛ خصوصا زنان.
رفتارهای غیر انسانی و آزار زنان، دستبند زدن به کودکان و سرقت پولهای آنها از جمله شرایطی بود که این زنان و کودکان از سر گذراندهاند. آنها را از مردان ایرانی جدا کرده و در زندانهای زنان جای داده بودند.
طبق گفتههای سعید آرمان، بیشتر این پناهجویان جوانان و کولبرهای شهرهای مرزی و کردنشین «مریوان» و «سردشت» بودند که هیچگونه اتهام سیاسی یا امنیتی نداشتند و تنها دلیلشان برای تن دادن به این سفر رهایی از فقر و بیکاری در شرایط موجود جامعه ایران بود. اقدام آنها ریسک پرخطری بر سر زندگی بود که تنها یک بار شانس استفاده از آن را دارند: «کولبرهایی که از بیم کشته شدن در کوههای مرزی، پا در این راه گذاشتهاند تا شاید بتوانند گره کور زندگی را باز کنند و از دست اوباش مسلح رژیم جمهوری اسلامی در امان باشند.»
به گفته این فعال امور پناهندگان و فعال سیاسی، پناهجویان پس از مدتی بازداشت به دفتر حافظ منافع ایران در «قاهره» منتقل شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند؛ سوال و جوابهایی توام با توهین و تحقیر که خشونتی مضاعف علیه آنها بود.
سعید آرمان میگوید در پی پیگیریهای سازمانی که او دبیر آن است و در هماهنگی با سازمان ملل، وکیلی به نام «خالد علی» در مصر پیگیری پرونده این پناهجویان را برعهده گرفت: «این وکیل با دفتر سازمان ملل در مصر تماس گرفت و این سازمان وارد مذاکره با وزارت خارجه مصر شده بود. قرار بود که ماموران سازمان ملل در زندان به ملاقات این پناهجویان بروند و روند اخذ درخواست پناهندگی آنهایی که میخواهند، به جریان بیافتد، اما وزارت خارجه به نیروهای سازمان ملل چنین اجازهای نداد.»
درخواست آنها این بود که پناهجویان در مصر تحت حمایت امور پناهندگی سازمان ملل قرار بگیرند: «همچنین در قدم بعدی، در هماهنگی با وکیلشان خواسته بودیم که آنها را از زندان به محیط امنی منتقل کنند. آنها جرمی مرتکب نشدهاند. سپس به درخواست پناهندگی آنها رسیدگی میشد. کار ما بر این متمرکز بود که آنها را از آن محیط ناامن و آلوده خارج کنیم. آنها نه حمام داشتند و نه بهداشت و غذای مناسب. مرتب از این وضعیت شکایت داشتند.»
سعید آرمان تصریح کرد که زنان و کودکان در زندان از سوی زنان بزهکار مورد آزار قرار گرفتند: «آنها را در بازداشتگاه موقتی مثل زندان که محل استرداد پلیس قاهره است، نگهداری کردند. به کودکان دستبند زدند و [آنها را] مورد رفتارهای غیرانسانی قرار دادند. همه این پناهجویان حتی از سوی نیروهای دفتر حافظ منافع ایران در قاهره هم مورد آزار قرار گرفتند. نیروهای جمهوری اسلامی از خبرنگاران برنامه “بیست و سی” تا دیپلماتهای وزارتخارجه، انگار که آموزش شکنجه دیدهاند. مردم را رعایای خود میدانند. ماموران ایرانی این پناهجویان را مورد تحقیر و توهینهای کلامی و رفتاری قرار دادند و به محل استرداد برگرداندند.»
این در حالی بود که «سعید خطیبزاده»، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، در سخنانی گفته بود که پناهجویان «در صورت تمایل» میتوانند به ایران بازگردند یا در صورت عدم تمایل، دولت مصر در خصوص آنها طبق قوانین این کشور تصمیمگیری خواهد کرد: «روز ۱۹ آبان وزارت خارجه مصر به دفتر حفاظت منافع ایران اطلاع داد که نیروی دریایی این کشور سرنشینان این قایق را نجات داده است و آنها را در شهر “مرسی مطروح” در شرایط مطلوب نگهداری میکند.»
به گفته او، این افراد در روز ۲۰ آبان به دفتر حفاظت منافع ایران منتقل شدند تا احراز هویت شوند، چون هیچ کدام مدارک شناسایی نداشتند.
اما مشخص است که عدم تمایل پناهجویان هم راهی جز بازگردانده شدن در پی نداشت: «وزارت خارجه با سازمان ملل هم همکاری نکرد که نیروهای این سازمان با پناهجویان حتی ملاقات کنند. از سوی دیگر آنها را مورد تحقیر و توهین هم قرار داد و با سرشکستگی برگرداند. از خانوادههای این افراد مبلغ ۶۰۰ دلار هزینه بازگردانده شدن هم درخواست شده است که البته خانوادهها زیر بار پرداخت آن نرفتهاند. در حالی که در بازداشتگاه هم برای دریافت امکانات بهداشتی و خوراک پول میگرفتند.»
سعید آرمان میگوید که این جوانان که برخی هم تحصیلکرده هستند، در پی زندگی بهتر و امن پا به این مسیر پرمخاطره گذاشتهاند: «با مادر یکی از این دخترها صحبت کردم. میگفت نمیخواهم دخترم بگردد، تحصیلکرده است، اما هیچ آیندهای برایش نمیتوانیم تصور کنیم. برای خدمت به بشر، پناهندگی وجود دارد تا در جایی زندگی کنند که کرامت و حرمت داشته باشد. عمده نارضایتی پناهجویان فقر، بیکاری و نداشتن چشماندازی روشن از آینده است. امروز از کمپ “دوور” پناهجویی ایرانی تماس گرفت و گفت رسیده است؛ جوانی که از “مریوان” خود را به بریتانیا رسانده است.»
«سازمان سراسری پناهندگان ایرانی» در سال ۲۰۱۴ توسط سعید آرمان و تعدادی دیگر از همکارانش پایه نهاده شد: «این سازمان را برای آن تشکیل دادم که وقتی پناهجویان ایرانی به اینجا میرسند، سرپناه و کسی را داشته باشند که برایشان میجنگند.»
سعید آرمان فعالیتهای سیاسی خود را در سال ۱۳۵۶ آغاز کرد: «همراه با مردم علیه رژیم سلطنتی مبارزه میکردم. بعد از حمله جمهوری اسلامی به کردستان، سال ۱۳۵۹ مدرسه را رها کردم، اسلحه برداشتم و پیشمرگ شدم و جنگیدم. چندین سال در کوهها بودم. و بعد از سر ناچاری به بریتانیا آمدم. تلاش ما در این سازمان و کمک به پناهجویان این است که بگوییم ایران کشور ناامنی است. در عین حال، علیه قاچاقچیان هستیم، چون بسیار غیرانسانی رفتار میکنند.»
در سالهای اخیر سیل مهاجرتهای غیرقانونی و قاچاقی از ایران، همسو با وخیمتر شدن شرایط زندگی از نظر اقتصادی و بیشتر بسته شدن فضای آزادیهای اجتماعی و سیاسی، تشدید شده است. آنها معمولا به کشورهایی مانند ترکیه و از آنجا به یونان و ایتالیا میروند. اما بسیاری هم هستند که به مقصد نمیرسند، میان راه از آن همه خشونت و فلاکت خسته میشوند، یا ممکن است در ادامه مسیر جان خود را هم از دست بدهند. در این میان، این پناهجویان که از امواج دریا نجات داده شدند، سرانجام بعد از یک ماه تحمل گرسنگی و تحقیر و خشونت به ایران بازگردانده شدند؛ رویایی که به یک کابوس تبدیل شد. با وجود این، روزانه شماری از انسانها مرزهای ایران را از روی ناچاری و نداشتن امید به زندگی در سرزمین مادری در مینوردند و با به قمار گذاشتن زندگیشان، رنج و خطرهای این مسیر را به جان میخرند.