اندک زمانی از سلطنت «محمدعلی شاه قاجار» نمیگذشت که اختلافات با دولت و مشروطهخواهان به اوج رسید. مجلسیان در پی کاستن از قدرت تامه پادشاه بودند. پادشاه هم پیغام فرستاد که «لفظ مشروطه غلط است و لفظ مشروطه را مشروعه میکنیم» و پیغامی دیگر گفت که وظیفه دارد «رعایای» خود را هدایت و سرپرستی کند. مشروطهخواهان به فکر نامهنگاری با او افتادند و از خلع پادشاه صحبت کردند. سوءقصد به جان پادشاه به کودتا علیه مجلس منجر شد و دستور رسید که در دوم تیر ۱۲۸۷ مجلس را به توپ ببندند. پس از آن بود که شماری از روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس و مشروطهخواهان بازداشت، اعدام، تبعید و آواره کشورهای دیگر شدند. یک سال بعد، تهران به دست مشروطهخواهان فتح شد.
۱۱۳ سال از آن روزگار میگذرد و جمهوری اسلامی هم چهلگی خود را رد کرده است. در همین یک هفته، طی سخنرانی و بازنشر استفتائاتاش و همچنین راهاندازی بخشی جدید در سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی تحت عنوان «انتخابات ۱۴۰۰» خامنهای با تشویق و تهدید اتمام حجت کرد.
فراگیرتر شدن اعتراضات و نارضایتی عمومی مردم از یکسو و تشدید سرکوب علیه روزنامهنگاران و فعالان مدنی و سیاسی از سوی دیگر، «علی خامنهای» ۸۲ ساله را انگار به هراسی انداخته است که زیرلب دم از آیندهای میزند برای «گامدوم انقلاب» که انگار اینبار قرار است او کاخ ریاستجمهوری را به توپ ببندد.
پس از رد صلاحیت گسترده کاندیداهای ریاستجمهوری در این دوره از انتخابات، بسیاری منتظر سخنرانی «علی خامنهای» بودند تا بلکه با «حکم حکومتی» حداقل یکی از نزدیکترین کاندیداها به او یعنی «علی لاریجانی» مشاورش و رییس سابق مجلس شورای اسلامی به عرصه انتخابات برگردد. سخنرانی او در سالگرد فوت «روحالله خمینی» بنیانگذار جمهوری اسلامی برای بسیاری همین معنا را داشت. همانوقت که گفت در عدم احراز صلاحیت کاندیداها به بعضی «جفا» و «ظلم» شد.
فردای آن سخنرانی، استفتائی از او سر زبانها افتاد که گفته بود: «رای سفید حرام است.» البته استفتائات دیگری هم پیشتر به میان آمده بود؛ وقتی که خامنهای در پاسخ به سوالی گفته بود که زنان برای رای دادن نیاز به اجازه همسر ندارند. در حالیکه طبق قوانین و مبانی جمهوری اسلامی زنان برای یک سفر هم نیاز به اجازه شوهرشان دارند. یا در نمونهای دیگر، رای دادن را «واجب عینی» دانسته بود؛ مثل نماز نزد مسلمانان.
این اقدامات و اظهارات در حالی اتفاق میافتد که به نظر میرسد انتخابات ۱۴۰۰ مشارکت مردمی پایینی داشته باشد. کشتار آبان ۹۸، شلیک موشک سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی و بیکفایتی در مدیریت شرایط شیوع ویروس کرونا و مقاومت حکومت مقابل خرید واکسن که ایران را به یکی از کانونهای مرگ و شیوع این ویروس تبدیل کرد، هنوز در حافظه مردمی داغ و زنده است و جان میگیرد.
برای همین است که برخی تحلیلگران میگویند خامنهای «صدای انقلاب» مردم را شنیده، به تکاپوی بیشتر افتاده، طرحهای نو در انداخته است تا بلکه این حکومت «ماندگار» باشد.
اگرچه فعلا صدای کاندیداهای انتخابات در مناظرهها، رسانهها و شبکههای اجتماعی را پر کرده است؛ صدایی که البته حتی از سوی برخی طرفداران جمهوری اسلامی و حامیان خامنهای هم «نمایش» توصیف میشود. در این میان هم برخی فرازهای اظهارات خامنهای در سالگرد درگذشت خمینی و در نزدیکی انتخابات، کمرنگ ماند؛ گفتههایی که میتواند تغییر را در آینده ایران رقم زند.
از میان این بخشها میتوان به اظهارات «رضا علیجانی» فعال سیاسی در شبکه اجتماعی «کلاب هاوس» مثال آورد که در اشاره به اظهارات علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را «حاکم مطلق»، «خودشیفته» و «دیکتاتور» خواند که از «ولادیمیر پوتین» روسیه، «معمر قذافی» لیبی و «صدام حسین» عراق پیچیدهتر است که «زور» و «تزویر» را همزمان دارا است: «او مثل یک دیکتاتور خودشیفته جدا افتاده از مردم صحبت کرد. در کل اظهاراتاش یک کلمه درباره ایران، زندگی زحمتکشان و آزادی نبود. انگار که او در پیلهای زندگی میکند و از زندگی مردم بیخبر است و شکاف طبقاتی را انحراف جامعه میخواند.»
در بخشی دیگر از صحبتهای خامنهای، او به «حکومت مردمی» و «حکومت دینی» پرداخته و آنهایی را که مدافع حکومت دینی بدون مردمسالاری هستند، «داعش» دانست. خامنهای در بخشی دیگر از صحبتهایش به لزوم و نیاز وجود پشتوانه مردمی برای حکومتها اشاره کرد که البته اگر طرفداری نکنند «مجبورند با شمشیر و شلاق زندگی کنند؛ یعنی امکان ادامه حکومت نیست.» رهبر جمهوری اسلامی «راز ماندگاری» این نظام سیاسی را هم «جمهوری» و «اسلامی» دانست.
البته علیجانی همین اظهارات را به خامنهای برگرداند: «اگر اسلام بدون جمهوری میشود داعش، که شما سمبل آن هستید. خمینی یکجا میگفت “میزان رای ملت است” و بعدتر گفت “اگر مردم حرفی بزنند و اسلام حرفی دیگر، مقابل همه میایستم.” خب مردم معنایی ندارد. اگر اسلام منهای مردم اصالت دارد پس شما داعش هستید.»
او به کشتار آبان ۹۸ هم اشاره کرد که نقش همان شمشیر و شلاق مورد نظر خامنهای را ایفا کرد: «راز ماندگاری را جمهوری و اسلامی بودن خوانده است. نخیر، شما نه جمهوری هستید و نه اسلامی. راز ماندگاری شما چاههای نفت و سرکوب است.»
یکی دیگر از سخنرانان نقد اظهارات علی خامنهای در کلاب هاوس، «محمدجواد اکبرین» پژوهشگر بود که او نیز با اشاره به چهار دهه اعدام و کشتار؛ از دهه شصت تا آبان ۹۸ به بخشی دیگر از اظهارات رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد؛ وقتی خامنهای از عدم تمایل برخی به شرکت در انتخابات به خاطر «دلخوری» صحبت کرده بود: «شما به کشتار صدها انسان در آبان ۹۸ و [شلیک به] هواپیمای اوکراینی و کوچکتر شدن سفره مردم و کشتار ۹۸، ۹۶ و دهه ۶۰ میگویید دلخوری؟ اوج توصیف او از فلاکت مردم ایران در جمهوری اسلامی به شکل عمومی و به شکل خاص در رهبری ایشان دلخوری است. از پشتوانه مردمی و شلاق صحبت میکند؛ شما که با سرنیزه حکومت کردید.»
تعبیرهای «تناقضگوییهای خامنهای» و «فریب موافقان» بخش دیگری از اظهارات اکبرین بود. اما پیش از آن گفت که خامنهای مسئول تمام مسائل و مشکلات ایران است، او را «ام الفساد فسادها» خواند و به بخشی از صحبتهای او پرداخت که با اشاره به نقل قولی از «علی» امام اول شیعیان، گفته بود: «در روش من و شیوه کار من دخالت کنید و نظر بدهید.»
اگرچه در قوانین جمهوری اسلامی «توهین به رهبری» جرمانگاری شده است و بسیاری از افراد را به همین اتهام، زندانی کردهاند. میتوان به چند نمونه از این نظرها و دخالتها اشاره کرد که واکنش به آنها حذف، زندان و تبعید بود.
نامه «احمد زیدآبادی» روزنامهنگار خطاب به علی خامنهای سال ۱۳۸۶ منتشر شد؛ نامهای جنجالی با طرح پرسش از رهبر جمهوری اسلامی که منجر به شش سال حبس و شکنجه زیر دست بازجویان برای «عذرخواهی از رهبر» شد. ۱۴ فعال مدنی و سیاسی در سال ۱۳۹۸ با انتشار نامهای خواستار تغییر قانون اساسی و استعفای خامنهای شدند، اما سرنوشت آنها هم به حبس کشیده شد. در نمونهای دیگر میتوان به نامه ۱۰ صفحهای۱۳۵ نفر از نمایندگان مجلس ششم پرداخت که مثل هشداری از وخامت شرایط بود. رد صلاحیت آنها، پاسخ خامنهای بود.
اکبرین به نمونه دیگری هم اشاره کرد که اگرچه خطاب به جمهوری اسلامی و شخص «اکبر هاشمیرفسنجانی» رییسجمهور وقت نوشته شده بود؛ اما پاسخ امضاکنندگان هم اعمال سرکوب و خشونت بود: «در سال ۱۳۶۹ آن نامه ۹۰ امضایی منتشر شد که بسیاری از شخصیتهای ملی آن را امضا کرده بودند. نتیجه آن اما بازداشت و انتقال به زندان “توحید” و اخذ اعترافات تلویزیونی بود که چرا هشدار دادهاید درباره آینده نظام؟»
اگرچه هر کدام از این فرازهای اظهارات علی خامنهای میتواند «تناقضگویی» یا «فریب» تعبیر شود، اما شاید یکی از مهمترین نکات دیگر آخرین مواضع خامنهای را بتوان به اظهارنظر «بهزاد نبوی» ارجاع داد که میگوید شاید در آینده انتخاباتی هم وجود نداشته باشد.
نبوی، از اعضای ارشد سازمان «مجاهدین انقلاب اسلامی» و نماینده مجلس ششم معتقداست که «مهمترین» بخش نظرات خامنهای، نه اعاده حیثیت از کاندیداهای احراز صلاحیت نشده، بلکه مطلب مهمتر که بهنظر میرسد از حالت کتمان خارج و اولین بار در یک تریبون عمومی و از زبان عالیترین مقام اعلام شد و باید به عنوان سرآغاز رسمی کلید خوردن تغییر جمهوری اسلامی به فرم جدید حکومت اسلامی آن را برجسته نمود، در یک فراز از صحبتهای رهبری کوتاه بیان شد؛ آنجا که گفتند: «جمهوری اسلامی همان مردمسالاری دینی است که نماد و تجلی جمهوریت آن فعلا در انتخابات میباشد که در آینده ممکن است انتخابات نداشته باشیم؛ ولی در شکل دیگری مردمسالاری و انتخابات و جمهوریت متجلی گردد.»
خامنهای در روزگاری که بسیاری به فردای پس از او و جمهوری اسلامی میاندیشند، در آخرین اظهارات خود پیش از انتخابات ۱۴۰۰ پشت به این جمله از «نهجالبلاغه»، گفتهها و نوشتههای امام اول شیعیان، روی به دوربین نشست: «رعیت اصلاح نمیشود؛ مگر آنکه زمامداران اصلاح شوند» و در اقتدا به محمدعلی شاه قاجار با «رعیت» خواندن مردم، جمهوری را با محوریت انتخابات، به توپ بست.
آیدا قجر – ایران وایر: