نود و دو سال پیش، هنگامی که ویرجینیا وولف، نویسندهی پرآوازهی انگلیسی، رسالهای نوشت با نام «اتاقی از آن خود» با این مضمون که در جامعهی مردسالار آن روز هر زن نویسنده باید فضای مستقلی در اختیار داشته باشد تا بتواند به آفرینش فکری و ادبی بپردازد، شاید به هیچ رو تصور نمیکرد که کمتر از یک سدهی بعد فضای مجازی شکل گرفته باشد که در آن هر کس که مایل به گفتوگو با دیگری است بتواند اتاقی از آن خود داشته باشد.
پدیدهی کلابهاوس با اتاقهای گوناگونش رویداد مبارکی است و ایرانیان که در سرزمین و خانهی حقیقی خود از داشتن فضایی امن برای تضارب آرا محروم بودهاند اکنون به لطف تکنولوژی دیجیتال برساخته درغرب میتوانند کم و بیش بیترس و واهمه، با هویت حقیقی یا مجازی در این اتاقها به گفتوگو بنشینند. دیگر از فحاشی بسیجیها، هو کردن دانشجوها به وسیلهی لباسشخصیها و دست به یقهشدن امنیتیها با چهرههای دانشگاهی و دگراندیش خبری نیست. دیگر کسی نمیتواند بیهزینه دیگری را ترور شخصیت یا تهدید به اسیدپاشی کند. در اتاقهای مجازی گویندگان در نوبت قرار میگیرند تا صبورانه سخن گویندگان دیگر را بشنوند و به وقت مناسب حرف خود را به گوش دیگران برسانند. حالا دیگر همه اتاقی از آن خود دارند و کسی که اصول و قوانین سخن گفتن و سخن شنیدن را به درستی رعایت نکند محترمانه از «اتاق» بیرون رانده میشود.
در هفتههای اخیر استقبال فارسیزبانها از اتاقهای کلابهاوس بسیار چشمگیر بوده است. حتی بسیاری از کسانی که برای استفاده از این پلتفرم (بخوانید سکو) گوشی و آی پد اَپل نداشتهاند کوشیدهاند به یاری دوست و آشنای اپلدار، خود را به این آرمانشهر مجازی برسانند و یا نسخه غیر رسمی و نامطمئن اندروید ان را نصب کنند تا در کلاسهای آموزش خویشتنداری و تضارب آرا شرکت کنند. روحانیان جوان اعم از تندرو و میانهرو، روزنامهنگاران تبعیدی که شاید دهههاست از ایران دور بودهاند، فعالان سیاسی و حقوق بشری، اصلاحطلبان، اصولگرایان، براندازها، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، دینی و قومی و مهاجرانی که تجربهی زیستن در ایران داشتهاند… خلاصه رنگینکمانی از قشرهای گوناگون زیر سقف این اتاقها گرد هم آمدهاند، سفرهی دل را گشودهاند یا نقادانه همدیگر را به پرسش گرفتهاند. تنوع موضوعهای به بحث گذاشته شده هم شگفتآور است: از «خاطرات خوب و بد از آخوندها» و بحثهای داغ راجع به «حجاب اجباری» گرفته تا «تاثیر خودکشی آزاده نامداری بر ایلان ماسک» و «اگه کامیون داشتی روش چی مینوشتی».
بعضی میگویند این فضای گفتوگو موقتی است و تحمل آن از سوی نهادهای امنیتی داخل ایران به دلیل انتخابات ریاست جمهوری پیشرو در خردادماه است با این انگیزه که مردم به «مشارکت» در انتخابات و «مهر تایید زدن بر مشروعیت» آن تشویق شوند. طرفداران این دیدگاه معتقدند که با پایان انتخابات حاکمیت گفتوگوهای آزاد و ناپایبند به خطوط قرمز خود را در کلابهاوس تاب نخواهد آورد و روزنههای تنفس در فضای مجازی را خواهد بست. بعضی که خوشبینترند میگویند که دیگر کار از این حرفها گذشته و تندروهای درون حاکمیت هم میدانند که الگوبرداری از کرهشمالی و بستن فضای مجازی به روی کاربران ممکن نیست. البته این احتمال هم هست که فارغ از محدودیتهای احتمالی استفاده از اینترنت در آینده، اقبال کاربران فارسیزبان به کلابهاوس زودگذر باشد و این تب تند بهزودی سرد شود. به هر حال آنچه اکنون در حال رخ دادن است کمسابقه و امیدوارکننده است: شنیدن صدای مخالف، صدای دیگری، پرهیز از بدزبانی و تهدید، فاصله گرفتن از قضاوتهای نسنجیده و شتابزده، گفتن ناگفتهها و بسیاری امتیازات دیگر که در تمرین گفتوگو، همزبانی و تکثر آرا هست. چنین فضایی حتی کسانی که دل در گرو عدالت و رواداری ندارند و زبانی جز خشونت، زورگویی و ارعاب نمیشناسند را هم مقید به ادب و محترم شمردن حقوق دیگران میکند.
ویژگی دیگری که با محبوبیت کلابهاوس بیش از همیشه به چشم میآید (بخوانید به گوش میرسد) کاربرد مکرر واژگان انگلیسی در گفتار فارسیزبانهاست. جدا از این که گردانندگان بحثها و کاربران به اقتضای استفاده از این اپلیکیشن (بخوانید ابزارک یا برنامهی کاربردی) پیوسته از واژگانی چون «روم»، «تایتل»، «اودینس» و «مادریتور» استفاده میکنند، سخنگویان حاضر در اتاقها هم – چه آنها که بیرون از مرزهای ایران هستند و چه کسانی که درون ایران زندگی میکنند – خود را بینیاز از استفادهی مکرر و اغلب بیدلیل واژگان بیگانه نمیدانند و راه و بیراه برای بیان مقصود در جملاتشان از صفتها، قیدها و دیگر کلمات انگلیسی چون «کامنت»، «مایندسِت» و «جوین شدن» و «اَدوکِت» استفاده میکند. البته گهگاه اتاقهایی هم گردِ موضوع تحولات زبان، زبان فارسی و سرنوشت آن بر پا میشود و کسانی که نگران دورافتادگی فارسیزبانها از زبان مادریشان هستند شاید فرصتی مییابند که دغدغههای خود را با همفکران یا ناهمفکران در میان گذارند.
اگر تب حضور در کلاب هاوس به این زودی فروکش نکند، کاربران ایرانی فرصت مغتنمی خواهند داشت که به میدان بیایند و شکیبایی و ظرفیت خود را در گفتوگوی گروهی، فرهنگسازی، مدیریت فضای بازِ گفتوگو و تعامل با یکدیگر بیازمایند. نود و دو سال پیش، وولف بر ضرورت داشتن اتاقی مستقل برای زنان که در جامعهی آن روز خاموش و بیرون از مناسبات قدرت سیاسی و اجتماعی بودند تاکید کرده بود. امروز وضعیت بسیاری از ایرانیان داغدیده از خشونت، به حاشیهرانده شده و بیصدا که حرفی برای گفتن دارند بیشباهت به شرایط اکثریت زنان روزگار وولف نیست. شاید کلابهاوس همان اتاق آرمانی آنان باشد: «اتاقی از آن خود» و دیگری.