دهها میلیون ایرانی گروگان و ابیر و اسیر پدیدهای به نام جمهوری اسلامی هستند
ایران و اسراییل دو کشوری که از لحاظ فرهنگی و تاریخی مشترکات بسیاری دارند و در جغرافیای خاصی نیز قرار گرفتهاند، به طور طبیعی میتوانستند بهترین دوست و متحد یکدیگر باشند، اما امروز در ردیف بزرگترین دشمنان یکدیگر قرار گرفته و تمام منطقه را نیز تحت تاثیر این خصومت و تنشهای بیسابقه قرار دادهاند.
برنامه هستهای گسترده و پرهزینهای که هیچ چیز برای مردم ایران نداشته است به جز فقر و مخاطرات امنیتی و انزوای بینالمللی و تحریمهای کمرشکن، امروز تبدیل به تهدیدی برای امنیت ملی ایران و جهان نیز شده است.
دهها میلیون ایرانی که گروگان وابیر و اسیر نظام ولایت فقهی و حکومت تمامیتخواه نظامی عقیدتی و پدیدهای به نام جمهوری اسلامی هستند، بدون آن که بخواهند یا نظرشان پرسیده شده باشد، بایستی ناظر جهالت و تندروی حکومتی باشد که به هیچ چیز به جز بقای سیستم متحجر و ناکارآمد خود نمیاندیشد.
در حالی که نظام با معرفی نسل جدیدی از سانتریفیوژها و سرعت بخشیدن به برنامه هستهای میلیارد دلاری خود، تصور میکرد که نگرانی جامعه جهانی باعث بازگشت آمریکا به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ میشود، عملیات خرابکاری در نطنز، پوچی برنامههای بیحاصلشان را نشان داد.
اسراییل مسئولیت مستقیم این حمله را برعهده نگرفته اما کیست که نداند، دولت اسراییل برنامه هستهای نظام جمهوری اسلامی را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند و بارها گفته است که برای دفع این خطر، از هیچ تلاش و اقدامی فرو نخواهد گذاشت.
جمهوری اسلامی در تلاش بود تا زمان گریز از تعهدات برجامی خود را کوتاه کند در حالی که اقدامات تحریکآمیز آنان، زمان نتیجهبخش بودن مذاکرات اخیر در وین را کوتاه خواهد کرد.
ابزار نظام برای مقابله با غرب در مذاکره، تخطی از توافق هستهای و بالا بردن سطح غنیسازی بوده است که انفجار اخیر و پس از آن آتشسوزی در مرکز غنیسازی نطنز نشان داد که این سازو کار ناکارآمد است.
تحریکات نظام ایران باعث شده که ایران و اسراییل از مرز جنگهای نیابتی گذشته و وارد جنگ مستقیم شوند.
کشتی تجاری هلیوس ری اسراییل در ۲۶ فوریه گذشته مورد حمله نیروهای دریایی سپاه پاسداران قرار گرفت. مقامات دفاعی اسراییل گفته بودند که این حمله توسط موشک ضد کشتی و مین چسبان به بدنه هلیوس ری انجام گرفته است.
شبکه توزیع برق تاسیسات نطنز در اسفندماه گذشته در حادثهای مشابه با آتشسوزی روز یکشنبه، دچار حادثه شد.
اما اسراییلیها تلافی هلیوس ری را همزمان با شروع مذاکرات هستهای ایران و ۱+۴ در وین، با به کارگذاری مینهای چسبان روی کشتی ساویز در دریای سرخ جبران کردند.
مردم اسراییل، نظام جمهوری اسلامی را خطری برای موجودیت خویش و کشورشان میدانند. مقامات نظام ایران بارها به صورت مستقیم اسرییل را تهدید به حمله و نابودی کردهاند.
اما در این سو در ایران، مردم از سیاست فرسایشی نظام درباره برنامه هستهای متضرر شدهاند و سیاستهای حکومت را ناکام دیده و از آن حمایت نمیکنند.
مردم ایران اطلاع درستی از هدف نظام بابت خرج گزافی که در برنامه هستهای پیش میبرد ندارند، نه به درستی میزان مخارج شفافسازی شده است و نه توضیحی درباره علت گسترده کردن غنیسازی بالای ۲۰ درصد و داشتن سانتریفیوژهای پیشرفته داده نشده است.
وضعیت فعلی برنامه هستهای ایران با ادعای صلحآمیز بودن آن مغایرت دارد و تنها باعث ایجاد نگرانی بیشتر در منطقه و جهان شده است.
هیچگونه شفافسازی درباره ترور آقای محسن فخریزاده داده نشده است. وی چگونه و به چه وسیله کشته شد و نقش وی در برنامه هستهای نظامی ایران چه بوده است؟
انفجار در تاسیسات هستهای نطنز با مواد انفجاری انجام گرفته یا عملیات سایبری و نتیجه تحقیقات گروه کارشناسی چه میگوید؟
زمانی که نظام حتی حاضر نیست در چنین سطح نازلی اطلاعرسانی شفافی داشته باشد، مردم ایران چگونه میتوانند درباره اتفاقات پیش آمده قضاوت کنند؟
این که مردم کشور درباره اتفاقات پیش آمده بیتفاوت هستند، گسل بزرگتری نسبت به اختلافات موجود نظام با غرب را نشان میدهد. نه برنامه هستهای حکومت مدافعی دارد و نه گفتوگوهایشان با غرب مورد علاقه و پیگیری مردم است.
اما آنچه که بایستی مورد توجه مردم قرار بگیرد به خطر افتادن امنیت ملی کشور است که تقابل با اسراییل و متحد اصلی این کشور یعنی ایالات متحده آمریکا میتواند، ضایعات جبرانناپذیری برای ایران، مردم این کشور و منطقه به دنبال داشته باشد.
ورود وزیر دفاع آمریکا به اسراییل موید تصمیمگیریهای جدیدی است که درباره نظام ایران و برنامه هستهای این کشور انجام خواهند داد. مذاکره با گروه تعیین شده توسط رییس جمهور جدید آمریکا و گفتوگوهای مخفیانه با آنها به این امید که اسراییل و کشورهای منطقه را میتوانند دور بزنند، خواب و خیالی بیش نیست.
مذاکرهکنندگان آمریکایی ممکن است از زمره دوستان قدیمی آقای ظریف باشند یا چند ایرانی شهروند آمریکایی که در این جا و آن جا مشاور شدهاند بتوانند با بزرگنمایی از تاثیر یا نفوذ خود در دولت آمریکا امید واهی برای گشایش گفتگوهای نظام با ایالات متحده ایجاد کنند، اما واقعیت چیز دیگری است.
حقیقت این است که آقای بایدن برای رفع تحریمها باید نظر کنگره را جلب کند و این عمل مستلزم آن است که ایران به شرایط توافق شده در برجام بازگشته و درباره برنامه موشکی و مداخلات خود در منطقه گفتوگو کند. یک سوی دیگر این مذاکرات کشورهای منطقه و اسراییل هستند که مانع مذاکرهکنندگان بایدن برای بازگشت به برجام بدون ایجاد قید و شرط برای جمهوری اسلامی هستند.
به این ترتیب اگر ایران همچنان بر موضع خویش اصرار و پافشاری کند، مذاکرات وین بینتیجه مانده و جمهوری اسلامی میماند و اسراییل که بیش از پیش با یکدیگر حسابهایشان را به صورت مستقیم تصفیه کنند.