– در حالی که روزانه دستکم ۴۰۰ شهروند بر اثر کرونا جان خود را از دست میدهند، حکومت به نمایش مضحک «کرونا را شکست میدهیم » خاتمه داده و دیگر خبری از ضدعفونی خیابانها، تولید جهادی ماسک و روضهخوانی نیست!
– این روزها رکورد مرگ و میرهای پارسال کرونا و رکود ۵۰ ساله مرگ در «بهشت زهرا» شکسته شده است.
– مسئولان بجای واردات فوری واکسن و تزریق مردم، دستور قبرهای ۴ طبقه فوری میدهند.
– در موج چهارم کرونا، قیمت تاکسی و نرخ مترو افزایش پیدا کرده آنهم در حالی که وسایل حمل و نقل عمومی جولانگاه ویروس است.
– بیمارستانها در شهرهای بحرانی پر است و بیماران در راهروها و حیاط بیمارستانها صف میکشند.
– دلالی تخت بیمارستان با ۲ تا ۳ میلیون تومان رونق دارد و مقامات شهری سهمیهی واکسن پاکبانها و کادر درمان را میدزدند و رقابت بین تولید واکسن داخلی و واردات واکسن خارجی بر سر سود آنها ادامه دارد.
– فاجعهای انسانی در حال وقوع است که مقامات جمهوری اسلامی دربارهاش فقط آمار و ارقام، آنهم دروغین، میدهند!
از زمانی که به گفتهی سعید نمکی وزیر بهداشت، با اشتباه گرفتن کرونا بجای آنفولانزا، ویروس وارد کشور و پخش شد، و به گفتهی حبیبالله سیاری معاون هماهنگکننده ارتش، «۲۹ دیماه» ۱۳۹۸ شیوع ویروس «پیشبینی» شده بود، تا کنون هر روز شهروندان به دلیل ابتلا به کووید۱۹ جان خود را از دست میدهند. در این مدت دولت در حالی مرگ بیش از ۶۸هزار نفر را بر اثر کرونا تایید کرده که آمار واقعی آن به اعتراف مقامات خود جمهوری اسلامی چندین برابر است.
آرامستانها آرامش ندارند
سازمان «بهشت زهرا» در تهران مرگ و میر موج چهارم را بیش از کشتهشدگان روزانه جنگ ایران و عراق، زلزله و سیل در پنجاه سال گذشته اعلام کرده و شمار مرگ در بیمارستانها در سال ۱۴۰۰ رکورد شکسته و به بالاترین میزان ۴۵۳ مرگ در دوم اردیبهشت رسیده است.
در حال حاضر گردش فعال ویروس در سراسر کشور، روزانه حدود ۲۴هزار تن را مبتلا میکند. از کل شهرهای ایران فقط ۷ شهر در وضعیت کمخطر قرار دارند و بقیه با آمار بالای ابتلا و مرگ ومیر روزانه در وضعیت فوققرمز یا سیاه هستند.
علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران وضعیت گردش بالای ویروس جهشیافته انگلیسی را نگرانکننده توصیف کرده و گفته میشود یک سوم از مرگ کل کشور بر اثر کرونا متعلق به تهران و شهرهای اطراف است!
سردخانهها دیگر ظرفیت پذیرش متوفیان را ندارند و درگذشتگان برای دفن در صف غسل و تدفین قرار میگیرند. خانوادههای سوگوار برای خاکسپاری عزیزانشان در آرامستانها سرگردانند. تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد تجارت قبر در ایران رونق گرفته و گورها به ۴ طبقه افزایش یافته و جانباختگان کرونا را در قبرهای فوری در «قطعه بحران» به خاک میسپارند.
در حالی که بیتدبیری و سوء مدیریت مقامات مسئول، کشور را به دامان مهیبترین موج ویروس انداخته، نه تنها اعلام وضعیت فوقالعاده نمیشود بلکه مردم را مقصر این فاجعه ملی در عدم رعایت پروتکلهایی میدانند که اساسا اعمال نمیشوند!
بازار سیاه و دزدی واکسن
از واکسیناسیون برنامهریزی شده نیز خبری نیست. شعارهای واکسیناسیون در اسفندماه ۱۳۹۹ به فروردین ۱۴۰۰، سپس به اردیبهشتماه و حالا هم به «قطب تولید واکسن جهان شدن» در خردادماه ۱۴۰۰ رسیده که سعید نمکی وزیر بهداشت مدعیاش شده است.
پس از دستکم ۷ ماه وقتکُشی و سردادن شعار تولید داخلی واکسن، موجودی واکسنهای کرونا در ایران ۲ میلیون دوز واکسن «اسپوتینک۵»، «سینوفارم»، «آسترازنکا» است که به صورت قطرهچکانی و بسیار کُند از روسیه، چین و کوواکس سازمان ملل وارد شد.
زمانیکه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی واکسنهای آمریکایی و انگلیسی را ممنوع کرد، کمتر کسی باور داشت که هیچگونه محموله واکسن آمریکایی «فایزر» وارد ایران نشده باشد. چنانکه اخیرا با انتشار ویدئویی که یک پالت «فایزر» را در اختیار عدهای فارسیزبان نشان میدهد، به نوعی ورود این واکسن به ایران تأیید شد بدون آنکه معلوم باشد این واکسنها در اختیار چه نهادی قرار گرفته و به چه کسانی تزریق شده است.
با این حال، سازمان غذا و دارو واردات «فایزر» توسط دولت را تکذیب کرده و گفته اگر هم فایزر باشد، به دلیل فقدان زنجیره سرد، قطعا اثربخشیاش را از دست داده است! این در حالیست که شرکتهای دارویی بزرگ دنیا از جمله فایزر از ابتدا اعلام کردند برای توزیع واکسنهای کرونا نه با شرکتهای خصوصی بلکه با دولتها قرارداد میبندند. از سوی دیگر، محسن علیزاده عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که «فایزر» کف خیابانها و بازار سیاه به مبلغ «۱۰ میلیون تومان» فروخته میشود.
اکنون نه تنها به نظر میرسد «فایزر» ممنوعه به بازار سیاه راه یافته که سهمیه «سینوفارم» پاکبانها در آبادان و یزد توسط مقامات شهرداریها، اعضای شورای اسلامی شهر و امامان جمعه دزیده میشود. آنهم در شرایطی که تنها ۶۶۷ هزار دوز به گروههای پُرخطر کادر درمان و سالمندان و بیماران خاص تزریق شده و وزارت بهداشت امیدوار است تا پایان بهار «۸ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر» را واکسینه کند!
این در حالیست که ستاد مقابله با کرونا و وزارت بهداشت دو رویه جداگانه انتخاب کردهاند. روحانی با اعلام اینکه نمیتوان برای واکسنهای داخلی صبر کرد، وعده واردات ۶ میلیون دوز واکسن توسط بخش خصوصی را داده و وزارت بهداشت همچنان مدعی رونمایی از واکسن داخلی در خردادماه است!
این دوگانگی سیاستگذاری در شرایطی مطرح است که طبق اعلام وزارت بهداشت، برای تهیه ۱.۹ میلیون دوز واکسن کرونا، ۲۹.۵ میلیون دلار از جیب ملت هزینه شده ولی واکسیناسیون برمبنای سند ملی واکسیناسیون کرونا نخواهد بود بلکه «پولی» است! چنانکه نایب رئیس کمیسیون اقتصاد اتاق بازرگانی تهران حتی قیمت هم برای واکسن «بخش خصوصی» اعلام کرده که ۲۰۰ تا ۲۵۰هزار تومان است!
پرسش اینجاست که چطور شرکتهای خصوصی که اسامی برخی نیز منتشر شده میتوانند واکسن وارد کنند در حالی که شرکتهای معتبر خارجی اعلام کردهاند به هیچ شرکت خصوصی واکسن نمیفروشند! در عین حال چگونه ممکن است این شرکتها بنا بر ادعای وزارت بهداشت بدون هیچ سودی واکسن وارد کنند مگر اینکه از دلار «نیمایی» سود ببرند! در هر صورت سرنوشت ۱۰۰ میلیون دلار تخصیص داده شده معلوم نیست.
در این بین، علی ربیعی سخنگوی دولت نیز فشار تولیدکنندگان داخلی واکسن برای جلوگیری واردات را تکذیب کرد، هرچند دستکم ۷ ماه این فشار، سوء مدیریتها در امر واردات را تشدید کرده است.
از سوی دیگر، شایعه شده که یکی از اصلیترین افراد و مهرههای تولید واکسن «کووایران- برکت» زیر نظر «ستاد اجرایی فرمان امام» از کشور خارج شده و پروژه عملا خوابیده است! کارشناسان پزشکی در میانه دعوای جناحها به مردم توصیه میکنند که هر واکسنی را که به دستشان رسید تزریق کنند.
مشکلات از همه سو جهش مییابند
در حالی که پیشتر به نظر میرسید مقامات جمهوری اسلامی در حال اجرای روش مرگبار ایمنی گلهای برای کم کردن بار اقتصادی هستند، شیوع انواع جهش یافتهی ویروس، منجر به مرگ بیش از هزاران نفر شده آنهم در وضعیتی که میزان مرگ کرونایی در دنیا کاهش یافته است.
طولانی شدن شیوع ویروس، جان سپردن عزیزان مردم و مشکلات مالی در کنار فقدان کورسوی امیدی به واکسیناسیون، موج گستردهای از ناامیدی و افسردگی در جامعه برانگیخته است. چنانکه علیرضا زالی رئیس ستاد مقابله با کرونا نیز گفته است که برخی دچار بحرانهای اقتصادی جبرانناپذیری شدند مثل دستفروشان و کارگران فصلی. خیلیها میگویند ما که از فقر میمیریم، بگذارید از کرونا بمیریم!
در این بین، دیگر خبری از نمایش «کرونا را شکست میدهیم» و مانورهای تبلیغاتی بسیجیان و پاسداران نیست. آنان اکنون سرگرم کمکرسانی به حزبالله لبنان و اجرای طرح انتقال دارو و غذا به آنان هستند. گروههای جهادی حتی برای اجرای نمایش مبارزه با ویروس نیز در سطح شهرها دیده نمیشوند تا جلوی دوربین صفحه کلید عابربانکها را ضدعفونی و خراب کنند و یا ماسک بدوزند.
موج پنجم در راه است
حالا پیشبینی میشود موج پنجم به زودی در استان آذربایجان شرقی بروز پیدا کند. آنهم در حالی که ویروس جهشیافته بسیار مرگبارتر است و نوزاد و سالمند نمیشناسد. کارشناسان و پزشکان همچنین هشدار میدهند که تست منفی کرونا قابل اعتماد نیست و هر علامتی حتا سرفه ساده نیز ممکن است کرونا باشد. یکسال و نیم است که هیچ راهکار مؤثری از سوی حکومت برای خروج از بحران کرونا داده نمیشود و مسئولان بجای استفاده از تجارب کشورهای دیگر از جمله واردات فوری واکسن، دستور قبرهای ۴ طبقه فوری میدهند.
ستاد مقابله با کرونا و وزارت بهداشت تعریف نیمبندی از قرنطینه و محدودیت اجتماعی ارائه کردهاند و همان پروتکلهای ناکارآمد تعطیلات نوروزی را با موج چهارم ویروس تحت عنوان ممنوعیت مشاغل بجز مشاغل ضروری اعمال کردهاند. ولی همینها نیز اجرا نمیشود و مردم نمیدانند کسب و کار را تعطیل کنند یا نه. برخی کرکره مغازهها را نیمهپایین کشیدهاند که با آمدن بازرسهای احتمالی، کرکره را پایین بکشند.
وسایل حمل و نقل عمومی نیز که دیگر ضدعفونی هم نمیشوند، با ترافیک شدید انسانی در پایتخت به یکی از عوامل گسترش ویروس بدل شدهاند. در این میان، نرخ تاکسی و مترو افزایش یافته و شهرداری تهران همچنان حاضر به لغو طرح ترافیک به عنوان منبع درآمد خود نیست ولی برج «آزادی»(شهیاد) را با تصاویر ۳۰۰ قربانی جامعه پزشکی و پرستاری «تزئین» کرده است!
در پی افزایش شمار مبتلایان کرونا و نبود تخت خالی، بیمارستانها وضعیت جنگی پیدا کرده و کار به راهاندازی کانکسهای بیمارستانی رسیده است. مسئولان بیمارستانی خدمات «دو ساعته» ارائه میدهند و بیماران را برای ادامه روند درمان به خانه میفرستند. آنها میگویند بهترین روش، درمان در خانه اما زیر نظر پزشک است، چرا که برخلاف سه موج گذشته، حال بیماران در قرنطینه به فاصله کوتاهی رو به وخامت میگذارد و نیازمند بستری در بخش مراقبتهای ویژه میشوند که دیگر هیچ تخت خالی ندارد.
بیمارستانها که راهروها و دالانها و حیاطهایشان مملو از بیماران در انتظار بستری است، به جولانگاه دلالان تخت بدل شده است. حق دلالی هر تخت مبلغی حدود ۲ تا ۳ میلیون تومان است و برای بستری شدن باید یک قیمت پایه کرایه تخت پرداخت شود و سپس روزانه مبلغ مشخصی به نسبت قیمت هر بیمارستان پرداخت گردد! به این ترتیب، بیمارانی که قادر به پرداخت این هزینهها نیستند، بستری نمیشوند!
تجربه بیش از یکسال شیوع ویروس نشان میدهد که بحران کرونا در ایران از موضوع بهداشت و درمان خارج شده و بوی تعفن جنایات حکومت را به خود گرفته است. حکومتی که با کرونا همدست شده تا با شیوع آن و نداشتن هیچ برنامهی کارآمدی برای واکسیناسیون شهروندان، به تجارت پُرسود بیماری و مرگ بپردازد.
آزاده کریمی, کیهان لندن: