بازنده‌ترین‌های مناظره اول: تلویزیون حکومتی و ابراهیم رئیسی

By | ۱۴۰۰-۰۳-۱۸

«اسکوتر انقلاب» در اختیار نامزد شش کلاس سواد و مشاطه‌گرانش گذارده خواهد شد

به دلیل آن که شورای نگهبان فقط کوتوله‌های سیاسی را بر کرسی‌های مناظره نشانده است، هیچ یک از آن‌ها نتوانستند در قد و قامت ریاست جمهوری ملتی با تاریخ و فرهنگ، ظرفیت‌های فرهنگی و هنری، و منابع طبیعی و انسانی ایران ظاهر شوند. جمعی بدون تحصیلات درست آکادمیک که مدارک بعد از انقلابشان همه رانت حکومتی بوده است و مقام دولتی‌شان نتیجه مشارکت در شورش و سوزاندن و اعدام و سرکوب، به نامزدهای یک رویداد تقلبی برای تبدیل شدن به تدارکاتچی رهبر بدون داشتن هیچ چشم‌اندازی در مورد آینده ایران، تبدیل شده‌اند: جمعی بسیجی که با تقلب و رانت به دانشگاه راه یافته‌اند و کارشان سازماندهی سرکوب دانشجویان بوده است، طلبه‌ای که حتی رسائل و مکاسب را به درستی نخوانده و عنوان آیه‌الله توسط بوق‌های تبلیغاتی بدو اعطا شده، تروریستی که به فرماندهی سپاه رسیده، یک کمیته‌چی، و مسئول سانسور خبر در بوق‌های دولتی. نامزدهای از صافی رد شده، حتی اگر کوتوله سیاسی با سوابق سرکوب نبودند، یا در طول زندگی خود دستاوردی داشتند، به تدارکاتچی «آقا» و بیت تبدیل می‌شدند.

از این منظر، مناظره‌های جمهوری اسلامی برنده ندارد، اما بازنده‌، بازنده‌تر، و بازنده‌ترین دارد. هر یک از این کوتوله‌های سیاسی اگر موفق شوند در مناظره‌ها موفق‌تر از دیگران بیرون آیند و هفت درصد رای مردم ایران را به دست آورند (۵۰ درصد از احتمالا حدود ۱۵ درصد شرکت‌کننده) در نهایت به پادو خامنه‌ای و بیت او تبدیل می‌شوند و در نهایت سرنوشتی مشابه رفسنجانی (خبره بی‌بصیرت)، خاتمی (رهبر فتنه) و احمدی‌نژاد (رهبر جریان انحرافی) پیدا می‌کنند.

عملکرد نامزدها

سعید جلیلی بیشتر از حد انتظار در مناظره اول ظاهر شد، چون دسته‌بندی‌شده‌تر سخن می‌گفت و کمتر به دنبال افشاگری علیه دیگر نامزدها بود. او بر خلاف زاکانی، فراموش کرده بود که نامزد پوششی است و تلاشی برای حمله به نامزدهایی که به رئیسی انتقاد کردند، صورت نداد. از این منظر، او به وظیفه‌اش عمل نکرد و مستحق جایزه بازنده است. جایزه عملکرد بدتر را باید به قاضی‌زاده هاشمی داد، چون در مقام نصیحت قرار گرفته بود؛ در جایی که افراد برای نصیحت شنیدن نیامده‌اند و مخاطب هم به دنبال تبادل آتش میان شرکت‌کنندگان است. او تنها برای معرفی نسل تازه‌ای از مدیران دست‌بوس به پایگاه اجتماعی حکومت، تایید صلاحیت شده است.

رئیسی بازنده‌ترین نامزد بود، چون همه صحنه چیده شده بود تا او بهتر از چهار سال قبل ظاهر شود و چنین نشد. اما او اصولا سخنران و مجادله‌گر خوبی نیست و ذهن مرتبی ندارد و به مسایل کلان کشور مسلط نیست و به محض انتقاد و حمله، در موضع قربانی قرار می‌گیرد. او بر خلاف محسن رضایی که به پمپاژ ایران‌گرایی توخالی پرداخت و از یارانه ۴۵۰ هزار تومانی سخن گفت، هیچ برنامه ویژه‌ای که توجه عمومی را جلب کند عرضه نکرد و هیچ چشم‌اندازی از بهتر شدن اوضاع ارائه نداد، چون بدون آن هم می‌داند که کرسی را به او خواهند داد. مقامات قضایی در ایران مورد چالش قرار نمی‌گیرند (چون قوای قهریه در اختیار آن‌هاست و مردم از آن‌ها می‌هراسند) و از این رو ظرفیت‌های گفت‌وگو و مجادله در آن‌ها پرورش نمی باید.

مهرعلیزاده به علت فقدان مقام در دولت روحانی، بدون حمله مستقیم توانست با فراغ بال دیگر نامزدهای نظام را مورد چالش قرار دهد؛ بالاخص ابراهیم رئیسی را. ذکر مدرک ششم ابتدایی رئیسی از سوی او، به درستی سوزن را به زیر پوست رئیسی فشار داد و او حدود چهار دقیقه با عصبانیت بدان پاسخ غیرمستقیم داد، بی‌آن که بگوید مدرک تحصیلی‌اش چه بوده است. سندرم بی‌قراری در پست و مقام (مطرح شده از سوی مهرعلیزاده) نیز در دور بعدی صدای او را بالا برد. مهرعلیزاده و همتی حداقل با سخن گفتن به زبان ترکی به ده‌ها میلیون ایرانی ترک‌زبان این پیام را دادند که زبان آن‌ها را به رسمیت می‌شناسند، اما رئیسی و «سوپر پوششی‌»های او نمی‌توانند چنین نقش‌هایی را بازی کنند.

رضایی مثل سه دوره قبل برای رای نیاوردن آمده است، چون با زدن یک چکش به میخ و ده چکش به تخته، نتیجه‌ای نخواهد گرفت. او در مناظره همان نقش سرباز ولایت و نیروی سوم را ایفا کرد که در سه اپیزود قبلی بازی کرده بود؛ با اندکی بوتاکس و رنگ مو.

چینش نامزدها، با کدام هدف؟

مناظره اول به خوبی نشان داد که شورای نگهبان همتی را تایید صلاحیت کرده است تا کیسه بوکس نامزدهای مورد توجه جناح اقتدارگرا برای حمله به دولت روحانی باشد. بدون همتی، معلوم نبود رئیسی و تیم او به چه کسی در آن جلسه قرار است حمله کنند. او که چهارده سال در مقام سانسورچی اعظم در رادیو و تلویزیون حکومتی کار کرده و در عین حال از سانسور فیلم تبلیغاتی‌اش متعجب می‌شود، نشان داد که ظرفیت حملات پوششی‌های رئیسی را دارد.

تایید صلاحیت زاکانی به‌رغم پرداخت رانت ۵۰۰ میلیون تومانی از سوی سازمان تبلیغات اسلامی به او تا نشریه‌اش ( پنجره) را راه بیندازد، برای حمله به منتقدان رئیسی صورت گرفته است. مهرعلیزاده تایید صلاحیت شده است تا حداقل کارگزاران راضی شوند او را نامزد خود بدانند و بدین طریق، میان جناح اصلاح‌طلب تفرقه افکنده شود و نامزدشان هم یکی دو درصد رای بیارود. البته این کار تا ۱۶ خرداد موفق نبوده است، چون روزنامه‌های جناح اصلاح‌طلب همتی و مهرعلیزاده را نامزد مستقل معرفی کرده‌اند و جبهه اصلاحات حاضر نشده است از موضع اولیه خود که برای بیعت ۱۴۰۰ نامزدی ندارد، بازگردد. رضایی تنها کارکرد افزایش نامزد را برای شورای نگهبان داشته است. سه نامزد دیگر نیز به احتمال زیاد در روزهای آخر به نفع رئیسی کنار خواهند رفت تا بیعت به دور دوم کشانده نشود.

رسوایی دیگری برای تلویزیون حکومتی

مناظره‌ای که انجام شد، یک فاجعه دیگر در اجرای چنین برنامه‌هایی از سوی تلویزیون دولتی است. نخست آن که بیش از نیم ساعت اول مناظره به مقدمات بی‌حاصل و خسته‌کننده (آیین‌نامه و اطلاعیه‌خوانی) می‌گذرد و به همین دلیل احتمالا میلیون‌ها نفری که آمده‌اند تا مجادله ببینند، در ۵ دقیقه اول دکمه خاموش را فشار می‌دهند. بعد از آن، فرصتی برای سخنان ابتدایی و مقدماتی به نامزدها داده نمی‌شود، اما همه با این گونه سخنان آغاز می‌کنند، بدون آن که به سوالاتی که معلوم نیست چه کسانی نوشته‌اند، پاسخ دهند. در مناظره‌های تلویزیونی در کشورهای دمکراتیک، سوالات را یا شهروندان مطرح می‌کنند یا روزنامه‌نگارانی که کارشان سوال کردن بوده است.

قرعه‌کشی سوال‌ها (بی‌طرفی صوری در شرایط مهندسی نامزدها) و تکرار صد باره «نامزد محترم بعدی» (ادب باسمه‌ای بوق تبلیغاتی) روی اعصاب مخاطب می‌رود، چون سوالات به گونه‌ای تنظیم شده بودند که از هر کسی می‌شد پرسید، و نپرسیدن آن‌ها نیز تفاوت چندانی در برنامه ایجاد نمی‌کرد، چون نامزدها برای پاسخ دادن به سوالات نیامده بودند. مهرعلیزاده متن‌های متعددی داشت و از رو می‌خواند، بدون آن که سوالات را دیده باشد. سوالات همه ظاهرا اقتصادی-معیشتی بودند، اما چون از بالا تنظیم شده بودند، به سراغ مشکلات بنیادی و مراکز اصلی قدرت نمی‌رفتند. کدام مسئولی در ایران جرات دارد مشکل مالیات، نقدینگی، تورم، یا قاچاق را به امپراتوری سپاه، یا بیت، یا سیاست خارجی ربط دهد؟

به گفته مجری، قرار بود میزان تنفس میان دو قسمت برنامه ۱۵ دقیقه باشد، اما بیش از نیم ساعت طول کشید. برنامه‌ای که قرار بود سه ساعت طول بکشد، پنج ساعت و نیمه شد. تلویزیون حکومتی اعلام کرده بود که مناظره ساعت چهار بعد از ظهر آغاز می‌شود، اما ساعت پنج شروع شد.

هر مناظره‌ای، برای دادن امکان مقایسه دیدگاه‌ها و برنامه‌های نامزدها به مخاطب است و به همین دلیل، میزبان باید یک سوال را از همه بپرسد. اما حتی یک سوال یکسان از همه نامزدهای شورای نگهبان پرسیده نشد. مجری برای چالش نامزدهاست و نه وقت دادن و از روی کاغذ خواندن. او مدیر جلسه است و از بیراهه‌روی‌ها باید جلوگیری کند. سازمان صدا و سیما آن قدر بی‌آبرو است که برای آن «بی‌طرفی»، یعنی قرعه‌کشی و خواندن از روی کاغذ و گفتن صد باره کلمه «محترم».

ایندیپندنت فارسی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *