صادق زیباکلام در گفتگویی مفصل با “انصاف نیوز” گفته است که بعد از سالها او عاقبت پی برده که انتخابات در جمهوری اسلامی بیمعنا است، اصلاح طلبان دیگر آبرو و اعتباری در نزد مردم ندارند و در سال ١۴٠٠ نیروهای تندرو پس از قبضه کردن کامل قدرت احتمالاً با جو بایدن سازش می کنند.
زیباکلام در این مصاحبه گفته است که “انتخابات ١۴٠٠ مردهای است که هیچ طور نمی شود زندهاش کرد” و آن ٢۴ میلیون نفری را که به حسن روحانی رأی دادند “دیگر با جرثقیل هم نمیشود پای صندوق رأی برد.” به همین خاطر زیباکلام حتا صحبت کردن دربارۀ انتخابات در جمهوری اسلامی و “انتخابات ١۴٠٠ را اتلاف وقت” می داند، چون، به گفتۀ او، “انتخاباتی به آن معنا در کار نخواهد بود.”
صادق زیباکلام سپس گفته است که بی اعتباری انتخابات فقط شامل تهران نمیشود، در مشهد، اصفهان، شیراز و دیگر جاها وضع به همین نحو است یعنی دیگر “مردم نمیروند در انتخابات شرکت کنند” و دیگر هیچ طور نمیشود انتخابات “را احیاء کرد و به آن آبرویی داد.”
زیباکلام یادآور شده است که در آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی، نمایندگان اصلاح طلب حتی پنج درصد رأی هم نیاوردند. او میگوید “تتمه آبروی اصلاح طلبان را روحانی” یا در واقع حمایت اصلاح طلبان از جمله خود او از روحانی برد و سپس روی واژه “تتمه” هم “خیلی تأکید” میکند و معتقد است : گویاترین بیان این بی آبرویی شعار مردم در اعتراضهای خیابانی دی ماه ٩۶ بود که میگفتند : “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”. زیباکلام سپس افزوده است که گر چه خود او در آغاز فکر میکرد که این شعار ماندگار نشود، “ولی با کمال تأسف و تعجب باید بگوید که این شعار ماند.”
صادق زیباکلام اکنون معتقد است تا زمانی که نظارت استصوابی هست شرکت در انتخابات در ایران بی معنا است. او می گوید : “من می دانم که رئیس جمهور کارهای نیست، رئیس مجلس کارهای نیست، رئیس قوۀ قضائیه کاره ای نیست و قدرتی ندارند.” زیباکلام حالا متوجه شده که در مقابل این باصطلاح منتخبان بی قدرت “دیگر نیروهای قدرتمندتری وجود دارد که ٢۴ میلیون که سهل است، ٢۴٠ میلیون نفر هم در انتخابات شرکت کنند اجازه نمی دهند یک میلیمتر به دموکراسی نزدیک شوید.” او سپس گفته است : “من تا دیروز فکر میکردم از طریق صندوق رأی می توانیم به دموکراسی [نزدیک] شویم. حالا به این نتیجه رسیدم که نه، نمی گذارند.”
به همین خاطر صادق زیباکلام اکنون می گوید – هر چند نمی گوید چگونه می توان به آن دست یافت – “اصلی ترین، مهمترین، استراتژیک ترین خواستۀ اصلاح طلبان باید دموکراسی و آزادی باشد”، اما مسئله، به گفتۀ او این است، که “هیچ چیز اصلاح طلبان مشخص نیست. نه رهبری دارند، نه تشکیلات و سازماندهی” و نه برنامه و هدف سیاسی روشنی.
در پایان صادق زیباکلام نتیجه گرفته است که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده گروه های تُندرو با اتکاء به بیست، سی درصد رأیدهنده قدرت را قبضه خواهند کرد و نوعی یکپارچگی قدرت همانند دورۀ احمدینژاد شکل خواهد گرفت و از آنجا که “ترامپ هم دیگر در میان نیست و بایدن هم چراغ سبزهایی نشان داده، بنابراین ممکن است که به سمت نرمش قهرمانانه [یک برجام جدید] برویم و من معتقدم برجام ١۴٠٠ از برجام ٩۴ شانس موفقیتش خیلی زیادتر است.”