ستیز جمهوری اسلامی با نوروز و سنت‌های ایرانی / ستیز با هر چه ایرانی است؛ چرا؟

By | ۱۳۹۹-۱۲-۳۰

در چهار دهه گذشته کمتر سنت کهن ایرانی بوده که از طعن و ستیز مقام‌های جمهوری اسلامی در امان مانده باشد؛ از کوشش نافرجامی که برای تخریب تخت جمشید صورت گرفت تا محو کردن شبانه دیوارنگاره پنج‌هزار متری شاهنامه در مشهد و هرزه‌گویی علیه بابک خرمدین و کاوه آهنگر و تغییر نام تیم ابومسلم خراسانی و…

با این حال ستیز جمهوری اسلامی با نوروز باستانی و آیین‌های مرتبط با آن همواره عیان‌تر و گسترده‌تر بوده است.

خمینی و نوروز

روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، پنهان نمی‌کرد که عید نوروز از آن او نیست و هیچ علاقه‌ای به آن ندارد. او در یک سخنرانی در اسفند ۵۹ به صراحت گفت: «می‌خواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز می‌خواهند تشریفات داشته باشند امسال این تشریفات را کم کنند.»

دیدگاه او درباره نوروز و آیین‌های باستانی ایران فقط منحصر به دوران پس از انقلاب نبود و او حتی در نوفل لوشاتو هم می‌گفت: «اینها می‌خواستند که اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبر اکرم؛ به همان زمان سلاطین گبرِ متعدی آدمکش قهار؛ و آن طور رفتار کنند؛ و بساط هم همان بنا باشد. پان ایرانیسم! ایران باید همان شئون ایرانیتش را حساب بکنید! شئون ایرانیت! شما همه چیزتان شاهان باستان بوده است؟ شما ببینید آنها چه کردند با مردم. یک دسته هم آن مغان و امثال ذلک بودند.»

او در سال‌های پس از انقلاب ناچار بود به مناسبت نوروز پیام‌هایی بدهد و سخنرانی کند. اما بدون استثنا در تمامی سال‌ها، از ایام مصادف با نوروز به خاطر همزمان شدن با مناسبتی اسلامی یاد کرد:

در نوروز ۶۶ با اشاره به دو عید سیزدهم رجب و مبعث گفت: «من به ملاحظه این دو عید اسلامی است که نوروز را به همه تبریک می‌گویم.»

در نوروز ۶۷ فقط به دلیل همزمانی این عید با روز تولد امام سوم شیعیان تبریک گفت و عملا تمام پیامش را به آن مناسبت اسلامی اختصاص داد.

او در نوروز ۶۸ نیز به نزدیک بودن دو مناسبت تولد امام سوم و همچنین تولد امام دوازدهم شیعیان اشاره کرد.

خامنه‌ای و نوروز

علی خامنه‌ای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی، چندین بار از آیین باستانی نوروز به بدی یاد کرده و خواستار اسلامی شدن آن شده است. او مشخصا در دو سخنرانی‌اش، نوروز‌های ۷۷ و ۹۴ در مشهد، به طور عیان‌تری به شکل کهن نوروز تاخت.

خامنه‌ای در اول فروردین ۷۷ در مشهد گفت: «نوروز باستانی نوروزش خوب است اما باستانی اش بد است. زیرا نوروز جشنی در خدمت حکومت‌های استبدادی قبل از اسلام بود.»

او در آن سخنرانی به صراحت گفت همان طور که اسلام در مواجهه با برخی سنت‌ها کالبد آن را نگاه داشت اما محتوا و روح آن سنت را عوض کرد، درباره نوروز نیز چنین کاری لازم است.

در چند سده اخیر، روحانیونی که در ایران نوروز را گرامی می‌داشتند به حدیثی از امام ششم شیعیان استناد می‌کردند که به یکی از شاگردانش گفته بود: آیا می‌دانی «نیروز» (شکل عربی نوروز) چه روزی است؟ اما خامنه‌ای در سخنرانی‌اش در مشهد گفت منظور امام ششم شیعیان مشخصا نوروز نبوده و به طور کلی «روز نو» را معنا کرده است.

این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دو رهبر جمهوری اسلامی حتی حاضر نشدند مانند روحانیون قبل از خود، شیوه همزیستی با آیینی ایرانی در پیش بگیرند و در نهایت آن را به امام شیعیان منتسب کنند. آنها مخالفت خود را با آیین ایرانی فریاد می‌زدند و حاضر به پرده‌پوشی نبوده و نیستند.

خامنه‌ای در یک سخنرانی دیگرش، باز هم در مشهد و در اول فروردین ۹۴، به موضوع نوروز پرداخت و گفت: نوروز باستانی نوروز پادشاهان و فرصتی برای پادشاهان مستبد بود اما «ایرانی مسلمان» این قالب را به نفع خود تغییر داد.

او در هر دو سخنرانی‌اش مشخصا از کسانی که در لحظه تحویل سال در اماکن مذهبی حضور دارند تمجید کرد و در مقابل، به کسانی که ترجیح می‌دهند به تخت جمشید بروند تاخت و آنها را به باد استهزا گرفت.

روحانیون و نوروز

عمده روحانیان در سده‌های اخیر شیوه‌ای مسالمت‌جو در برابر نوروز در پیش گرفته بودند و اگر مدافع سرسخت آن نبودند، دست‌کم از آن به بدی یاد نمی‌کردند.

اما این شیوه در سال‌های پس از انقلاب به طور کامل تغییر کرد و روحانیون هوادار جمهوری اسلامی در برابر آیین‌های ایرانی شمشیر را از رو بستند.

از مشهورترین حملات روحانیون به آیین‌های نوروزی می‌توان به دشنام‌های مرتضی مطهری اشاره کرد. او در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش به صراحت از چهارشنبه‌سوری، پریدن از آتش، سفره هفت‌سین، سیزده به در و سایر آیین‌های نوروزی به بدی یاد می‌کند و می‌گوید: «با سمنو پختن از نحسی خارج می شویم؟ با سبزه را در روز سیزده از خانه بیرون ریختن از نحسی خارج می شویم؟ بیچاره! چرا خانه‌ات را در این روز رها می‌کنی و می روی به الدنگی؟ … به خدا ننگ این مردم است که روز سیزده را به عنوان سیزده به در می‌روند.»

احمد خاتمی، امام جمعه تهران، سال ۹۱ گفت: «اگر کسانی بخواهند این نوروز را با صبغه دینی‌اش فقط ببرند به صبغه ناسیونالیستی، فقط ببرند به صبغه ملی‌گرایی‌اش، این همان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله ننگین شاهنشاهی است.»

ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید ساکن قم، از دیگر روحانیونی است که در سال‌های اخیر بارها از آیین‌های چهارشنبه‌سوری و سیزده به در انتقاد کرده، خرافی خوانده و به آنها تاخته است.

سایر روحانیون نیز در مکتوبات رسمی‌تر صرفا به عناوینی چون «خرافه» و «آتش‌پرستی» ارجاع می‌دهند اما در سخنان شفاهی خود لحنی ستیزه‌جوتر می‌گیرند.

سال گذشته ویدئویی از یک روحانی منتشر شد که می‌گفت «عید نوروز مال گاو خر است» و «اسلام عید نوروز را رد کرده». این روحانی که محمدمحسن حسینی طهرانی نام داشت و در اردیبهشت ۹۸ درگذشت، به شدت با نوروز مخالف بود و کتابی نیز با نام «نوروز در جاهلیت و اسلام» نوشت.

ستیز با هر چه ایرانی است؛ چرا؟

ستیز جمهوری اسلامی با تاریخ، آیین‌ها، سنت‌ها و پدیده‌های ایرانی منحصر به نوروز نیست و تقریبا هر چه ایرانی، به ویژه مربوط به ایران پیش از اسلام باشد، را در بر می‌گیرد.

نصب مجسمه کاوه آهنگر در اصفهان خشم روحانیون را برانگیخت و از جمله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، به صراحت خواستار تخریب این مجسمه شد.

بابک خرمدین از سوی تمامی روحانیون جمهوری اسلامی مورد طعن قرار گرفته و مراسم بزرگداشت او در «قلعه بابک» در استان آذربایجان شرقی، در همه سال‌ها لغو شده یا با آزارهای ماموران امنیتی همراه بوده است. لطف‌الله صافی گلپایگانی درباره بابک خرمدین گفته است: «ترویج افکار و دفاع از مواضع او ترویج باطل و معارضه با اسلام و برای تضعیف هویت اسلامی جامعه است و صرف بیت المال و مال شخصی در جهت اشاعه نام و یاد او همه حرام است. باید مسئولین امور جدا از این گرایش‌ها جلوگیری نمایند.»

نصب تندیس آریوبرزن در یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، مخالفت‌های شدید و پرخاشگرانه مقام‌های جمهوری اسلام فرمانده سپاه استان را در پی داشت و سرانجام این مجسمه در آذر ۹۷ به دست «عوامل ناشناس» آتش زده شد.

اواسط خرداد ۹۰ یک نقاشی دیواری به مساحت پنج‌هزار متر مربع و با موضوع شاهنامه، شبانه از میدان فردوسی مشهد پاک شد.

تندیس آرش کمانگیر و اسبانش نیز از میدانی در شهرستان ساری، مرکز استان مازندران، جمع‌آوری و نابود شد.

فهرست ایران‌ستیزی مقام‌های جمهوری اسلامی بسیار طولانی‌تر از این موارد است.

اما چرا؟ دلایل عمده مخالفت و دشمنی روحانیون با تاریخ و آیین‌های ایرانی چیست؟

از بین دلایل متعددی که برای این دشمنی شمرده شده، دو دلیل مهم‌تر به نظر می‌رسد: نخست اینکه روحانیون بیش از سیزده قرن است که به دنبال حمله اعراب به ایران، همچنان ایران و مظاهر ایرانی را در مقابل و مقابله با اسلام می‌پندارند.

نکته دوم به جامعه‌شناسی سیاسی و موضوع قدرت بازمی‌گردد. طبقه روحانیت، به ویژه در چهار دهه‌ای که قدرت سیاسی را در اختیار دارد، بی‌پروا با هر چه و هر که رقیب خود ببیند درمی‌افتد و آن را از میان برمی‌دارد. این موضوع حتی تا موسیقی ایرانی نیز گسترش یافته است.

محمدرضا شجریان، موسیقیدان و استاد آواز ایرانی، می‌گفت: «چون موسیقی همیشه نظر مردم را جلب می‌کرده به خودش و طرفدار زیاد داشته، جماعت روحانی و آخوند می‌خواسته که نظرها به او جلب بشود. دید که این موسیقی همه حواس‌ها را به خودش می‌برد و او مورد توجه نیست، گفته حرام است.»

او در مستند «پژواک روزگار» به صراحت می‌گوید: «فقط مذهب بوده که در طول این هزار و خرده‌ای سال نگذاشته موسیقی خودش را نشان بدهد. چون روحانیت فکر کرده که یک رقیب دارد. این را از صحنه بیرونش می‌کرده.»


ایران وایر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *