دستاندرکاران مستند «پایان بازی» ادعا میکنند نسخه نهایی برجام، ۱۳ ماه قبل از شروع مذاکرات منتشر شده بود
پخش مستند «پایان بازی» از شبکه سوم سیما، واکنشهای بسیاری را برانگیخته است. مستندی که نمایش آن، همزمان با پیشرفتهای اولیه در مذاکرات برجام، این پرسش را پیش روی افکارعمومی قرار داده است که هدف از پخش این مستند، آن هم در چنین موقعیتی چیست؟ و چرا جریان حاضر در هسته سخت قدرت که به گروه تندروتری از جریان پایداری منتسب است، نقد آشکار و ارتباط دادن برخی از اعضای دولت به نهادهای مطالعاتی در آمریکا را در دستور کار خود قرار داده است؟
این مستند در شب ۳۰ فروردین، در یکی از پربینندهترین ساعات تلویزیون از شبکه سوم سیما پخش شد. شبکهای که پس از رفتن علیاصغر پورمحمدی از آن، یکی از اعضای منتسب به جریان پایداری سکان مدیریتش را به دست گرفته است: علی فروغی، باجناق فریدالدین حدادعادل (فرزند غلامعلی حدادعادل و از تصمیمگیران در عزلونصبهای صداوسیما). او به محض ورود به شبکه سه، با کنارگذاشتن عادل فردوسیپور از برنامه نود، خود را آماج انتقادات فراوان قرار داد.
«شبکه سه» پیش از این هم سریال گاندوی۲ را پخش کرده بود که در ایام نوروز، انتقادات بسیاری را برانگیخت؛ به نحوی که نهادهای بالادستی، در میانههای سریال دستور توقف پخش آن را صادر کردند. اگرچه دستاندرکاران سریال گفتند که فصل دوم سریال به پایان رسید اما کاملا مشخص بود که سریال در نیمه داستان و با ورود یکی از سفرای انگلیس به ایران، نیمهکاره مانده است.
مستند پایان بازی که فعلا بخش اول آن پخش شده، در زمانی ۲۰ دقیقهای به معرفی و نقد یک موسسه مطالعاتی میپردازد که زیر نظر رابرت مالی، نماینده آمریکا درباره ایران و برجام، فعالیت میکند. نام این موسسه، «اندیشکده گروه بینالمللی بحران» است که بنا بر روایت این سریال، بخشی مهم از بودجه آن را بنیاد راکفلر و بنیاد جورج سوروس تامین میکنند.
دستاندرکاران مستند یاد شده، این اندیشکده را به یک جریان صهیونیستی متعلق دانستهاند و با نمایش برخی اطلاعات و تصاویر مدعی شدهاند که « اندیشکده به زعم آنها صهیونیستی- آمریکایی یادشده، ۱۴ ماه قبل از مذاکرات برجام، متن توافق نهایی برجام را نوشته است؛ در حالی که تیم ایران در آن زمان میگفت هنوز به توافقی نرسیدهایم.» سپس، با نمایش صحنههایی از حضور ظریف و نیز سخنان روحانی و بخشهایی از شادی مردم پس از توافق برجام، هشدار میدهد که قرار است همزمان با انتخابات ریاستجمهوری امسال ایران، دولت روحانی و ظریف پای توافقی دیگر را امضا کنند که متن این توافق هم از پیش آماده شده است.
نام بردنهای متعدد از جورج سوروس در این سریال، یادآور پروژه مشابهی است که منتقدان درباره محمد خاتمی نیز به کار بسته بودند. خاتمی که بعد از ریاستجمهوری و به عنوان مبدع رویکرد «گفتوگوی تمدنها» به آمریکا و سازمان ملل سفر کرده بود، در بازگشت به دیدار مخفیانه با جورج سوروس متهم شد. تیم خاتمی و خود وی، چنین دیداری را تکذیب کردند و بابت آن به دادگاه شکایت بردند و خواستار ارائه اسناد از سوی مدعیان شدند که البته چنین دادگاهی تا به امروز تشکیل نشده است.
بر همین اساس، بعید نیست که در پایان دولت روحانی، هم پروندهسازی برای او و برخی از اعضای کابینهاش در دستور کار قرار گرفته باشد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که زمزمهها درباره نامزدی ظریف در انتخابات آینده ریاستجمهوری زیاد شده است و لذا از میدان به در کردن او، یکی از اهداف اصلی گروه منتقدان خواهد بود.
مستند یاد شده، حداقل در بخش نخست که با عنوان «رازهای مرد در سایه» پخش شد، از نظر پرداخت نیز بسیار ابتدایی بود و مشخص است که برای ساخت آن فرصت زیادی نبوده و با دستپاچگی ساخته شده است. به نحوی که در استفاده از کارشناسان نیز بیشتر به مصاحبههای پیشین تکیه شده است تا مصاحبهای تازه.
نکته مهمی که شاید مورد غفلت دستاندرکاران مستند قرار گرفته باشد، همانا انتساب برجام به دولت روحانی است؛ در حالی که اکنون ثابت شده که مذاکرات با آمریکا در ماههای پایانی دولت محمود احمدینژاد بین دو تیم از ایران (به سرپرستی علیاکبر ولایتی از دفتر خامنهای و تیمی از طرف دولت اوباما) در عمان آغاز شده است. جدای از آن، اکنون این پرسش برای افکارعمومی پیش میآید که آیا نهادهای زیر مجموعه رهبر جمهوری اسلامی از این توافق و انتشار آن در ۱۳ ماه قبل از شروع بحران خبر نداشتند؟ و پرسش مهمتر این که مگر تمامی موارد توافق با جزئیات آن (طبق گفته ظریف و روحانی) با اطلاع رهبر جمهوری اسلامی انجام نشده است؟ پس ماجرا چیست؟
باید به انتظار روزهای آتی بمانیم تا اتفاقاتی که در ساختار تصمیمسازی ایران رخ خواهد داد را نظاره کنیم.