مردم ایران و نوروز، هر دو ماندنی هستند؛ آنچه رفتنی است دیر یا زود جای خود را به صاحبان حقیقی و نور و بهروزی خواهد داد
نوشتن از شادی و سرور و جشن و آمدن نوروز، نباید کار دشواری باشد به خصوص آن که در این نوروز، قرنی جدید آغاز میشود و استقبال از سده جدید، باید بر شور و شوق شروع سال جدید بیفزاید. به این مناسبت، بیایید شروع سده جدید هزار و چهارصد خورشیدی را به فال نیک بگیریم و با امید به بهروزی و تندرستی، به استقبال سال جدید برویم.
سالی که گذشت، نه تنها برای مردم ایران بلکه برای تمامی مردم جهان، سالی پر درد و رنج بود. بحران شدید اقتصادی و سرکوبهای حکومت ایران، بازداشتها، اعدامها، توهینها به کرامت انسانی افراد و بیاعتباری این حکومت، به مشکلات مردم ایران بیش از پیش افزوده است. مشکلاتی که با شیوع بیماری خانمانسوز کرونا و ندانمکاریهای حکومت، صد چندان شده است؛ چنان که دیدن وضع و حال فعلی، این گفته خردمندانه را بیش از پیش در گوشمان طنین میاندازد که «هر سال میگوییم دریغ از پارسال…».
اما در سویی دیگر نیز تاریخی چند هزارساله وجود دارد که به استناد آن، مردم این کهن فلات ایران، نشان دادهاند که چگونه جوانه امید را در طول تاریخ چند هزار ساله خود زنده نگاه داشتهاند و مقاومت و هشیاری و نور ایزدی خرد، همواره آنان را از گزند و بلا و ویرانی و غارت و قتلعام در امان داشته است.
ایرانیان، میراثداران همان پارسیانی هستند که شعله آتش مقدس را که به تعبیری مقاومت در مقابل اشغال، کشتار و استبداد بود، مخفیانه از آتشکدهای به آتشکده دیگر بردند تا نام و یاد و آیین ایرانیان در طول تاریخ زنده بماند.
نابودی تاریخ و فرهنگ یک ملت مقاوم و اندیشمند، ناممکن و ناشدنی است. نگاهی به تاریخ نشان میدهد که چهلوچند سال جهل و تاریکی و سردی و جفا، در برابر مردم ایران، مانند قطرهای است در مقابل تاریخی باعظمت و مقاومتهای چند صدساله این ملت، همواره توانسته است جور غاصبان و ظالمان را در هم شکند.
میدانم که این گفتهها شاید امروز چون آوایی خوش از دور به گوش رسد، اما ادبیات، تاریخ و پندهای پیشینیان از فردوسی تا به سعدی، پیامهایی را به ما میرسانند که باید باورمندی ما را بیش از پیش توانمند سازد.
اهریمنِ نشسته در خانه، نه تنها با فرهنگ و سنت ایرانزمین عناد و دشمنی میورزد، بلکه خواندن و دانستن از تاریخ کهن و ادبیات باستانی را نیز به همین دلیل منسوخ کرده و سعی در طرد آن دارد. او مشاهیر و چهرههای بزرگ ملی را در انزوا نگاه میدارد اما آنچه تبلیغ و سعی در تبیین آن میکند، در مقابل جوهر وجود این ملت و داراییهای تاریخی و فرهنگی آن، پشیزی ارزش ندارد.
مردم، آنچه را که حقیقت است، میدانند و آن زمان که برای بزرگداشت داشتههای تاریخی و ملی خود فرصت یابند، آن را گرامی میدارند و ارج مینهند. وضعیت امروز ما در ایران، همان وضع و حالی است که سعدی بزرگ در گلستان به تصویر کشانده است. در باب هشتم گلستان آمده است: «اندک اندک خیلی شود و قطرهقطره سیلی گردد؛ یعنی آنان که دست قوت ندارند، سنگ خورده نگه دارند تا به وقت فرصت، دمار از دماغ ظالم برآرند.»
و باز هر چه نگاه کردم تا از بهترین روزهای سال بگویم، در تقویم خورشیدی، روزی شایسته و بایستهتر از نوروز نیافتم. نوروزی که پیونددهنده ملت ایران و به یادآورنده سنتهای کهن در این مرزوبوم است. روزی که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها از خاورمیانه تا آسیای میانه جشن گرفته میشود.
این آیین کهن ایرانی، بهترین یادگار و بهترین آغاز برای ایجاد امید و باورِ بازآمدن تغییر و شادی به زندگی مردم است. روزی که سدهها است که به عنوان بزرگترین نماد شادی و وحدت ملی، اقوام ایرانی و ملت ایران را به یکدیگر پیوند داده است.
مردم ایران و نوروز، هر دو ماندنی هستند؛ آنچه رفتنی است، دیر یا زود جای خود را به صاحبان حقیقی و نور و بهروزی خواهد داد.
نوروز آمد، پیروز آمد
بهاران پیدا شد ز غوغای بلبل
ز هر سو میآید صدای پای گل
در این نـوروز کیان، دلت خرم به جهان، لبت پر خنده باشد
گل خوشبختی بچین، الهی سال نوین، به تو فرخنده باشد
(بیژن سمندر)
شادباش صمیمانه من و همکاران سختکوشم در ایندیپندنت فارسی را بپذیرید. نوروز فرخنده و پیروز. سال نو مبارک