«خبر مرگش»؛ شایعه‌ای که آرزوی خیلی‌هاست / سولماز ایکدر

By | ۱۳۹۹-۰۹-۱۹

شایعه وخامت حال آیت‌الله خامنه‌ای سه روز پیش در یک اکانت توییتری مطرح شد٬ اما گویا آن‌چنان افکار عمومی تشنه شنیدن «خبر مرگش» بود که این شایعه به سرعت سر از رسانه‌ها در آورد.

محمد اهوازی در اکانت توییترش نوشته بود وضع سلامت آیت‌الله علی خامنه‌ای وخیم است و او قدرت را فرزندش مجتبی واگذار کرده. در قدم اول این توییت بازتاب چندانی نداشت اما پس از تایید آن توسط نیوزویک با استقبال در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان و واکنش‌های زیاد مواجه شد.

ظاهرا «خبر مرگ» آیت‌الله خامنه‌ای خبری مطلوب نه فقط برای مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی٬ که چه بسا برای موافقان و چشم‌انتظاران جانشینی  و در یک کلام  یک خبر خوب برای همه است.

ناامید از اصلاح٬ به امید مرگش

بیش از چهل سال است که بخشی از مردم ایران از طرق مختلف سعی در اصلاح جمهوری اسلامی داشتند٬ به وسیله شرکت انتخابات٬ ایجاد یا احیای نهاد‌های مدنی٬ تحریم انتخابات٬ تاسیس روزنامه٬ نوشتن کتاب و … ؛ تمامی این سنگ‌ها اما به در بسته خورد و حتی گام‌به‌گام جمهوری اسلامی به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در تضاد با خواست حداقل بخش چشمگیری از مردم پیش آمد و موجب آن شد که با «زندگی نرمال» فاصله بیشتری پیدا کنند.

مردم به جان‌آمده از «اصلاح نشدن»، حداقل سه‌ بار طی ده سال گذشته به صورت سراسری به خیابان‌ها آمدند تا فریاد اعتراضشان را بدون پرده  و مستقیم به گوش شخص اول نظام برسانند٬ اما جواب اعتراضات خیابانی و علنی این خیل به جان آمده نیز گلوله بود و زندان و سرکوب.

آن‌هایی که سال‌هاست ناامید از ایجاد تغییر٬ تنها سعی می‌کنند فاصله‌شان را با مشت آهنین رهبر جمهوری اسلامی حفظ کنند٬ طبیعی است که آخرین امید را در مرگ آیت‌الله خامنه‌ای ببینند؛ مرگ رهبری که ۳۱ سال است قبای ولایت فقیه را برتن کرده تا صاحب یکی از طولانی‌ترین حکومت‌ها در دوران مدرن باشد.

بدیهی است از میان رفتن آیت‌الله خامنه‌ای و ایجاد احتمالی بحران جانشینی مفری است که منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی سخت به آن چشم دوخته‌اند؛ مخصوصا آن‌هایی که معتقدند درگیری احتمالی مدعیان جانشینی می‌تواند به نفع نیروهای تحول‌خواه باشد. از آن روزی که رهبر فعالی از کرسی خلافت برخیزد تا زمانی که رهبر بعدی بتواند قبای «معصومیت» و «نقد ناپذیری» را بر تن کند٬ همان فاصله‌ای است که حتی بخشی از اصلاح‌طلبان  هم به آن چشم دوخته‌اند و برای «ایفای نقش در روز واقعه» حاضر هستند چه‌بسا پی هرگونه خفتی را به جان بخرند تا فقط در چارچوب باقی بمانند.

چشم امید جانشینان به کرسی قدرت

آیت‌الله خامنه‌ای در پنجاه سالگی به رهبری جمهوری اسلامی رسید٬ سنی که در چارچوب حوزه‌های علمیه جوان ارزیابی می‌شود اما این موضوع باعث نشده بود نزدیکان به اریکه قدرت برای کسب آمادگی به منظور ایفای نقش پس از مرگ او تلاش نکنند.

از هاشمی رفسنجانی که سال‌های پایان عمرش امیدوار بود بماند تا بتواند در جلسه ویژه مجلس خبرگان رهبری پس از مرگ آیت‌الله خامنه‌ای تاثیر گذار باشد؛ تا مهدوی کنی و هاشمی شاهرودی که حتی قبای جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای را «پرو» کرده بودند اما پیش از او مردند.

تعدادی دیگر از مدعیان جانشینی نیز بودند بر اثر روابط پیچیده حاکم بر ساختار نظام جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری حذف شدند مانند صادق آملی لاریجانی. حال جانشینان بالقوه آیت‌الله خامنه‌ای نگران آن هستند که مبادا به سرنوشت یکی از این دو گروه مبتلا شوند.

ابراهیم رئیسی و مجتبی خامنه‌ای که در صدر لیست نامزدهای جانشینی رهبر فعلی جمهوری اسلامی هستند، بی‌صبرانه مشتاقند که صاحب صندلی زودتر از روی آن برخیزد تا جای برای آنان باز شود.

از سوی دیگر بخشی از بدنه جوان اصولگرایان از «مماشات رهبر فعلی جمهوری اسلامی» خسته شده‌اند؛ مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با استیضاح حسن روحانی٬ حمایت او از مذاکرات هسته‌ای٬ ممانعت او از «انتقام سخت» مطلوب این هواداران پرشور پس از ترور قاسم سلیمانی و محسن فخری‌نژاد و … همه و همه باعث ناامیدی این جوانان «آتش به اختیار» از «امام خامنه‌ای» شان شده است.

آنان نیز بدشان نمی‌آید که هرچه زودتر جانشین با «صلابت‌تری» بر اریکه قدرت تکیه زند. به همین دلیل بود که طی سه روز گذشته بیش‌تر از تمرکز بر تکذیب خبر وخامت حال رهبر جمهوری اسلامی بدنه «جوان انقلابی» به بحث بر سر جانشین احتمالی او در گعده‌های خصوصی می‌پرداختند.

جهانی خوب٬ فارغ از آیت‌الله خامنه‌ای

خبر مرگ آیت‌الله خامنه‌ای نه فقط برای مردم و جناح‌های مختلف قدرت در ایران که برای مردم منطقه نیز خبری مهم است.

انتشار خبر وخامت حال او به سرعت از سوی فعالین رسانه‌ای کشورهای عرب منطقه٬ ترکیه و اسرائیل مورد استقبال قرار گرفت؛ در حقیقت شاید بتوان گفت خبر مرگ او از معدود خبرهایی است که تمامی منطقه را به یک اندازه تحت تاثیر قرار می‌دهد.

از یک سو «محور مقاومتی»ها هستند که می‌ترسند بدون وجود آیت‌الله خامنه‌ای و ایده‌ «گسترش حکومت شیعه از دریای عمان تا دریای مدیترانه‌»اش دیگر حامی نداشته باشد٬ از سوی دیگر ملت‌های به جان آمده از جنگ و آشوب امیدوارند در پی غروب ایده محور مقاومت بعد از مرگ آیت‌الله خامنه‌ای نفسی راحت بکشند.

جهان غرب نیز ترجیح می‌دهد با رهبری بر سر میز مذاکره بنشیند که تمامی خود را در تضاد با نظم جهانی تعریف نکرده باشد. در طی دوران زعامت آیت‌الله خامنه‌ای از شعارها و آمال‌های انقلاب سال ۵۷ تنها «مرگ بر آمریکا»ست که باقی مانده٬ چنین رهبری حتی اگر بر اثر فشارهای ناشی از تحریم ناچار شود تن به مذاکره بدهد٬ در اولین فرصت زیر میز می‌زند٬ کما اینکه زد.

اما رهبر جدید٬ به‌خصوص در سال‌های اول پس از برتن کن قبای ولایت فقیه٬ ممکن است ساده‌تر تن به مذاکره بدهد و بر مفاد آن پای‌بندتر باقی بماند.

خبر وخامت حال آیت‌الله خامنه‌ای این بار هم تکذیب شد٬ اما دیری نیست که چنین خبری تکذیب نشود و با توجه به فضایی که این چندروز در شبکه‌های اجتماعی و جمع‌های خصوصی‌تر ایرانیان حامی٬ منتقد و مخالف جمهوری اسلامی حاکم بود٬ یک ملت از شنیدن آن شاد خواهند شد؛ همچون بخشی از مردم کشورهای منطقه و دنیای غرب.
زیتون:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *