«محمود احمدینژاد»، رییس دولتهای نهم و دهم جمهوری اسلامی روز گذشته با حضور در وزارت کشور، برای کاندیداتوری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد. ثبتنام او نیز مثل تمام دوران ریاست جمهوری وی، پرحاشیه بود.
محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۱۳۹۶ با وجود این که آیتالله «علی خامنهای» او را از کاندیداتوری منع کرده بود نیز ثبتنام کرد اما شورای نگهبان صلاحیت او را تایید نکرد.
هدف احمدینژاد از ثبتنام دوباره در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
هنوز ۲۴ ساعت از سخنان آیتالله خامنهای مبنی بر عدم اعلام نظر درباره نامزدی داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری نگذشته بود که محمود احمدینژاد در میان هیاهوی برخی هواداران خود، ثبتنام کرد.
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با جمعی از دانشجوبان گفته بود: «بنده در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دورههای گذشته افرادی که قصد کاندیداتوری داشتند، نظر من را میپرسیدند که میگفتم نه موافقم، نه مخالفم؛ یعنی نظری ندارم. اما در این دوره گفتم همین مطلب را نیز نمیگویم.»
بلافاصله پس از انتشار این سخنان، فعالان فضای مجازی دو مورد مهم از منع انتخاباتی او درباره اشخاص را یادآوری کردند؛ «حسن خمینی» در انتخابات ۱۴۰۰ و احمدینژاد در انتخابات ۱۳۹۶.
احمدینژاد نیز در بیانیه خود گفت: «اینکه برخی به دنبال مهندسی انتخابات باشند، به برخی بگویند نیایید و برخی را به بهانه واهی از حضور در عرصه بازبدارند، بر خلاف مصالح کشور و مردم است.»
او اعلام کرد که شاید انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آخرین فرصت برای نظام جمهوری اسلامی باشد.
احمدینژاد همچنین در ابتدای سخنان خود گفت: «انتخابات پرشور به یک لفظ توخالی تبدیل شده است و اسم آن را هم انقلابیگری گذاشتند. این یک انحراف بزرگ و اساسی است.»
موضوع نامزدی رییس جمهوری سابقا محبوب در نزد خامنهای، از مدتها پیش محل بحث و گمانهزنیهای سیاسی بوده و نامزدی وی حتی با وجود همه سخنان ساختارشکنی که او طی ماهها و سالهای گذشته بیان کرده است، برای هیچ یک از تحلیلگران عجیب نیست.
احمدینژاد سال ۱۳۹۶ نیز بدون توجه به نظر رهبر جمهوری اسلامی، در انتخابات ثبتنام کرد و در سالیان اخیر هرگز شخصیتی حرفشنو و مشورتپذیر از خود بروز نداده است. قهر ١١ روزه، اخراج «حیدر مصلحی»، وزیر اطلاعاتش بدون هماهنگی با آیتالله خامنهای و حمله به قوه قضاییه تحت ریاست «صادق آملی لاریجانی» از دیگر خط شکنیهای او در دور دوم ریاست جمهوری بوده است.
رییس جمهوری سابق ایران به نسبت سال ۱۳۹۶، در فضای سیاسی تنهاتر شده است. در این مدت «حمید بقایی» و «اسفندیار رحیممشایی» زندانی شدند اما او همچنان اسب خود را میراند.
احمدینژاد پیش از ثبتنام نیز کنایه «عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان را شنیده بود که رد صلاحیت خواهد شد اما تلاش میکند از حافظه سیاسی افکار عمومی ایران و آن دسته از طبقات فرودست جامعه که با وی همدلی دارند، پاک نشود. چراکه در صورت حذف از فضای سیاسی، برخورد حاکمیت با او به سرعت و بدون درنگ انجام خواهد شد.
چهرههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب بر این عقیدهاند که احمدینژاد در صورت تایید صلاحیت، هنوز هم پایگاه رای گستردهای دارد. «صادق زیباکلام» هم گفته بود که او دارای ۱۵ میلیون رای است.
هدف بعدی احمدینژاد از ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری، تلاش برای نقشآفرینی دست دوم در تحولات سیاسی ایران است. او سعی میکند با اعلام مواضع سیاسی خود که ترکیبی است از افشاگری، خلافگویی و عوامفریبی، همچنان یک بازیگر سیاسی باقی بماند.
بعید است کسی بتواند منکر آسیبهایی بشود که احمدینژاد با افشاگریهایش در سال ۱۳۹۶ به صادق آملی لاریجانی وارد کرد. هرچند قاعدتا پروژه به حاشیه رفتن لاریجانی در جای دیگری، یعنی در زیر مجموعههای دفتر رهبر جمهوری اسلامی رقم خورده بود اما حملات احمدینژاد نیز این روند را تسهیل کردند.
کاندیداتوری چهرههایی نظیر «علی لاریجانی»، فرصت مناسبی را برای تکرار این رفتارهای احمدینژاد به وجود میآورد. او هم برای این کار انگیزه دارد و هم اینکه در گذشته بارها این روش را آزموده است و اتفاقا اقداماتش اثرگذار نیز بودهاند.
احمدینژاد هنگام ثبتنام در وزارت کشور، با این سخن که صاحب «شناسنامه خالص ساخت ایران» است، کنایههایی را نیز به برادران لاریجانی نثار کرد و تولد آنها در نجف را به رخ کشید.
ابتدای اردیبهشت ۱۴۰۰، خبرگزاری «تسنیم» که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، ادعای دیگری مطرح کرد و به نقل از یک تحلیلگر اصولگرا نوشت احمدینژاد اساسا به دنبال تایید صلاحیت نیست بلکه در حال آمادهسازی خود برای زمان و شرایطی است که حکومت بدین شکل نباشد و در حال به وجود آوردن شکل جدیدی از اپوزیسیون (داخلی) در کشور است.
همچنین میتوان شباهتهایی میان کاندیداتوری احمدینژاد و «مصطفی تاجزاده» در این انتخابات مشاهده کرد. اگرچه این دو در دو سوی جریان سیاسی کشور قرار گرفتهاند و مرام سیاسی آنها با یکدیگر بسیار فاصله دارد اما روی کاغذ شباهتهایی میان این دو دیده میشود؛ هر دو انتقاداتهایی بنیادی علیه نهادهای انتصابی ایران مطرح میکنند، قائل به تغییرات بنیادی هستند، در بیان انتقادات خود از تهدیدی نمیهراسند و میدانند که احتمال رد صلاحیت آنها بسیار بسیار زیاد است. اما هر دو قصد دارند از فرصتی که ثبتنام در انتخابات برایشان ایجاد میکند، به عنوان سکویی برای بیان علنیتر مواضع خود استفاده کنند.
در این میان شاید احمدینژاد به نسبت تاجزاده نگاه جدیتری نیز به جانشینی خامنهای دارد. شاید او تصور میکند در دوره رهبر بعدی، شانس جدی برای نقشآفرینی در سیاست خواهد یافت.
در محافل رسمی و تشکیلاتی اصولگرایان اما نه تنها استقبالی از حضور احمدینژاد نشده است بلکه ترجیح دادهاند آمدن او را اصلا به عنوان «شوک انتخابات» در نظر نگیرند. اسفند گذشته بود که «غلامعلی حداد عادل»، رییس «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» به اصولگرایان توصیه کرد زیاد تحت تاثیر موضعگیریها، فضای مجازی و حرفزدنها نباشند و اصلا به نامزدی احمدینژاد فکر نکنند.
احمدینژاد اما تهدید کرده است که در صورت رد صلاحیت، رای نخواهد داد. او با رای ندادن و فضاسازی نیز میتواند بر روند انتخابات تاثیر بگذارد؛ به ویژه که فضای انتخابات ۱۴۰۰ مانند انتخابات ۱۳۹۶، چندان روشن نیست و پیچیدگیهای بسیاری دارد.
احسان مهرابی , ایران وایر: