«علی لاریجانی در ترکیه قرار بود با مقام انگلیسی دیدار کند. او با رهبری هماهنگ بود»
منوچهر متکی، وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی به نام دستخط ابعادی از دیپلماسی موازی علی خامنهای در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد را بیان کرد.
او در بخشی از صحبتهایش، ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامههای تحریمی را نتیجه عملکرد دولت خاتمی در رفع پلمب از تاسیسات هستهای در سال ۱۳۸۴ دانست: «خاتمی در ماههای پایانی ریاست جمهوریاش بعد از آن بسته خالی و پوچ غربیها، تصمیم گرفت که پلمب ها را باز کند و غنیسازی آغاز شود و غربیها گفته بودند اگر فک پلمب کنید و غنیسازی را آغاز کنید، پرونده ایران را به شورای امنیت میبریم.»
این در حالی است که یک سال پس از این رویداد و در آستانه ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، علی خامنهای این موضوع را «تهدید پوچ» خواند. او در دیدار با گروهی از دانشجویان بسیجی گفت که او دولت خاتمی را در ماههای پایانی مجبور کرده برخلاف تعهدات هستهای با سه کشور اروپایی، تاسیسات هستهای رفع پلمب شود. آن زمان تصور رهبر جمهوری اسلامی آن بود که شورای امنیت سازمان ملل نخواهد توانست تحریمهای فلجکننده علیه ایران تصویب کند و روسیه و چین در نقش پشتیبان ایران ظاهر خواهند شد. موضوعی که هیچگاه اتفاق نیفتاد و این دو کشور نیز به همه قطعنامهها رای مثبت دادند.
روایت علی خامنهای در دی ماه ۱۳۸۶ از این رویداد چنین است: «من همان وقت هم در جلسه مسئولین – که از تلویزیون پخش شد – گفتم چنانچه [غربی ها] بخواهند به این روند مطالبه پی در پی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی، و اولین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد.»
دیدار لاریجانی با ماموران انگلیسی، دیدار ولایتی با دوستان فرانسوی
بخش دیگری از این مصاحبه به دیپلماسی موازی رهبر جمهوری اسلامی در زمان دولت احمدینژاد اختصاص دارد. زمانی که علی خامنهای سرانجام متوجه میشود در نتیجه فشار او برای ازسرگیری فعالیتهای هستهای برخلاف توافق با اروپاییها، قرار است تحریمهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران مطرح شود.
خامنهای ناامید از همراهی چین و روسیه برای وتو این قطعنامهها، به علی لاریجانی و علیاکبر ولایتی دستور میدهد دیدارهایی با مقامهای انگلیسی و فرانسوی داشته باشند تا شاید مانع از تصویب قطعنامه تحریمی شوند.
علی لاریجانی از مرداد ۱۳۸۴ تا مهرماه ۱۳۸۶ دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. دیدار علی لاریجانی با یک مامور انگلیسی در ترکیه برنامهریزی شده بود. هماهنگی برای این دیدار و محتوای مذاکرات را علی خامنهای و دفتر او انجام داده بود.
روایت منوچهر متکی این است که احمدینژاد زمانی که متوجه این موضوع میشود اعلام میکند این افراد نماینده دولت در مذاکرات نیستند: « لاریجانی به ترکیه رفت و با مقام انگلیسی در آنجا بنای دیدار داشت که از قبل هماهنگ شده بود، چون دبیر شورای امنیت ملی بود و ایشان در داخل آن مذاکرات بود که این هم یکی از راههایی بود که کمک کند این مسیر قطعنامهها را اینجوری نروند، ایشان (احمدی نژاد) مصاحبه میکند و میگوید هیچ کسی از من نمایندگی برای مذاکره در خصوص بحث هستهای ندارد! یعنی آقای لاریجانی را در گفتگوی با مقام غربی خلع ید کرد.»
در یک رویداد دیگر که این بار هم از سوی خامنهای هماهنگ شده بود، علیاکبر ولایتی مشاور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی به فرانسه میرود تا با «دوستان سابق» دیدار و آنها را در مقابل ایران نرم کند: «ولایتی بر اساس دعوت طرف فرانسوی و دوستان سابق فرانسوی ایشان، سفری به فرانسه رفت… مقام رهبری مطلع بودند و به رئیسجمهور اطلاع دادند و ایشان رفت. ایشان هم در پاریس در مذاکرات با آقای سارکوزی بود که ایشان (احمدینژاد) مصاحبه میکند و میگوید هیچ کسی از جانب ما برای مذاکرات هستهای نمایندگی ندارد.»
دولت اصلی درون بیت رهبری
روایت منوچهر متکی از رویدادهای دورانی که وزیر امور خارجه بوده است تصدیق این گزاره قدیمی است که رهبر جمهوری اسلامی خود در همه جزئیات و امور دخالت مستقیم میکند، ولی مسئولیت تصمیمهای بعضا فاجعهبارش را هیچگاه به عهده نمیگیرد.
دولت در دوران رهبری علی خامنهای به کارپرداز رهبر جمهوری اسلامی بدل شده است که کارکردش آن است که تقصیر اشتباهات و خساراتی را که در نتیجه سیاستهای علی خامنهای به کشور وارد میشود، برعهده بگیرد.
محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی همگی در دوران مسئولیتشان به عنوان رئیسجمهوری بر این نکته تاکید کردهاند که مقام ریاستجمهوری در ایران بدون قدرت است. خاتمی نقش رئیس دولت را تدارکاتچی میدانست. احمدینژاد بارها گفته است که دولت قدرت ندارد ولی مسئولیتها همه به عهده او است. او بارها تاکید کرده که تصمیمهای اصلی در خارج از دولت و با دخالت اشخاص دیگر گرفته میشود. این اشاره غیرمستقیمی است به علی خامنهای و دفتر رهبری.
حسن روحانی نیز در دوران ریاستجمهوری خود بارها گفته است که او اختیاری برای تصمیمگیری ندارد. در سیاست حارچی این رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران است که همه تصمیمات را میگیرند. این نکته در مصاحبه لو رفته جواد ظریف هم اشاره شد. در سیاست داخلی نیز علی خامنهای در انتخاب وزرای کلیدی نقش اصلی را ایفا میکند. وزرای خارجه، کشور، اطلاعات، ارتباطات، فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان برنامه و بودجه را او شخصا انتخاب میکند. در عین حال او مسئولیت هیچ کدام از نابسامانیهای کشور را نیز به عهده نمیگیرد.
حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی که خامنهای بارها آن را رد کرده، شیوه اصلی حکمرانی رهبر جمهوری اسلامی است. لایههای مختلف به موازات هم شکل میگیرند تا ردپای او را در اعمال قدرت مطلقهاش پنهان کنند. روایت کارگزاران جمهوری اسلامی از دوران مسئولیتشان حتی زمانی که با هدف چربزبانی برای رهبر جمهوری اسلامی بیان میشود، لاجرم ابعاد این شیوه حکمرانی مطلقه و مسئولیتگریز را افشا میکند.