بررسی اطلاعات خانوارهای کشور نشان میدهد عملکرد نامناسب اقتصادی دولت در 8سال اخیر باعث چندبرابر شدن هزینههای بخشهای مختلف خانوارهای کشور شده و در عوض شکاف طبقاتی را نیز تقویت کرده است. به این اعداد دقت کنید؛ هزینههای بخش درمان، خوراک، پوشاک، مسکن و حملونقل در حدفاصل سالهای 92 تا 99 به ترتیب 238، 214، 123، 271 و 180درصد رشد کردهاند. این درحالی است که میانگین درآمد خانوارهای کشور در این سالها حدود 150درصد رشد داشته است.
تشدید فقر در 8 سال گشایش اقتصادی
تقریبا قاطبه عالمان سیاست، اقتصاد و جامعهشناسی ایران، با هر گرایش سیاسی و ایدئولوژیک بر این باورند که نظام اقتصادی ایران گرفتار بیماریهای سختی شده است که عدم درمان آنها به فروپاشی میانجامد. یکی از این بیماریها «تورم» است که خود از دو یا سه بیماری نشات میگیرد و درعوض معلول بسیاری از بیماریهای اقتصادی میشود. «فقر»، «اختلاف طبقاتی»، «کاهش قدرت خرید» و «نارضایتی اجتماعی» از مهمترین بیماریهایی است که تورم به تشدید آنها دامن میزند. وقتی تورم بالاست به این معنی است که یک اخلال پولی یا مالی در اقتصاد ایجاد شده که باید تمام خانوارها و بنگاهها و بازارها خودشان را با آن اخلال، انطباق دهند. تورم بین یک تا سه درصد (خفیف) برای اقتصاد مفید است، چون انگیزههای مصرف و تولید و سرمایهگذاری جدید را تقویت میکند.
اما تورم بالاتر از 10 درصد (تورم شتابان) غیر از فقر شدید، ساختارهای اقتصادی و اجتماعی را هم تخریب کرده و اعتماد عمومی به سیاستهای دولتها را زایل میکند. وقتی تورم شتابان، در بلندمدت ادامه پیدا کند، هم نشانه بحران است و هم بحران آفرین است. در 4 دهه اخیر پنج بحران اقتصادی گریبان اقتصاد ایران را گرفته که در هرکدام تورم در یک یا دو سال بیشتر از 30 درصد بوده است. اما در دهه 90 بحران طولانیتر از قبل بود و از سال 98 به بعد، شاهد تورمهای بیش از 35 درصد بودهایم.
دولت فعلی که با شعار کنترل تورم و رونق اقتصادی در 100 روز بر پاستور نشست، در سالهای اول خود موفق به کنترل تورم البته با شیوههای سرکوبی و بحرانزا بود که درواقع مشکلات را بهجای حل کردن، مخفی میکرد. نتیجه آن شد که در سهسال اخیر، فشار اقتصادی روی سفرهها و جیب خانوارهای ایرانی بیش از پیش حس شد و باتوجه به حجم نقدینگی، بدهیهای دولت و… بروز تورمهای احتمالی در سالجاری، این فشار بیشر هم خواهد شد. بررسیها نشان میدهد هزینه خانوارهای کل کشور از سال 92 تا پایان سال 99 تقریبا 3 برابر شده است، نسبت هزینههای دهک دهم به دهک اول (معیار سنجش شکاف طبقاتی) نیز نشان میدهد دهک دهم 6 برابر دهک اول بیشتر هزینه میکند. بررسی تفکیکی این موضوع، نکات جالبتوجهی را نمایان میکند.
افزایش 3 برابری هزینههای درمان
حدودا هفتسالی است که خانوارهای کشور 10 درصد از هزینههای خود را به هزینههای بهداشتی و درمانی اختصاص میدهند که این هزینه 10 درصدی بهداشت و درمان بین همه دهکهای درآمدی ثابت است. بررسیهای «فرهیختگان» در این گزارش نشان میدهد براساس آمارهای تفکیکی سال 98، درست است که بخش بهداشت و درمان 10 درصد از هزینههای خانوارها را تشکیل داده، اما هزینههای درمانی دهک دهم (پردرآمدترین دهک) 8 برابر هزینههای درمانی دهک اول (کمدرآمدترین دهک) است. بهعبارتی دیگر پولی که دهک دهم یا ثروتمندان ایرانی برای سلامتی خود هزینه میکنند، معادل 78 درصد کل هزینه سالانه معیشت دهک اول است (13 میلیون تومان هزینه درمانی دهک دهم درمقابل 16 میلیون تومان کل هزینه دهک اول). همچنین آمارها نشان میدهند هزینههای بهداشت و درمان خانوارهای شهری باوجود اجرای طرحهایی چون تحول نظام سلامت، پزشک خانواده و… طی 8 سال اخیر (92 تا 99) بهترتیب 240 درصد افزایش داشته که این وضعیت در خانوارهای روستایی بهمراتب بدتر است. این مهم درحالی اتفاق افتاده که افزایش درآمد خانوارهای شهری بهترتیب 155 درصد بوده است.
بهطور کلی متوسط هزینه بهداشت و درمان خانوارهای شهری در کشور طی سالهای 1392 تا 99 روندی افزایشی داشته و از حدود 34 هزار میلیارد تومان در سال 1392 به 115 هزار میلیارد تومان در سال 1399 رسیده است، بهطوریکه در سال1399 هزینه بهداشت و درمان خانوارهای شهری بیش از 3برابر مقدار آن در سال1392 شده است، بنابراین دو مولفه افزایش هزینهها و شکاف طبقاتی در بخش بهداشت و درمان خانوارها مشهود است.
خوراک در سبد خانوار آب رفت
براساس اطلاعات هزینه – درآمد خانوارهای کشور متوسط هزینه خوراک و دخانی یک خانوار شهری طی سالهای 1392 تا 98 روندی افزایشی داشته و از حدود 5 میلیون و 495 هزار تومان در سال 1392 به حدود 11میلیون و 752 هزار تومان در سال 1398 رسیده است، بهطوریکه در سال 1398 متوسط هزینه خوراک و دخانی یک خانوار شهری 2.1 برابر مقدار آن در سال 1392 شده است. اما پس از رشد فزاینده قیمت سبد خوراکی خانوارهای کشور در سال 99 میتوان پیشبینی کرد که هزینههای خوراکی خانوارهای کشور در سال 99 در مقایسه با 92 بیش از سه برابر شده است.
متوسط هزینه خوراک و دخانی خانوارهای شهری در کشور طی سالهای 1392 تا 99 از حدود 91 هزار میلیارد تومان در سال 1392 با 214 درصد رشد به 287 هزار میلیارد تومان در سال 1399 رسیده است. برای آنکه بدانیم تورم چه بر سر سبد خوراکی خانوارها آورده است، کافی است بدانیم باوجود رشد 3 برابری هزینههای خوراکی خانوارها در کشور، نسبت هزینههای خوراکی از کل هزینههای یک خانوار از 27 درصد در سال 92 به 25 درصد در سال 99 رسیده است. سبد خوراک هر خانوار مهمترین و اصلیترین نیاز آنهاست و درصورت کاهش کیفیت و کمیت آن مستقیما رفاه و سلامت نشانه خواهد رفت.
ثروتمندان 18 برابر فقرا خرج لباس میکنند
پوشاک و کفش از نیازهای اساسی انسان است و اهمیت آن برکسی پوشیده نیست. در ایران توجه زیادی به لباس و نوع پوشش میشود و این نگاه باتوجه به سطح عمومی رفاه متفاوت است. این دو کالا تنها در سال 99 تورم 30 درصدی را به ثبت رساندهاند. با این توضیحات، ارزیابی اطلاعات خانوارها از افزایش بیش از 2 برابری هزینههای خانوارها در این بخش طی 8 سال اخیر حکایت دارد. مطابق بررسیها متوسط هزینه پوشاک و کفش خانوارهای شهری در کشور طی سالهای 1392 تا 1399 افزایش پیدا کرده و از حدود 15 هزار میلیارد تومان در سال 1392 به 35 هزار میلیارد تومان در سال 1399 رسیده است، بهطوریکه در سال 1399 هزینه پوشاک و کفش خانوارهای شهری 123 درصد بیشتر از مقدار آن در سال 1392 بوده است. آمارها گویای این است که خانوارهای ایرانی در سال 99 معادل 3 درصد از کل هزینههای سالیانه خود را صرف پوشاک و کفش میکنند.
این در حالی است که این مقدار در سال 92 معادل 2 درصد بوده است، بنابراین واضح است که تورم، هزینههای این بخش از سبد خانوار را بیش از 2 برابر رشد داده و درنهایت نیز سهم آن را از کل سبد مصرفی کاهش داده است. علاوهبر اینها شکاف طبقاتی در بخش پوشاک و کفش به بالاترین حد خود در دهههای اخیر رسیده است، بهطوریکه در سال 92، 10درصد ثروتمند جامعه (دهک دهم) تنها 2 برابر 10درصد فقیر جامعه (دهک اول) در این مورد هزینه کردهاند، اما این نسبت در سال 98 به 18 برابر رسیده است؛ یعنی در سال 1398 خانوارهای ثروتمند 18 برابر خانوارهای فقیر خرج پوشاک و کفش خود کردهاند.
تاختوتاز هزینه مسکن
طی سهسال اخیر قیمت مسکن در ایران رکوردهای جدیدی از خود به ثبت رسانده که نمونههای تاریخی آن کمتر قابل مشاهده است. در همین زمینه گزارشی که اخیرا در یکی از رسانههای کشور منتشر شد، حکایت از آن داشت که زمان انتظار برای خرید مسکن در کشور به شرایط بحرانی خود رسیده و این مدت در شهر تهران حدود 100سال است. در ماههای گذشته «فرهیختگان» در گزارشی به مقایسه نسبت قیمت مسکن و قدرت خرید خانوارها در تهران و شهرهای جهان پرداخت که نتایج گزارش مذکور نشان میداد تهران پنجمین شهر گران جهان بهلحاظ نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوارهاست. گزارش اخیر مرکز آمار ایران نیز نشان میدهد فقط در یکسال اخیر قیمت مسکن در تهران طی اسفند98 تا اسفند 99 رشد 94درصدی داشته است. وضعیت مذکور موید این نکته است که با فتح قلههای جدید ازسوی تورم هزینه بخش مسکن در سبد خانوارها افزایش داشته و سهم آن نیز از کل سبد در مقایسه با گذشته بیشتر شده است.
براساس اطلاعات خانوارهای کشور، خانوارهای شهری در سال92 در حدود 113هزار میلیارد تومان در بخش مسکن هزینه کردهاند که این رقم معادل 33درصد از کل هزینه خانوارها در آن سال بوده است. اما حالا و با گذشت حدود 8سال کل هزینه خانوارها در این بخش 4برابر رشد کرده و تقریبا 422هزار میلیاردتومان شده است. با وجود افزایش چندبرابری هزینههای مسکن خانوارها در 8سال اخیر، آمارها نشان میدهد سهم این بخش از کل هزینههای خانوار به 36درصد رسیده است. این مساله حاکی از کاهش قدرت خرید خانوارهاست. شکاف طبقاتی بسیار بالا در بخش مسکن نیز مشهود است، چراکه نسبت هزینههای دهک دهم در مقایسه با دهک اول در سال98 در حدود 9برابر بهنفع ثروتمندان بوده است. این درحالی است که ثروتمندان 3برابر خانوارهای دهک اول در بخش مسکن هزینه کرده بودند.
تفریحات ایرانیها به صفر میرسد؟
درحوزه اجتماعی هزینههایی که خانوارها صرف مسائل تفریح و فعالیتهای سالانه فرهنگی و آموزشی خود میکنند یکی از دادههای قابل اهمیت است. بررسی گزارشهای مرکز آمار ایران اما در سالهای مختلف نشان میدهد سهم هزینه تفریح و سرگرمیها درمقایسه با کل هزینههای یک خانوار از 3 درصد در سال 92 به 2 درصد در سال 99 رسیده است. داده حائز اهمیتی که در نگاه اول این پیام را صادر میکند که طی سالهای اخیر ایرانیها پول کمتری برای تفریح خرج کردهاند. از سوی دیگر درشرایطی که طی هشتسال اخیر هزینه تفریح خانوار ایرانیان بهصورت سالانه بیش از 17 درصد و درمجموع دوبرابر رشد داشته، خانوارهای ایرانی درصد هزینه تفریح خود را کاهش دادهاند. درواقع در این سالها بهدلیل تورم، خانوارها مجبور شدهاند از سهم هزینه تفریح خود بکاهند و این پولها را در بخشهای دیگر هزینه کنند. نسبت هزینه تفریح و سرگرمی به کل هزینهها در برخی خانوارهای کشورهای نهچندان توسعهیافتهای مانند ترکیه حدود 8 درصد است. احتمالا خانوارها برای جبران هزینه بخشهایی مانند مسکن و… مجبور به کاهش هزینههای تفریحات خود هستند. با وضعیت فعلی امکان دارد که تفریحات ایرانیها در سالهای آینده بهصفر برسد.
فاصله طبقاتی همچنان رکورد میشکند
اگر برنامههای اجرایی دولت با تخصیص بهینه منابع و توزیع برابر درآمدها همراه نشود، افزایش فقر منجر به افزایش مخاطرات اجتماعی، اقتصادی و امنیتی خواهد شد. براین اساس توزیع عادلانه درآمد، توزیع عادلانه فرصتهای اشتغال و ایجاد دسترسی برابر با خدمات اجتماعی ازجمله مواردی است که همواره در مرکز توجه اقتـصاددانان قرار داشته است. یکی از شاخصهای سنجش توزیع درآمد و تشخیص شکاف طبقاتی، نسبت هزینه دهک دهم(ثروتمندترین) به دهک اول(فقیرترین) است. براین اساس هرچه میزان این نسبت بالا باشد نشاندهنده نابرابری بیشتر و هرچه مقدار آن کم باشد، نشان از نابرابری حداقلی است. در این زمینه بررسی «فرهیختگان» نشان میدهد طی سالهای اخیر فاصله طبقاتی در کشور افزایش چشمگیری داشته است.
بررسی دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در 8 سال اخیر متوسط هزینه پوشاک و کفش، مسکن، تفریحات، تحصیل، حملونقل، بهداشت و درمان، لوازم خانوار، هتل و مسافرت، هزینه خوراکی و آشامیدنی، گوشت و میوه و سبزیها در هر خانوار دهک دهم(ثروتمندترین) کشور نسبت به یک خانوار دهک اول(فقیرترین) در سال 1392 به ترتیب 2برابر، 3 برابر، 3 برابر، 3 برابر، 2 برابر، 2 برابر، 2 برابر، 2 برابر، 3 برابر، 4 برابر و 3 برابر بوده است که این میزان با افزایش چشمگیر در سال 98 به ترتیب به 18 برابر، 9 برابر، 15 برابر، 14 برابر، 7 برابر، 14 برابر، 9 برابر، 26 برابر، 3 برابر، 5 برابر و 5 برابر رسیده است.