مشکل اما از «مدار» نیست. بهتر بود گفته میشد «قد» فردوسیپور از استاندارد ما بالاتر رفته بود
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مدیر جوان شبکۀ سوم سیما دلیل حذف برنامۀ «نود»- یکی از پربینندهترین برنامههای تاریخ تلویزیون در ایران- و عادل فردوسیپور از اجرا را این گونه ذکر کرده است:
« دیگه نمیشد این جوری ادامه داد. نه محبوبیت ایشون برای ما پنهان بود، نه تخصص ایشون برای ما پنهان بود. منتها بهترین دروازهبان را هم اگر ببینید در خط دیگری کار میکند یکی دیگر را باید بگذارید دروازه. در واقع مهم این بود که کار داشت از مدار خارج میشد. بقیه هم داشتند نگاه میکردند که اگر کسی به او به خاطر محبوبیت چیزی نمیگوید صدا و سیما از هم میپاچید [میپاشید]. ناگزیر از این تصمیم بودیم. البته مظلومنمایی [میکند]. در همین یک سال اخیر یک میلیارد تومان از مطالبات ایشان را داده بودیم. ایشان بالاخره کارمند رسمی سازمان است. نوبت ترفیع ایشان هم رسیده بود با امضای من انجام شد.»
به این بهانه می توان این نکات را یادآور شد:
1. از آقای فروغی باید تشکر کرد که این توضیحات را داده است. چون با این ادبیات و لحن و با این سطح از دانش رسانهای کاملا روشن شد که چرا فردوسیپور نمیتوانسته ادامه دهد. منتها آدم نمیداند دیگران چه مشقتی میکشند تا در مدار بمانند! احتمالا دوستانی خواهند گفت قضیه به این سادگیها نبوده و مثلا فلان حرف هم گفته شده اما مهم برآیند کار و نظر مردم است که مثبت بود و به لحاظ سیاسی و درآمدی هم به نفع سازمان.
2. لحن تازۀ آقای فروغی را اگر با مصاحبۀ اوایل حذف عادل با رشیدپور در برنامۀ «حالا خورشید» مقایسه کنیم به نظر می رسد اعتماد به نفسشان بیشتر شده است. همیشه همین گونه است. اول سکوت یا انکار و بعد همراهی با افکار عمومی و دست آخر تقابل.
3. ظاهراً نه تخصص مهم است و نه محبوبیت و نه طبعاً مخاطبی که جذب میکند ومهم این است که طرف در «مدار» باشد! مختصات مدار را هم جناب علی فروغی تعیین میکند.
4. یک جا گفته است «کارمند رسمی سازمان است» و جای دیگر میگوید «یک میلیارد تومان از مطالبات ایشان را دادهایم». معلوم است که این پول را بابت حقوق نگرفته چون حقوق ماهانۀ او 80 میلیون تومان نیست که یک سال آن بشود یک میلیارد تومان!
حقوق را هم ماهانه میپردازند و یک سال که عقب نمیافتد. پس بحث قرارداد تهیه کنندگی باید باشد. در این صورت چه ربطی به کارمندی صدا وسیما دارد؟ مگر همۀ تهیه کنندگان کارمند سازماناند؟ و مگر همۀ پولی که تهیه کننده میگیرد به جیب خود او میرود؟
جناب مدیر جوان از جیب خودشان دادهاند یا از صندوق سازمانی است که سالانه 2000 میلیارد تومان بودجه دارد؟ پس آن همه درآمد پیامکها را چگونه محاسبه می کنند؟ پرداختی را اعلام کردید. دریافتی را هم بگویید!
با مزهتر این که میگوید زمان ترفیع هم رسیده بود و من امضا کردم. لابد میتوانستند امضا نکنند.
5. اگر به خاطر رفتار عادل صدا و سیما می پاچید [می پاشید] پس چرا در این 20 سال که او برنامه داشت و بارها برگزیده شد «نپاچید»؟
این که چموشی هایی داشته باشد و میلیون ها بیننده را 20 سال دوشنبه شبها پای شبکه داخلی بنشاند بهتر بود یا برنامه را تعطیل کنید و دستیار او از شبکۀ ایران اینترنشنال با این همه حساسیت امنیتی که روی آن است، سردربیاورد؟
6. مثال «دروازه بان» و اصطلاحاتی چون «ادراک سازی» نشان می دهد او درفضای «کنترل» به سر میبرد و آموزشهایی که دیده بیشتر مناسب «کنترل» است تا «مدیریت» و گرنه اگر یک بار دیگر صحبتهای او را بخوانید یا با صدای خود ایشان بشنوید مشخصتر می شود که چه مثال نامربوطی است.
7. مشکل اما از «مدار» نبود. بهتر بود گفته میشد «قد» فردوسی پور از استاندارد ما بالاتر رفته بود. مجری خوب از روی کاغذ می خواند یا آنچه را در گوشی گفته می شود تکرار می کند.
8. اگر واقعا این مدیر جوان مانع «فروپاشی» سازمانی با 40 هزار کارمند و 2000 میلیارد تومان بودجۀ سالانه – جدای درآمد آگهی ها- و با بیش از 50 کانال رادیو و تلویزیونی شده جا دارد از او تجلیل و تقدیر شود یا اگر به خاطر کرونا این امکان فراهم نیست به صورت مجازی دور این مدار بچرخند تا یک وقت نپاشد!
9. ممکن است گفته شود به هر حال فروغی رییس شده و فردوسیپور مرئوس است و باید اطاعت کند. اصل حرف درست است اما از یک رسانه با معیار داوری مخاطبان میلیونی صحبت می کنیم نه از ادارۀ قند وشکر. حمید شب خیز و امیر قاسمی مالک شبکۀ خودشان هستند و هر که را خواستند می آورند. شبکۀ سه اما مِلکِ طِلق کسی نیست و با پول مردم اداره می شود.
10. عادل فردوسیپور و علی فروغی هموطن و همکار و همزباناند اما به دو دنیای مختلف تعلق دارند. درست است که عادل هم از حمایتهای معاون متنفذ پیشین سازمان – علی اصغر پورمحمدی- برخوردار بود اما رشد او به خاطر استعداد های خودش و نظر مثبت مردم بوده است. مدیر جوان مسیر دیگری را طی کرده است.
عادل نه تنها در دانشگاه شریف درس خوانده که تدریس میکند و مهمتر این که فردوسی پور هر عیب و ایرادی هم داشته باشد از جنس رسانه است و روزنامهنگار بوده و کوشیده در تلویزیون هم روزنامهنگار به مفهوم اعم کلمه باشد.
روزنامهنگار باید در عین فروتنی غرور داشته باشد و کرنش نکند. همان که بامداد شاعر از آن به عنوان « ارتفاع شکوهناک فروتنی» یاد می کند. راستی او در شعر دیگری هم سروده است: چنین که دستِ تطاول به خود گشاده منم!
حالا یکی بگوید آن که دست تطاول به خود گشوده کیست.