تلآویو، تهران را تهدید مستقیمی برای امنیت ملی خود میداند
سیاست اسرائیل در قبال ایران از گذشته تا کنون بر دو پرونده هستهای و منطقهای متمرکز است و از آنجا که پرونده هستهای همواره اسرائیل را نگران دارد، سیاست تلآویو در برابر این پرونده با توجه به میزان توسعه برنامه هستهای و مواضع اتخاذ شده دولتهای آمریکا در قبال ایران در حال تغییر و نوسان است.
عمدهترین عاملی که موجب نگرانی تلآویو میشود، نفوذ سیاسی و نظامی رو به رشد ایران در منطقه، به ویژه در کشورهای لبنان، سوریه و عراق است و اسرائیلیها بدین باورند که ایران با بهرهگیری از درگیریهای منطقهای و خلأ سیاسی در تلاش برای ایجاد گذرگاه ارتباطی از تهران تا سواحل دریای مدیترانه است که مورد استفاده نیروهای متحد ایران قرار داشته باشد. افزون بر آن، اظهارات تحریک آمیز تهران که بازتاب دهنده نیت آن برای محو اسرائیل از نقشه جهان است نگرانی اسرائیلیها را بیشتر از پیش افزایش میدهد.
در داخل اسرائیل، دیدگاهها در مورد چگونگی مقابله با تهدیدهای تهران متفاوت است. نهادهای امنیتی اسرائیل در باره استفاده از گزینه نظامی اختلاف نظر دارند، حتی شماری از مقامات امنیتی اسرائیل طرفدار بقای واشنگتن در برجام بودند، زیرا به باور آنها توافقنامه هستهای میتواند چالش هستهای ایران را تا حدودی مهار کند. البته به دنبال فروکش کردن تهدید هستهای، اسرائیل توانست فرصتی را به دست آورد تا به مقابله با چالش گسترش نفوذ روزافزون ایران در سوریه که تلآویو آن را بزرگترین تهدید برای خود میداند، بپردازد.
بدین ترتیب، سیاستهای تلآویو در قبال تهران منسجمتر شد، به ویژه با حضور دولت دونالد ترامپ که دلسوزی خاصی به اسرائیل داشت و سعی میکرد فشارهای اقتصادی و نظامی را علیه ایران شدت بخشد. همچنان ایالات متحده در زمینه تلاشها برای تضعیف تواناییهای ایران در سوریه با حمایت از کارزار فشار حد اکثری از طریق تشدید فشارهای اقتصادی، حملات نظامی در عراق و سوریه و ادامه جنگ سایبری علیه ایران، با اسرائیل همسویی و موافقت داشت.
در همین حال، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، توافق هستهای با تهران را برای تمام کسانیکه در آرزوی تحقق ثبات و امنیت در منطقه هستند و از هستهای شدن ایران ابراز نگرانی میکنند، فاجعهبار میداند. علاوه بر آن، بسیاری از قدرتهای منطقه نیز این تصور را دارند که توافق هستهای باعث تقویت جاهطلبیهای ایران در منطقه شده و چالشهای را به وجود آورده است که خطرناکتر از پرونده هستهای است، همانگونه که حضور روزافزون ایران در سوریه به بزرگترین منبع نگرانی امنیتی برای اسرائیل تبدیل شده است.
از هیمنرو، تلآویو همواره تهران را به عنوان دشمن منطقهای و تهدید مستقیمی برای امنیت ملی خود دانسه بلکه ایران را تهدید وجودی برای اسرائیل تلقی میکند. در واقع، دولت ایران از هنگام تأسیس نظام جمهوری اسلامی، همواره شعار مخالفت با ایالات متحده و اسرائیل و حمایت از مستضعفان و ملتهای مظلوم را سر میدهد و در پرتو همین سیاست، از سازمانهای مسلح که در رویارویی مستقیم با اسرائیل قرار دارند حمایت مالی و نظامی میکند، به ویژه این که اسرائیل در برابر جاهطلبیهای تهران چه در مورد پرونده هستهای و چه در رابطه به حضور ایران در سوریه موضع ثابت و آشکاری دارد.
در پیوند به پرونده هستهای، اسرائیل حق خود را برای حمله به تأسیسات هستهای ایران اعلام کرد، از اِعمال تحریمهای بینالمللی علیه ایران حمایت کرد و رفتار دولت باراک اوباما با تهران را مورد انتقاد قرار داد و بنیامین نتانیاهو برای انتقاد از سیاست اوباما و سیاست مذاکراه با ایران به کنگره رفت. با آنکه مقامات اسرائیلی طرف مذاکره نبودند و در اجرای آن نفوذ محدودی داشتند، نتانیاهو سعی کرد برای جلوگیری از رسیدن به چنین توافقی بر کنگره تأثیر بگذارد، اما تلاشهای اسرائیل در این زمینه ناکام ماند و توافق هستهای که دولت آمریکا آن را یک دستاورد میدانست، به امضا رسید.
هنگامی که جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، اسرائیل از مداخله خودداری کرد و در طول سالهای اول جنگ، مداخله خود را به حداقل رساند، اما با پاسخ نظامی به حملاتی که به خاک اسرائیل صورت میگرفت و هدف قراردادن کاروانهای حامل سلاحهای پیشرفته از ایران و سوریه به حزبالله، برای خود در سوریه دو خط قرمز تعیین کرد. با این حال، دولت ترامپ تلآویو را به پیروی از استراتژی”کارزار بین جنگها” تشویق کرد و این امر اسرائیل را قادر ساخت از یک سو خطوط قرمز خود را در سوریه تحمیل کند و از سوی دیگر، از وقوع درگیری همهجانبه جلوگیری کند.
اسرائیل در عین حال، در صدد پردهبرداری از اطلاعات و یژهای در مورد برنامه هستهای ایران شد که به گفته تلآویو آنها را از ایران به دست آورد بود و چند روز قبل از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، نتانیاهو اطلاعات محرمانهای را در مورد برنامههای هستهای تهران فاش کرد و چنان به نظر میرسد که اسرائیل در آن زمان با ایالات متحده در این زمینه هماهنگی داشته است.
در سال ۲۰۱۹، اسرائیل محدوده اهداف خود را فراتر از قلمرو سوریه گسترش داد و مواضع نیروهای وابسته به ایران در عراق را هدف حمله قرار داد، زیرا تلآویو نسبت به گسترش نفوذ ایران در عراق و انتقال زیرساختهای موشکی به منطقه ابراز نگرانی میکرد، در نتیجه، اسرائیل به برخی از پایگاههای موشکی در عراق حمله کرد، اما برخلاف سیاستی که در سوریه دارد، حملات خود را در عراق دلیل حضور نیروهای آمریکایی و نگرانی از احتمال انتقامجویی از سربازان آمریکایی متوقف کرد.
پس از رویکار آمدن دولت بایدن که قصد بازگشت به برجام را دارد، درگیری میان اسرائیل و ایران در دریا آغاز شد و آخرین تنش دریایی، حمله به یک کشتی تدارکاتی ایرانی متعلق به سپاه پاسداران در دریای سرخ بود که برای اهداف اطلاعاتی مورد استفاده قرار میگرفت.
این تنشها در حالی به وقوع میپیوندد که گفتوگو در مورد احیای برجام در وین ادامه دارد، بدین معنا که تلآویو سعی دارد برای مقابله با تهدیدهای ایران در هر دو پرونده هستهای و منطقهای نقش ایفا کند. تردیدی نیست که ایران حملهای دریایی اخیر را بیپاسخ نخواهد گذاشت و در نتیجه، پس از توقف جنگ نفتکشها، آبهای خلیج فارس و دریای سرخ شاهد وقوع درگیری میان دو جانب خواهد بود.
در فرجام میتوان گفت که توسعه سیاست اسرائیل در قبال استراتژی ایران در منطقه، نشان میدهد که حتی در صورت اینکه پروندههای موشکی و منطقهای ایران در هیچ توافقنامه گنجانده نشود، تلاشهای اسرائیل برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه متوقف نخواهد شد و در نتیجه، تنش و ناسازگاری در منطقه همچنان ادامه خواهد داشت.
ایندیپندنت فارسی: