این گزارش در تاریخ ۲۳ ژانویه ۲۰۲۱ در هفتهنامه اکونومیست به زبان انگلیسی منتشر شده است که ترجمه آن در پی میآید. اگرچه در مواردی ممکن است آمارهای ارائه شده درست یا مستند نباشند اما اصل گزارش و آنچه میگوید میتواند محل تامل باشد.
مسیحیت در ایران کنونی برای منصور، پدر روحانی، همان شور و حالی را دارد که کلیساهای اولیه با آزار و اذیت ها و مشکلاتش داشت. او در کلیساهای خانگی سراسر کشور با زبانی رمزی (اطلاق نام مستعار«جمشید»برای مسیح) مراسم مذهبی را برگزار میکند. پدر منصور سرود خوانی های مذهبی را در سکوت برگزار می کند و میگوید که «ما لب میزنیم و زیر لب میخوانیم، چون نمیتوانیم با صدای بلند و رسا عبادت کنیم».خطر برایشان بسیار است. در ایران تبشیر[مسیحیت]مذهبی ممنوع است و ده ها مبلغ مذهبی به زندان افتادهاند. در مقابل اما گویی پاداشی معنوی برایشان فراهم شده. روحانیان مسیحی می گویند که صدها کلیسای مخفی در ایران وجود دارد که هزاران نوکیش و عبادتکننده مسیحی را به خود جذب کرده است. باورمندان به کلیسای انجیلی مدعی اند کهسرعت رشد مسیحیت در ایران از کشورهای دیگر بیشتر است.
فاصله معنوی میان روحانیان حاکم بر ایران با مردمی که بر آنان حکم می رانند، هر روز بیشتر میشود. تنگنظریهای نظام دینی حاکم و شیعیگری آن، بسیاری را رانده و منزوی کرده و به نظر می رسد که شمار روزافزونی از ایرانیان در حال ترک مذهب رسمی و یا در حال آزمودنجایگزین های مذهبی برای آن هستند.
مسیحیان، زرتشتیان و بهائیان، هر سه میگویند که گرایش به دینشان بسیار بیشتر شده و آمار نوکیشان به سرعت در حال رشد است. رهبران گرایشهای دیگر اسلامی هم از اقبال بیشتر و احیای خود سخن میگویند. یاسر میردامادی، روحانی شیعه در تبعید میگوید که «باورها و وفاداریهای ایرانیان در حال تغییراند..ایرانیان به ادیان دیگر روی می آورند، چون دین رسمی دیگر آنها را قانع و راضی نمیکند.”
به صورت رسمی، روحانیان حاکم بر ایران، ادیان توحیدیای را که پیش از اسلام به وجود آمدهاند رابه رسمیت میشناسند. بر اساس قانون اساسی، پنج کرسی مجلس به «اهل کتاب» یعنی پیروان مسیحیت، یهودیت و دیانت زرتشتی تعلق گرفته است. آنها مدارس خود را دارند (که البته رووسایآنها مسلمان اند). عبادتگاه های خودشان را هم دارند. بزرگترین جامعه یهودی در جهان اسلام هم در ایران زندگی میکنند.
اما معممین حاکم بر ایران ترجیح میدهند که غیر شیعیان از جامعه جدا، منزوی، تابع و تحت فرمان باشند. آنها از تنوع مذهبی هراس دارند و فکر میکنند که تنوع مذهبی میتواند پایه های هویتشیعی حکومت را تضعیف کند. از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تا کنون، هیچ غیر شیعه ای به مقام وزارت نرسیده است. روحانیان حاکم هم هرازگاهی اقلیت های مذهبی را جاسوس و کافر میخوانند. تغییر دین از اسلام به ادیان دیگر هم مجازات مرگ به دنبال دارد.
اما سرکوب کارگر نیفتاده است. حکومت میگوید که بیش از ۹۹ و نیم درصد جمعیت ۸۲ میلیونی ایران مسلماناند. اما این آمار قابل اطمینان نیست. گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان (گمان) که در هلند به ثبت رسیده، در یک نظرسنجی با بیش از پنجاه هزار شرکت کننده که بیش از نود درصدشان در ایران زندگی میکنند، دریافته که ایران در تلاطم مذهبی و دینی است. حدود نیمی از پاسخدهندگان به نظرسنجی گمان گفتهاندکه یا بیدین شده و یا دینشان را عوض کردهاند. کمتر از یک سوم پاسخدهنگان هم خود را شیعه میدانند. اگر این اعداد و ارقام حتی نزدیک به واقعیت هم بودهباشد، نشان از آن دارد که تنوع دینی در ایران بسیار بیش از آنی است که در سرشماریهای رسمی اعلام میشود.
میتوان گفت که دیانت زرتشتی، قدیمیترین دیانت در ایران و دومین دین بزرگ کشور است. نوروز و یلدا به عنوان دو روز مقدس زرتشتی، به عنوان تعطیلات رسمی و عمومی جشن گرفته می شود. این دین تنها ۲۳ هزار نفر باورمند در ایران دارد. آنان پیروان زرتشت، پیامبر ایرانی قرن ششم پیش از میلادمسیح هستند. اما هشت درصد از پاسخ دهندگان به نظرسنجی «گمان» گفتهاند که زرتشتی هستند. برخیشان جذب ریشههای بومی این دین و عقاید پارسی شده و با اسلام خصومت پیدا کردهاند و به تمسخر، آن را زائدهای بر جا مانده از عربها می دانند. مراسم های ازدواج با رسوم زرتشتی در ایران مقبولیت پیدا کرده است و نیایش خوانانبه زبان فارسی آن را دور آتش برگزار میکردند. اما این مراسم از سوی حاکمیت در سال ۲۰۱۹ ممنوع شد.
روحانیان حاکم بر ایران، تصوف یا اسلام عرفانی را هم خطر بزرگتری میدانند. دراویش مدتها از سوی حاکمیت سرکوب شدند و بسیاری از آنان بازداشت شده و مورد آزار قرار گرفتند. آنها در نهایت در سال ۲۰۱۸ دست به اعتراض زدند. پنج نفر از نیروهای امنیتی در این اعتراض ها کشته شده و بیش از سیصد درویش هم بازداشت شدند. نورعلی تابنده، قطب سلسله گنابادی که پرشمارترین باورمندان را در میان فرق دراویش دارد، تا زمان مرگ در دسامبر ۲۰۱۹ در حصر خانگی قرار گرفت. اما دراویشگنابادی میگویند که سلوکشان بسیاری از ایرانیان را جذب خود کرده و این تعداد بیشتر و بیشتر میشود.
جمعیت سنیمذهبان ایران هم تا حدودی به دلیل تعداد بالای زاد و ولدشان در حال رشد است. تصور بر این است که اهل سنت ده درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند و عموما در استانهای مرزی ایران سکونت دارند. این را هم حاکمان ایران میخواهند. آنان تمامی مساجد اهل سنت در تهران، پایتخت ایران را تخریب[تعطیل] کردهاند. اما هنوز هر جمعه، هزاران باورمند اهل سنت در تهران، در خانه های بزرگی که از آنها به عنوان محل نماز استفاده میکنند، اجتماع میکنند.
میلیونها ایرانی هم به شاخههای دیگر منشعب از اسلام، چون یارسانیها که دستورات مردی مقدس در قرن چهاردهم را پیروی میکنند و بهائیها که پیامبرشان در قرن نوزدهم زندگی کرده، میپیوندند. جهان شمولی این آئین ها و مراسم هایشان که در آن موسیقی و رقص و اختلاط جنسیت های مختلف وجود دارد، محملی است تا از حاکمیت مذهبیای که آیتالله روح الله خمینی بنیان گذاشت رهایی یابند. کسی که می گفت: «اسلام شوخی ندارد».
بسیاری از مسیحی شدگان به این دلیل که زنان هم در کنار مردان میتوانند در زمینه مذهبی فعال شوند، به این دین گرایش پیدا میکنند. برخیشان هم شهادت امامان شیعه و مسیح را شبیه به هم میبینند. اما ممکن است پاره ای عوائد غیرمعنوی نیز انگیزه بخش برخی از نوکیشان در تغییر دین باشد. مثلا نوکیش ها میتوانند تحت عنوان اقلیت تحت سرکوب، برای پناهندگی در آمریکا و دیگر کشورها اقدام کنند و عموما هم در زمان کوتاهی پذیرش میگیرند.
حسن روحانی، رئیس جمهور اسلامی ایران در سال ۲۰۱۶ در منشور حقوق شهروندی اش قول داده بود که تبعیض های دینی و مذهبی در ایران پایان پذیرد. اما این منشور الزام آور نبود. روحانیان مذهبی حاکم بر ایران هنوز هم فکر میکنند که بهترین راه حفظ حکومت دینی، سرکوب است. در نتیجه روحانیان شیعه در حال تبدیل کردن ایران به کشوری نه چندان شیعه اند.
*ترجمه از هفته نامه اکونومیست منتشر شده در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۱: https://www.economist.com/middle-east-and-africa/2021/01/23/disenchanted-iranians-are-turning-to-other-faiths
زیتون-علی کلائی: