او درباره اینکه چه کسی فرزندش را مورد آزار و اذیت قرار داده است، گفت: من نمیدانم چه کسی این کار را کرده است، من بچه را پیش فرد غریبهای نگذاشتم، دخترم پیش پدرش بود. پدر کودک باتوجه بهحرفهای همسرش بازجویی شد. او در ابتدا منکر همه چیز شد، اما بعد مجبور به اعتراف آزار جنسی فرزندش شد.»ساناز اولین کودکی نیست که قربانی تجاوز محارم میشود، سالانه کودکان زیادی در سایه تابوانگاری این خشونت مخوف خانگی مورد اذیت و آزار جنسی پدر، برادر و حتی عمو یا دایی خود قرار میگیرند و تا سالها در سکوت و بغض درد این ابرخشونت را با خود حمل میکنند. همین چند روز پیش بود که برخی از رسانهها و شبکههای اجتماعی از تجاوز وحشیانه به یک دختر کند ذهن از سوی پدر و برادرش خبر دادند.
این دختر کندذهن که در بهزیستی نگهداری میشد، در آخرین ملاقات با خانوادهاش مورد تجاوز پدر و برادرش قرار گرفت. براساس گزارش شبکههای اجتماعی لیلا که از معلولیت ذهنی رنج میبرد چند سال قبل از سوی پدر و مادرش به بهزیستی سپرده شد. چون آنها توان نگهداری این دختر را نداشتند گاهی اوقات بهملاقات لیلا میآمدند و برای چند روز وی را به خانهشان میبردند. اما دختر کندذهن در آخرین ملاقات شوم با خانوادهاش مورد تجاوز تلخی واقع شد!وی پس از بازگشت از خانه بهبهزیستی رفتارش تغییر کرده بود و مدام گریه میکرد. او با هیچ کسی حرف نمیزد. تا اینکه یکی از مربیهای لیلا به ماجرا پیبرد و با او صحبت کرد. لیلا قفل سکوت چند روزهاش را شکست و ماجرای تجاوز را تعریف کرد!!
تجاور محارم پنهانترین خشونت خانگی
تجاوز و آزار جنسی محارم را میتوان خشنترین و بیرحمانهترین و همچنین پنهانترین نوع خشونت خانگی دانست که در سایه تابوها و اما و اگرهای فرهنگی هم از سوی خانواده و هم نهادهای مسئول معمولا انکار و لاپوشانی هم میشود. انکار این ابرخشونت ضمن اینکه باعث رشد زیر پوستی آن در جامعه میشود، متجاوزان را نیز در انجام اعمال مجرمانه خود گستاختر میکند، همچنین سانسور این موضوع باعث مخفی ماندن تبعات فاجعهآمیز این آسیب از نگاه سیاستمداران و برنامهریزان فرهنگی کشور میشود، بهنحوی که این خشونت بهعنوان یک آسیب مهم اجتماعی تلقی نمیشود و در اولویت برنامهریزان قرار نمیگیرد.
ماهیت و تبعات بسیار پنهان و مخفی این نوع خشونت بهحدی است که در اغلب موارد، سالها پس از وقوع آن از سوی فرد آشکار میشود، یعنی زمانی که اثرات بسیار مخرب و زیانبار روحی و روانی این خشونت، زندگی فرد آزاردیده را بهکلی نابود کرده است.دربرخی از موارد فرد حتی پس از سپری شدن سالها از آخرین مورد وقوع آزار جنسی بهدست محارم خود، همچنان از سخن گفتن در مورد آن ناتوان است. تابو بودن تجاوز محارم در عرف سنتی جامعه ایران چنان پررنگ است که صحبت درمورد آن حتی از سوی کارشناسان نیز تحمل نمیشود.
نبود آمار رسمی از قربانیان تجاوز محارم
انکار و تابوانگاری تجاوز محارم در کشور همچنین سبب شده است در عمل هیچ آماری هم از موارد وقوع این نوع از خشونت خانگی در کشور منتشر نشود. نبود آمار و انکار این واقعیت تلخ در جامعه کار را برای برنامهریزان و افراد فعال در این حوزه نیز سخت کرده است، از سویی دیگر در فضای انکار و سانسور تجاوز محارم کمک به آزار دیدگان این موضوع نیز مشکلتر میشود.
تاکنون تنها آماری که از سوی مسئولان در مورد تجاوز محارم در کشور منتشر شده، مربوط به سال ۱۳۹۵ است. در این سال یکی از سایت های خبری بدون ذکر نام به نقل از رئیس انجمن آسیبهای اجتماعی از تشکیل پنج هزار و ۲۰۰پرونده قضایی در مورد روابط جنسی با محارم خبر داد. خبری که علیرغم اهمیت آن هیچگاه پیگیری نشد. پیش از آن در آبان ماه سال ۸۲ نیز پری میربک، مشاور وقت استانداری خوزستان با اشاره به وقوع ۱۸مورد تجاوز پدران به دختران ۱۲ تا ۱۴سال، گفته بود که ۱۲نفر از این دختران زیر ۱۴سال بودهاند. در مورد تجاوز محارم واقعیت تلخ دیگری که وجود دارد این است که تجاوز پدران به دختران بیشتر از تجاوز برادران به خواهران است، از آنجا که براساس قانون پدر قیم فرزند است، برخورد قانونی با پدران متجاوز نیز دشوار است.
راهکار مقابله با تجاور محارم «هیس» نیست
یک پژوهشگر و فعال حقوق زنان و کودکان در این زمینه گفت: «تجاوز به محارم در همه کشورهای دنیا دیده میشود، اما این پدیده در کشورهایی که محدودیت بیشتر و شرایط ارتباط سالم کمتر است، بیشتر به چشم میخورد.»«لیلا ارشد» با اشاره به تابو بودن موضوع تجاوز بهمحارم در ایران، افرود: «در ۲۵سالی که در این حوزه فعالیت داشتهام، هروقت این موضوع را مطرح کردهایم به ما گفتهاند هیس، بدیهی است تا وقتیکه این تفکر وجود داشته باشد فرزندان ما همواره در معرض تجاوز و تعددی قرار میگیرند. درضمن آسیبی که در زیرپوست جامعه نفس میکشد و وجود دارد با هیس گفتن و لاپوشانی و سانسور حل نمیشود، بلکه قد میکشد.»
وی با انتقاد از نبود آمار رسمی از تجاوز به محارم در کشور، ادامه داد: «انتظار این است حداقل در مورد این آسیب یک آمار رسمی و قابل مراجعهای وجود داشته باشد تا با استناد بهآن اعداد و ارقام، مسئولان را متوجه وجود این خشونت مخوف خانگی در کشور کنیم.»
ارشد بهکودکان قربانی خشونت و تجاوز اشاره کرد و گفت: «خشونت و تجاوز برای هیچ رده سنی پذیرفتنی نیست، اما در این زمینه کودکان بسیار آسیبپذیرتر از بزرگسالان هستند، چرا که بزرگسالها درصورت مواجهه با این نوع خشونتها میتوانند بهمراجع قضایی مراجعه کنند و قدمی در راستای احقاق حق خود بردارند، اما کودکان راه بهجایی ندارند، برخی از آنان حتی کیسه بوکس خانواده هم شدهاند، بهویژه در این شرایط بد اقتصادی، معیشتی و… که خانوادهها را متاثر کرده است. بنابراین، در این شرایط سیاستگذاران، برنامهریزان و افرادی که پذیرفتهاند شرایط امن را در کشور بهویژه برای کودکان مهیا کنند، موظف هستند در این زمینه تدبیر و راه حلی بیندیشند، چرا که بهاعتقاد من یک مورد تجاوز هم زیاد است، آن هم تجاوز بهکودکان از سوی پدر، برادر و افرادی که انتظار حمایت از آنان میرود.
ضعف قانون و غفلت از آموزش
این فعال مدنی تجاوز به کودکان از سوی محارم را به ضعف قانون حمایتی و نبود آموزش گره زد و گفت: تجاوز بهمحارم با توجه بهتبعات منفی آن، قوانینی را میطلبد که کارآمد، عملی و مشخص بوده و بتواند از آسیبدیده حمایت کند، اما در این زمینه ما قانون حمایتی قویی نداریم و اگر هم داریم در سایه است و اجرا نمیشود. در زمینه آموزش نیز غفلت زیاد صورت گرفته و محدودیتها بسیار است.
بهوالدین آموزش والدی نمیدهیم همانطور که به جوانان آموزش مهارت همسری ارائه نمیکنیم، در نبود این آموزشها ازدواج و فرزندآوری را نیز تبلیغ میکنیم. بدیهی است در نبود آموزش نه ازدواجها میتوانند ازدواج موفق و پایداری باشند و نهمحیط خانه میتواند محیط امنی برای کودک باشد. ناگفته پیداست اگر مقوله آموزش مراقبت از خود بهکودکان ارائه شود، کودکان یاد میگیرند چگونه از خود مراقبت کنند و از افرادی که نظر سوئی در مورد آنان دارند، چگونه دوری کنند.
ارشد به فیمومت پدر بهفرزند اشاره کرد و گفت: در زمینه تجاوز بهکودک از سوی پدر، موضوع قیمومت مشکلساز میشود. مثلا در مورد اخیر تجاوز پدر به کودک و مرگ کودک، اگر مادر مقصر این جریان بود، مادر حکم اعدام میگرفت، اما چون قوانین ما پدر را مالک فرزند میداند، این حکم در مورد این پدر اجرا نمیشود. این فعال حقوق زنان تصریح کرد: مواردی که از تجاوز محارم به رسانهها راه پیدا میکند، در واقع نوک کوه یخی است که بیرون میزند. در بسیاری از خانوادهها در ایران این خشونتها اعمال میشود، اما به خاطر تابوانگاری و همچنین بهاصطلاح حفظ آبروی خانواده معمولا این مسئله در پشت دیوارهای همان خانه بایکوت میشود و قربانیان حادثه با تبعات عاطفی، روانی و جسمی این موضوع سالها رنج میکشند.